همراه بچههای کوه تفحص لشکر عاشورا ، در منطقه فکه ، همانجایی کهروزی در بهار سال 62 عملیات والفجر یک انجام شده بود ، خاکریزها و شیارهارا میگشتیم تا شهیدان بر جای مانده را بیاییم ، روی یکی از خاکریزها باصحنه جالب و باور نکردنی ای روبه رو شدیم .
بسجی ای آرپی جی زن ، روی زانون نشسته بود تا تانک رو به رویش را بزند ،ولی بلافاصله پس از شلیک موشک گلوله تک تیراندازان عراقی پیشانی اش را شکافته و او که روبه جلو افتاده بود ، در همان حال لوله آرپی جی به صورتعمود بر زمین مانده و بدن او متکی بر آرپی جی ، به حالت نیمه سجده رویخاکریز مانده بود ،
آرام و آهسته ، استخوانهایش را جمع کردیم و اندام مطهرش را با خود آوردیم .
اللــــــــــــهم صـــــــــل علی محـــــــمد و آل مــــــــحمد و عـــــــجل الفـــــــرجهم
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 12:0 عصر روز شنبه 87 مرداد 26
سال 73 بود که همراه بچه ها در منطقه والفجر مقدماتى فکه کار مى کردیم . ده روزى بود که براى کار ، از وسط یک میدان مین وسیع رد مى شدیم . میان آن میدان ، یک درخت بود که اطراف آن را مین هاى زیادى گرفته بودند . روز یازدهم بود که هنگام گذشتن از آنجا ، متوجه شدم یک چیزى مثل توپ از کنار درخت غلت خورد و در سراشیبى افتاد پایین . تعجب کردم . مین هاى جلوى پا را خنثى کردیم و رفتیم جلو . نزدیک که رفتیم ، متوجه شدیم جمجمه یک شهید است آن را که برداشتیم ، در کمال حیرت دیدیم پیکر اسکلت شده دو شهید پشت درخت افتاده و این جمجمه متعلق به یکى از آنهاست . دوازده سال از شهادت آنان مى گذشت و این جمجمه در کنارشان بود ولى آن روز که ما آمدیم از کنارش رد شویم و نگاهمان به آنجا بود ، غلت خورد و آمد پایین که به ما نشان دهد آنجا ، وسط میدان مین دو شهید کنار هم افتاده اند .
اللــــــــــــهم صـــــــــل علی محـــــــمد و آل مــــــــحمد و عـــــــجل الفـــــــرجهم
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 11:0 صبح روز جمعه 87 مرداد 25
سال 74 بود که با بچه ها در منطقه کار مى کردیم . بیل مکانیکى را مقدارى از جاده خارج کردیم تا به آن طرفتر برویم ولى دستگاه خاموش شد . هر کارى کردیم ، راه نیفتاد . گفتم حتماً گازوئیل تمام کرده . رفتیم که از مقر گازوئیل بیاوریم ، در حالى که ما رفته بودیم راننده دستگاه را کار مى اندازد و مى گوید که با بیل آن دو سه تا بزنم تا بچه ها بیایند و همان جا را که دستگاه مانده بود ، مى کند. در همان اولین بیل پیکر یک شهید نمایان مى شود .
اللــــــــــــهم صـــــــــل علی محـــــــمد و آل مــــــــحمد و عـــــــجل الفـــــــرجهم
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 9:0 صبح روز پنج شنبه 87 مرداد 24