قصه تلخ من، داغ تلخی بود بر پیشانی مادرم، چهارده ساله بودم، درس و مدرسه را پیچیدم لای جنگ، راهی جبهه شدم. بار اول بعد از گذراندن یک دوره سخت و فشرده آموزش نظامی، راهی کوه های بلند کردستان شدم، آنجا جنگ چراغ خاموش بود.
خمپاره نبود، قناسه چی های زبده عراقی، تک تیرانداز های منافق، ضد انقلاب های کوموله و دمکرات، هر کجا که بودی، در تیر رس شان قرار می گرفتی!
جنگ خودش را به وسط میدان شهر سوق داده بود، خانه به خانه کمین بود و سنگر، کوچه ها و دالان های تنگ و تاریک، پشت بام ها، پنجره ها همه جا مرگ دامان خودش را پهن کرده بود. اما من نه زخمی نه شهید، بدون خوردن هیچ گلوله ائی، به خانه بازگشتم، بار دوم و سوم و چهارم، میرفتم و چند ماهی می جنگیدم و باز به خانه باز می گشتم. هیچ گلوله و ترکشی نصیب جان من نمی شد.
علیرضا علیپور، راوی
ننه ام با اخم می گفت: تهِ پِسر سیاه بَخت دَری!
مادرم با این گفته هاش دلم را می سوزاند.
ادامه مطلب...
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 3:30 عصر روز یکشنبه 92 مهر 28
، سال 1332 متولد شد.قبل از انقلاب کشاورزی می کرد.بعد از انقلاب مدت 2 سال دریکی از هنرستانهای « بابل» ومدت کمی هم در کمیته ی انقلاب اسلامی(سابق)در« قائم شهر» مشغول خدمت بود.
در تاریخ 26 مهرماه 1360 به عضویت رسمی سپاه درآمد و در سپاه« ساری »مشغول به خدمت شد.به خاطر بضاعت خوب مالی که داشت در یک درخواست کتبی از سپاه محل کارش خواست تا حقوق او را به اندازه ی 2000 تومان (درسال 61 )از اصل حقوقش کسر وصرف کمک به جبهه نمایند.این درحالی که در آن دوران حقوق پاسداران از ماهی 3000تومان تجاوز نمی کرد.
بسمه تعالی
از: پاسدار عملیات ذبیح الله عالی
به: کارگزینی سپاه
موضوع: کسر کردن حقوق ماهیانه
محترماً به عرض میرسانم چون اینجانب دارای چهار هکتار زمین زراعتی آبی و خشکه هستم و درآمد زیادی دارم و همین طور به خاطر اینکه حقوق من زیاد است، درخواست مینمایم که در اسرع وقت از حقوق ماهیانه من حدود 2000 تومان کسر نمایید. خداوند همه ما را خدمتگزار اسلام و امام قرار بدهد. آمین ذبیح الله عالی این نامه میتواند نمونه خوبی باشد برای سنجش رفتار کسانی که امروز در ادارات و نهادهای دولتی حقوق دریافت میکنند، اما عموماً از دریافتهای ماهیانه خود ناراضی هستند و عملاً ادارات دولتی را میدان مسابقهای کردهاند برای کار کمتر و دریافتی بیشتر
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 8:14 صبح روز یکشنبه 92 مهر 28
فاطمه شاهوردی مادر شهید پرویز شهیکی برای زیارت مزار مطهر فرزندش هر هفته 10 کیلومتر راه را در کویر سوزان ریگان طی میکند تا عشق مادرانهاش را اثبات کند.
فاطمه شاهوردی مادر شهید پرویز شهیکی ساکن روستای علیآباد پشتریگ شهرستان ریگان است که فرزند شهیدش در روستای محمدآباد دهگاوی شهرستان فهرج دفن شده است.
این مادر شهید با توجه به عشق و علاقهای که به فرزند شهیدش دارد هر پنجشنبه از مسیری ریگزار و سختگذر در گرمای طاقتفرسای تابستان و در سرمای سوزناک زمستان به مدت 20 سال به سمت قبور مطهر فرزند شهیدش میرود.
ادامه مطلب...
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 11:14 عصر روز شنبه 92 مهر 27