در سال 1392 شهید سیده طاهره هاشمی به عنوان شهید شاخص سال معرفی شده است. دختری نوجوان که در 14سالکی در درگیریهای خونین میان گروهکهای کمونیستی علیه مردم و انقلاب، در شهرستان آمل به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهیده سیده طاهره هاشمی در نامهای برای کسی که در سنگر به مداوای مجروحین جنگی میپرداخت، چنین نوشت:
من این نامه را در حقیقت برای دوستانم میبایست مینوشتم اما روزگار را چه دیدی باید نوشت برای تو که حتی یک لحظه شاید نتوانی به این نامه نظری بیفکنی، چون مجروحان در جلویت صف کشیده و رگبار مسلسل و توپ و نارنجک بر بالای سرت در پروازند.
ای کاش میتوانستم با تو به جبهه آیم و مسلسلها را در آغوش گیرم، اما میدانم که چه خواهی گفت، بله من سنگر دیگری دارم و سنگرم را همچون تو حفظ خواهم کرد، همچون تو که با وسایل اولیه بسیار کم و غذای اندک در خط مقدم جبههای. شاید بر من عیب بگیری که چرا به آگاهی دوستان و همشهریانم نمیپردازم. میدانم اما آگاهی دادن به کدامین مردم؟ به مردم جان بر کف شهرم! نه میدانم که نمیگویی! زیرا باید به اشخاصی آگاهی داد که چشمها را بسته و گوشها را پنبه نموده و به شعار دادن در سر چهار راهها مشغولند.
شعار مرگ بر آمریکایی که معنی آن سازش با آمریکاست! میگویند که باید در این جنگ، حق با باطل سازش کند؛ باید میانجیگری را پذیرفت .آنها با شایعهسازی میخواهند مردم را گول بزنند، اما قرآن دستور داد برای شایعهسازان قتل و اسیری و لعنت است.
ملتی که برای هر قطعه از این میهن خونها فدا کرد، دیگر سازش با نوکران آمریکا و شوروی این دشمنان اسلام را جایز نمیداند. میدانم که تو تا آخرین قطره خون خواهی جنگید، زیرا تو فرزند خلف کسانی هستی که در جهان همیشه بر ضد ستم میشوریدند و تو هم مانند آنها پیروز خواهی شد زیرا اماممان، این بت شکن عصر گفت: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» و در جای دیگر گفت: «ما مرد جنگیم».
آقای کارتر نباید ما را از جنگ بترساند. البته به یاری خداوند؛ زیرا این خداوند بود که آمریکا را در حمله نظامی به ایران در طبس نابود کرد؛ شنهای بیابان این مأموران الهی چون ابابیل بر سرش ریخت و تمام آن تجهیزات را نابود کرد و این بار هم کید شیطان بر هم ریخت چون خداوند در قرآن فرمود «ان کید الشیطان کان ضعیفا» بلی حیله شیطان ضعیف است زیرا در این زمان هم به یاری خدا و هوشیاری ملت و بیداری ارتش و جان بر کفان سپاه و بسیج مانع رسیدن آمریکا به هدف شومش گردید.
من به تو خواهرم و برادرم که در سنگرید، پیام میدهم که خواهم آمد و انتقام خونهای نا به حق ریخته را خواهم گرفت. نگرانی من و تو ای خواهرم این است که مبادا سازشی صورت گیرد و خونهای شهیدان به هدر رود و نتوانیم ندای امام را به گوش جهانیان برسانیم که ندای امام همان ندای اسلام است.
اما میدانم که هرگز سازشی صورت نخواهد گرفت، زیرا تمام ارگانهای مملکتی در دست ملت و نمایندگان ملت است و من و تو ای دوستم با هم به جنگ اسرائیل که فلسطین را اشغال کرده است، میرویم و از آن جا به ساداتها و شاه حسنها و حسینها و ملک خالدها خواهیم گفت که به سراغتان خواهیم آمد و دوباره فلسفه شهادت را زنده خواهیم کرد و صفهای طولانی برای شهادت تشکیل خواهیم داد و روزه خون خواهیم گرفت.
والسلام
سیده طاهره هاشمی
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 5:0 عصر روز یکشنبه 92 مهر 7
رابطه دانشجویان و دانشگاه با 8 سال دفاع مقدس این روزها در درس آشنایی با دفاع مقدس خلاصه می شود. البته حضور دانشجویان در اردوهای راهیان نور هم قابل توجه است. اما نقش دانشجویان در 8 سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران کم تر بررسی می شود.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ آمار شهدای دانشجو سود نشان می دهد در زمان دفاع مقدس 2608 دانشجو به شهادت رسیدهاند که 2/1 درصد از کل شهدای دفاع مقدس را شامل میشود. یعنی از هر 63 دانشجوی زمان جنگ، یک نفر به شهادت رسیده است.
با آغاز جنگ ایران و عراق در سیویکم شهریور 1359، واحد بسیج دفتر تحکیم وحدت نیز با انتشار بیانیهای در دوازدهم مهر 1359 ضمن تاکید بر تداوم جنگ تا آخر با سردمداران کفر از کلیه اعضاء و هواداران انجمنهای اسلامی و سازمانهای دانشجویان مسلمان در دانشگاهها و مراکز آموزشعالی خواست علیه «شیطان بزرگ و مزدور فاسدش صدام» بسیج شوند. دفتر تحکیم در پشتیبانی همهجانبه از دفاع مقدس یکی از شروط نامزدی در شورای مرکزی را داشتن سابقه جبهه برای دانشجویان متقاضی تعیین کرد.
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 11:8 صبح روز شنبه 92 مهر 6
گنجینهای از رنج و آلام نوعروس و تازه داماد آبادانی در دل آتش
جنگ، در پس آن چهره خشن و وحشت انگیزش و با تمام سختیها و مشقتهای روزانه که برای ملت ایران به همراه داشت، لحظات زیبایی را رقم زد که دفاعی هشت ساله را مقدس کرد.
تاریخ پر ظرفیت دفاع مقدس ملت ایران، در برابر ظلم جهانی استکبار علیه ملت مستضعف و حق طلب ایران، سرشار است از وقایع و اتفاقات زیبایی که در عمق پر درد آن رویدادها میتوان به مطالبی دست یافت که سرانجام آن به ارتباط با معبود خویش منتهی میشود.
در این بین، مرز نشینان غیور و مقاوم ایران در جای جای این مرز پر گهر، چه با فداکاریهای خود و چه با مهاجرت از شهر و دیار و منزل و ماوای خویش، چنان حماسههایی را رقم زدند، که در تاریخ دنیا دهان به دهان و نسل به نسل خواهد چرخید و آوازه زبان خاص و عام خواهد بود.
آبادان، این جزیره مانند زیبا روی، این خاک قهرمان پرور، این نخلستان حاصلخیز، و این دژ مستحکم هشت سال نبرد جانانه سپاه اسلام علیه استکبار، در طول این هشت سال بر اثر فداکاریهای مردان و زنان و غیورش، رقم زننده حماسههایی شد که هنوز داستان بسیاری از این ایثار و فداکاریها ناگفته مانده است.
داستان امروز ما، شاید قبلا در قالب صفحات پر دردی به نام گنجینه رنج بر ملا شده است، اما بر خود واجب دانستم به سراغ دو عزیزی بروم که با حضور خود در خط مقدم جبههها و از سرگیری روال عادی زندگی زیر موشک باران بیوقفه آبادان، موجب ایجاد امید و سبزینگی در دل رزمندگان اسلام شدند.
«رضیه غبیشی» راوی کتاب گنجینه رنج و همسر ایثارگیر وی «حاج منصور عطشانی» بیشک مصداق تمام بزله گوییهای ادبی جنگ هستند که در طنازی موشکهای کفر بر خاک ایران صبر و استقامتی مثال زدنی از خود به جای نهاده و نه تنها امور جاری آن روزها را برای تسهیل در روند جنگ در دست گرفته بلکه خانه داری و تشکیل خانواده اختیار کردند تا با این کار خود عنوان کنند که اینجا خانه ماست، گرچه جنگ است، اما اوست که به سراغ ما آمده و ما در عین حالی که از او و چهره کریح آن بیزاریم و به مقابله با آن میپردازیم، زندگی اختیار میکنیم و شهر خود را همچون فرزند خود عزیز میدانیم.
ادامه مطلب...
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 11:27 صبح روز جمعه 92 مهر 5