آواره تر از باد به دنبال شماییم، ما یاران خون خداییم... (جدید) مداحی برادر مهدی سلحشور درباره شهدای دفاع مقدس
>
کل بازدیدها : 546498
بازدیدهای امروز : 97
بازدیدهای دیروز : 246
RSS
آواره تر از باد به دنبال شماییم، ما یاران خون خداییم... (جدید) مداحی برادر مهدی سلحشور درباره شهدای دفاع مقدس
نیروهای پیاده سپاه که حدود 5/1 کیلومتر جلوتر از تانکها مشغول جنگ بودند از این دستور خبر نداشتند و علاوه بر فاصله فوق دو عامل دیگر هم در عدم آگاهی آنها موثر بود یکی گردو غبار صحنه نبرد که دید نیروهای پیاده را بسیار کاهش داده بود و دیگری عقبنشینی نیروهای زرهی با به جا گذاشتن تانکها در صحنه نبرد که از دور نشان میداد. آنها هنوز در حال مقاومت هستند. به این ترتیب با این عقبنشینی نیروهای سپاهی در منطقه جامانده وبه محاصره تانکهای دشمن در آمدند. مسعود انصاری یک از بازماندگان این حمله مینویسد:
«تعدادی از تانکهای چیفین در صحنه بودند و ما خیال میکردیم که ارتش هنوز دارد مقاومت میکند... یکی از تانکهای عراقی در جاده به بیست سیمتری ما رسید، حسین[علمالهدی] با اشاره به من گفت: «برج تانک را بزن». من هم زدم و خود حسین هم زد. دو تا تانک دیگر نیز با آرپیچی زده شد و برای چند دقیقه پیشروی آنها متوقف گردید. در این عملیات با وجود اینکه ما بیسیم داشتیم ارتش عقبنشینیاش را به ما خبر نداد. من خودم چندین بار معرف لشکر را صدا زدم که جریان چیست؟ گفت «به گوش باش» چند بار دیگر صدا زدم گفت: «تیپ 1 دارد تغییر موضع میدهد.» بعد از چند دقیقه دیگر ارتباط با قطع شده بود تا اینکه محاصره شدیم. همه بچهها مقاومت کردند. چنانکه در کانال کوچکی کانال کوچکی کنار جاده بیش از 50 نفر شهید شدند.»
برادر عبیات یکی دیگر از بازماندگان این حماسه میگوید:
«آنجا بیابان بزای بود تنها چیزی که مشاهده میشد بوتههای علف بودند. صدای انفجارهای پیدرپی خمپارهها، توپها و رگبار شدید تیربارهای تانک، دشت را پرکرده بود. برادران ما در لابلای بوتهها به شکل سینهخیز جلو میرفتند. در حالیکه تیره بارها به شدت مشغول شلیک بودند و تیرها از همه طرف برادر عبیات یکی دیگر از بازماندگان این حماسه میگوید:
«آنجا بیابان بازی بود تنها چیزی که مشاهده میشد بوستههای علف بودند. صدای انفجارهای پیدر پی خمپارهها، توپها و رگبار شدید تیربارهای تانک، دشت را پرکرده بود. برادران ما در لابلای بوتهها به شکل سینهخیز جلو میرفتند. در حالیکه تیره بارها به شدت مشغول شلیک بودند و تیرها از همه طرف به سوی بچهها روانه میشدند. منتهی براساس تحلیلی که برادر علمالهدی گفته بود آن نیروی ایمان بود که نقش اساسی در حرکت برادرها داشت. آنها در پشت دو تل خاک سنگر گرفته بودند و در کل حدود 20 الی 30 گلوله آر.پی.جی در آنجا وجود داشت. تصمیمگیری برای عقبنشینی دیگر دیر شده بود و بچهها ماده مقابله بودند. حسین درتل خاک سمت چپ جاده بود.»
محمدرضا باستی یکی دیگر از بازماندگان حماسه هویزه در خاطرات خود در مورد حوادث این محاصره و خروج از آن مینویسد:
«حسین و محسن به من گفتند: شما آرپیجی ندارید، بروید که کشته میشوید. درست یادم نیست حسین خودش آرپیجی داشت یا نه. خلاصه او ما را روانه کرد که در آنجا نمائیم ما حدود 100 متر بیشتر نرفته بودیم که برگشتیم پشت سربچهها را ببینیم. دیدیم حسین یک گلوله آر.پی.جی به طرف تانک عراقی شلیک کرد که حدود یک متر از بالای تانک رد شد. تانکها همچنان جلو میآمدند که بچهها یکی از آنها را زدند و بقیه سرجایشان متوقف شدند ما حدود 300 متر عقب آمده بودیم که یک مرتبه دیدیم تانکهای عراقی از طرف راست جاده (سمت هویزه) به سوی مواضع ما میآیند... ما محاصره شده بودیم. رگبار تانکها قطع نمیشد. بچهها یکی یکی داستند تیر میخورد. خون از بدن آنها سرازیر بود. بچهها سینهخیز جلو میآمدند. در این حال مسعود انصاری هم داشت خودش را جو میکشید. از او سراغ حسین، محسن و جمال را گرفتن و او گفت: آنها را به رگبار بستند و هر سه شهید شدند.»
در این حماسه حدود 140 نفر از نیروهای مومن، متعهد، تحصیل کرده و انقلابی از اعضای سپاه و بسیج که تعدادی از آنها از دانشجویان پیرو خط اما بودند به شهادت رسیده و تعدادی نیز با تن مجروح و با استفاده از تاریکی شب خود را به نیروهای خودی رساندند تا به عنوان پیامآوران حماسه هویزه رسالت سنگینتری را بر دوش بگیرند.---++
ویژگیهای عملیات و حماسه هویزه
حماسه هویزه که در طول دو روز عملیات بوجود آمد، محصول فرایندی بود که در ساختار نیروهای نظامی کلاسیک و انقلابی و نظام سیاسی ریشه داشت و اثرات و پیامدهای ماندگاری در طول هشت سال جنگ عراق علیه ایران برجای گذاشت. ویژگیهای عملیات و حماسه هویزه با توجه به اهداف، نیروهای عمل کننده و نتایج آن در سه مقوله ناهماهنگی هدف و وسیله، ناهمگونی نیروهای عمل کننده و جدایی آنها در عمل قابل طرح است.
1) ناهماهنگی هدف و وسیله: یکی از رموز موفقیت هر تصمیمی میزان هماهنگی میان اهداف موردنظر و توانایی رسیدن به آن است. اهداف به لحاظ میزان اهمیت تقسیمبندی و با توجه به میزان اولویت و توانی که جامعه به آن اختصاص میدهد راه کارهای رسیدن به آن مشخص میشود. برای رسیدن به هدف توانایی جامعه نقش اصلی را دارد. هدفها میتوانند مهم باقی بمانند و حتی به صورت آرمان در جامعه مطرح شده و گامهای آهسته و پیوستهای برای رسیدن به آنها نیز برداشته شود ولی سرعت عمل در رسیدن به هدف تنها در سایه توانائیهای جامعه سنجیده میشود. اگر چنین توانی در جامعه نباشد تخصیص امکانات برای رسیدن به آنها بدون در نظر گرفتن عامل زمان موجب نابودی امکانات محدود جامعه خواهد شد.
در عملیات هویزه میان اهداف موردنظر و توان خودی هماهنگی وجود نداشت. اهداف وسیع و گسترده، توان ضعیف و محدود بود. توان چهار تیپ زرهی و چند گردان پیاده برای جنگ با ارتش عراق که با آمادگی کامل و تجهیزات پیشرفته تهاجم خود را شروع کرده، جلو آمده و بدون اینکه ضربه سنگینی را تحمل کند، استقرار یافته بود، آرمانی مینمود. از نظر صاحبنظران نظامی سرزمین وسیعی که قرار بود طی عملیات هویزه آزاد شود، نه تنها از توان چنین استعدادی خارج بود اینکه چند برابر آن نیز قادر به بازپسگیری آن نبود. تصرف منطقه شلمچه در داخل عراق و کشاندن جنگ به شرق بصره بیشتر به رویا شباهت داشت تا واقعیت. این ناهماهنگی زمانی بیشتر آشکار میشود که نگاهی به توان تجهیزاتی ارتش عراق و ضعفهای عملیاتی خودی بیاندازیم.
2) ناهمگونی نیروهای عملکننده: علاوه بر تناقض موجود میان هدف و وسیله، نیروهای عمل کننده هم از کمترین هماهنگی و همگونی برخوردار بودند. این ناهمگونی از آموزش نیروها تا استراتژی جنگ نمایان بود، در عملیات هویزه نیروهای آموزش دیده ولی بدون تجربه ارتش در کنار در نیروهای داوطلب مردمی و انقلابی که تعدادی از آنها اصلاً سلاح ندیده بودند قرار گرفتند. آنهایی که انگیزهای جزء دفاع از انقلاب اسلامی و کشور خود نداشتند. فقط به دنبال سلاحی بودند که از وطن خود دفاع کرده و دین خود را ادا نمایند. نه دورههای آموزش نظامی گذرانده بودند و نه منسجم و سازمان یافته بودند. در کنار آنها نیروی ارتشی قرار داشتند که به عنوان یک نیروی نظامی کلاسیک، آموزش دیده، سازمان یافته و تجهیزات پیشرفته و با انگیزه متفاوت آماده جنگ بودند.
این نیرو هم هر چند آموزش دیده بود ولی تجربه جنگ را نداشت و فرار سران آن و قطع خریدهای تسلیحاتی از خارج ضربه شدیدی بر توان آن وارد کرده بود. ساختار سازمانی متفاوت دو نیروی نظامی، دو دیدگاه متفاوت را در استراتژی و تاکتیک مقابله با نیروهای دشمن بوجود آورده بود. تاکتیک نیروهای سپاهی و انقلابی عمدتاً برانگیزههای مذهبی و فردی نیروها استوار بود در حالیکه نیروهای ارتشی بر یک جنگ کلاسیک زرهی و سازمان یافته تاکید داشتند. در اولی فرد و ابتکارات فردی مطرح بود و در دومی سازمان و تجهیزات نظامی.
در عمل نیروهای انقلابی در طول سه ماه جنگ با مقاومت در مناطق مختلف شهری، زدن شبیخون و اقدامات فردی و گروهی دشمن را متوقف کرده بودند و گروه دوم در پیانجام عملیات منظم و نسبتاً گسترده بود که در آن هر کدام از ارکان نیروی نظامی آنگونه که آموزش دیده و سازمان یافته بود عمل کند. عملیات هویزه نخستین ادغام دو نیرو، و سازمان، دو استراتژی و دو انگیزه و هدف بود که نقش مهم و موثری را در تحول، تکامل و ترکیب و نقش او دو نیرو در سالهای بعدی جنگ ایفا کرد.
3) جدایی نیروها در عمل: ناهماهنگی در عمل انعکاسی از ناهمگونی نیروها در اهداف، انگیزه، شیوهها و آموزش و تجهیزات است. نیروهای انقلابی با تجهیزات انفرادی یکی دو کیلومتری جلوتر از نیروهای زرهی به جنگ مشغول بودند و ارتباط منسجمی میان آنها و یگان زرهی وجود نداشت. نه تقسیم وظایف بود و نه تقسیم خطوط جنگ و نه ترکیبی در نیروها بوجود آمده بود. کاری که انجام شده بود قبول نیروهای انقلابی برای انجام وظیفه در زیر مجموعه یکی از تیپهای ارتش بود. در چنین شرایطی اگر عملیات موفق بود مشکلی پیش نمیآمد ولی موقعی که عملیات نتیجه مطلوب را نداشت و بر فشار دشمن افزوده شد شکاف بالقوه میان نیروها به جدایی بالفعل تبدیل شده و هر کدام از آنها جداگانه به اتخاذ تصمیم پرداختند. سازمان نیروها به هم ریخت و نیروهای زرهی بدون اطلاع نیروهای پیاده که در جلوی خط حمله بودند عقبنشینی کرده و آسیبپذیری آنها را افزایش دادند. در مقابل نیروهای محاصره شده به دلیل انگیزههای مذهبی نه تنها کمبود مهمات و استوار یک گام عقبنشینی را بهانه خروج از صحنه نبود قرار ندادند بلکه با فداکاری در محاصره دشمن به مقاومت خود ادامه داده و در نهایت تعدادی از آنها به شهادت رسیدند تا چنین مقاومت و انگیزههای پایه و اساس سازمانها و استراتژیهای آینده باشد.
بالاخره عملیات هویزه تقابل دو استراتژی همسان ولی نامتقاران ارتشهای کلاسیک ایران و عراق بود. این عملیات با رویارویی دو نیروی زرهی آغاز شد و گستردهترین جنگ تانکهای بعد از جنگ اکتبر نام گرفت ولی با جنگ تانک و تن و بصورتی حماسی پاین یافت تا هر دو ارتش به توان و قابلیتهای خود بیشتر پی ببرد.
پیامدهای و ساز و کارهای تأثیرگذاری حماسه هویزه
بعد از عملیات هویزه، اشغال آرام هویزه از سوی عراق و شکست آنها در تلاش برای تصرف سوسنگرد، رکود شدیدی بر جبههها حاکم شد. هیچ کس نمیدانست چه کار باید بکند. شیوه حمله زرهی در روز و جنگ دو ارتش منظم به نتیجه نرسیده بود. جنگ زرهی به دلیل تلفات بالای عملیات فوق و ناتوانی ایران در جایگزین کردن تجهیزات جدید به جای آنها به خاطر وقوع انقلاب و اعمال تحریم اقتصادی از سوی کشورهای بزرگ، برای ج.ا. ایران دیگر مقدور نبود. در مقابل عراق هر روز میتوانست بدون محدودیت مالی و سیاسی تجهیزات و سلاحهای پیشرفته بیشتری را خریداری و بکار گیرد. در چنین شرایطی که با عملیات هویز آشکار و تشدید شده بود تکرار جنگ منظم دو ارتش با استفاده از تجهیزات زرهی به معنای قبول برتری عراق و استقبال از شکست بود.
عملیات هویزه که بنبست جنگ منظم زرهی را در پیداشت، در درون خود حماسهای هم آفریده و راهحلی را برای این مشکل پرورده بود و آن چیزی جز تداوم راه حماسهسازان هویزه نبود. نیروهای انقلابی به تدریج در قالب سپاه و بسیج سازماندهی شدند. آموزشهای نظامی لازم را دیده و از تجربه های تلخ و شیرین جنگ بهرهبرداری کردند. استراتژی جنگ مردمی با تکیه بر ایمان و تعهد نیروهای داوطلب به بنبست کمبود تجهیزات و جنگ منظم زرهی غلبه کرد. نیروهای سپاهی راه خود را یافته و هر روز با کولهباری از تجربه سازمان خود را گسترش داده و در تکوین آن کوشیدند. نخستین تجربه آنها دو ماه بعد با انجام یک عملیات محدود با نام مبارک حضرت مهدی در منطقه سوسنگرد بدست آمد. نیروهای سپاهی بصورت جداگانه این عملیات را طراحی و اجرا کردند که بیش از این نتایج عادی آن عواقب روحی و روانیاش مهم بود. این باور بوجود آمد که نیروهای انقلابی میتوانند به بنبست سیاسی نظامی جنگ پایان داده و با خلاقیت و ابتکار، تجهیزات دشمن مقابله نمایند. آنها دریافتند که حل معضلات انقلاب تنها با ابزار انقلابی و خارج از روشهای موسوم امکانپذیر است.
بدین ترتیب مرحله جدیدی آغاز گردید که طی آن نیروهای مردمی و سپاه با استفاده از روشها و تاکتیکهای مبتنی بر روحیه انقلابی مسئوولیت سنگینتری را در جبهههای جنگ برعهده گرفتند. سازمان سپاه گسترش یافت و با وجود امکانات محدود در مقابل مسئولیتش، تجهیزات و سلاحهای بیشتری دریافت کرد. در این شیوه که متاثر از حماسه هویزه شکل گرفته و گسترش یافته بود، نیروهای دانشگاهی به دلیل تحصیلات عالی و توانائیها و استعدادهای فردی، خلاقیت بیشتری نشان داده و به سرعت مسئولیتهای فرماندهی را در میان نیروهایی که قبلاً هیچگونه دانشکده نظامی ندیده و تجربه جنگی نداشتند به عهده گرفتند. آنها تجربه نظامی را با همدیگر آغاز کردند ولی دانشگاهیان مراحل آن را با سرعت بیشتری طی نمودند که در این جریان دریافت سریع تجربهها و آموزشها همراه با روحیه آرمانخواهی این قشر تأثیر زیادی دانست. شهید علمالهدی از نخستین افراد این گروه بود که بار مسئوولیت را بر دوش گرفت و شهید شد.
تأثیر دیگر حماسه هویزه بر رشد، گسترش و تکامل نیروهای انقلابی، سازمان سپاه و رابطه آنها با ارتش ج.ا. ایران در طول جنگ بود. تجربه ناموفق شرکت نیروهای انقلابی در عملیات هویزه و آفرینش حماسه هویزه توسط این گروه، نقش آنها را در جنگ آشکار نموده و بستر مناسبی برای رشد آنها فراهم کرد تا جایگاه شایسته خود را پیدا کنند. نیروهای سپاه به سرعت تجارب لازم را کسب کرده و عملیاتهای بزرگی را طراحی و به اجرا گذاشتند، فتحالمبین، والفجر 8 و کربلای 5 را آفریدند و یکی از محکمترین خطوط دفاعی معروف جهان را که در شرق بصره و توسط کارشناسان نظامی شوروی طراحی و ساخته شده بود فرو ریختند.
روابط سپاه و ارتش در جبهههای جنگ از موضوعاتی است که از حماسه هویزه و پیامدهای آن به شدت متأثر بود. در دوره فرماندهی بنیصدر تجربه تلخ مشارکت نیروهای سپاه در عملیات هویزه آنها را از همدیگر جدا کرده و نیروهای سپاهی را به طراحی عملیاتهای مستقل سوق داد. آنها دریافتند که ترکیب ساده همانند عملیات هویزه پیامدهای منفی زیادی دارد و درصدد جمع تجهیزات برآمدند تا بینیاز از ارتش عمل نمایند. در مراحل بعدی جنگ نیز همکاری آنها نه بصورت ترکیب ساده بلکه بیشتر بصورت تقسیم وظائف، عملکرد جداگانه و یا حمایتبخشی از ارتش از عملیات نیروهای سپاه بود.
شکست عملیات هویزه به معنای شکست استراتژی نظامی جنگ منظم و زرهی در آن دوره بود که خلع سلاح نسبی جناح لیبرال در قدرت سیاسی را به همراه داشت. ناکامی این جناح در هویزه موقعیت آن را در صحنه سیاسی کشور متزلزل کرده و بر عدم کفایت فرماندهی عالی جنگ در هدایت جنگ در صحنه سیاسی کشور متزلزل کرده و بر عدم کفایت فرماندهی عالی جنگ در هدایت جنگ مهر تائید نهاد. در مقابل این موضوع نگرش نیروهای خط امام تقویت شده و موقعیت نظامی سپاه در محیطهای تصمیمگیری افزایش یافت.
عملیات هویزه علاوه بر سطوح نظامی و سیاسی جبهههای خودی بر روی وضعیت نظامی دشمن و ارزیابی آن از جبهههای خودی هم مؤثر بود. شکست ارتش عراق در روز نخست عملیات آسیبپذیری گسترده آنها را در مناطق اشغالی آشکار کرد. هر چند آنها توانستند در ضد حمله روز بعد نیروهای ایرانی را به عقب رانده و مناطق روز قبل از مجدداً بدست آوردند ولی دیگر توان پیشروی بیش از آن را نداشتند. نیروهای منظم دو طرف به یک موازنه رسیده و آن را بطور ضمنی قبول کردند. عراقیها به این نتیجه رسیدند که ج.ا.ایران فاقد قابلیت و توانایی لازم برای طراحی و انجام عملیات آفندی اساسی است. یکی از فرماندهان عراقی در این مورد میگوید: «ما تصور میکردیم که نیروهای ایرانی از انجام عملیات دقیق و برنامهریزی شده در سطحی گسترده ناتوان هستند، لذا بر موضع خود کاملاً اصرار داشتیم... ما این ذهنیت را از شکست نیروهای ایرانی در مقابل 5/1/1981 (16/10/1359) در هویزه به دست میآوریم.»
در همین حال ارتش عراق نیز دیگر توان لازم برای پیشروی نداشت. آنها با وجود اینکه در این دوره به لاک دفاعی نرفتند ولی موفق به اقدام چشمگیری نشده و نتوانستند پیروزیهای اولیه را توسعه دهند. عراق به موازات تلاشهای محدود نظامی درصدد استفاده از امتیازات کسب شده برای شکل دادن یک صلح پیروزمندانه برآمد؛ در عین حال به یک جنگ فرسایشی درازمدت و ادامه اشغال ایران اعلام آمادگی کرد و در عمل نیز به تهیه لوازم آن پرداخت.
بدین ترتیب حماسه هویزه در سه حوزه نیروهای نظامیج.ا. ایران، ترکیب قدرت سیاسی ایران و استراتژی نظامی عراق موثر بود. بنبست جنگ زرهی با تاکید بر نیروهای انسانی مومن و متعهد شکسته شد. استراتژی جنگ مردمی و انقلابی جایگاه مناسبی یافت و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با جذب نیرو و امکانات بیشتر سازمان رزم خود را گسترش داده و تعهدات بیشتری را در جنگ برعهده گرفت.
منابع و پینوشتها
1) برای مطالعه بیشتر در مورد ساختار قدرت سیاسی ر.ک. به: منوچهر محمدی. تحلیلی بر انقلاب اسلامی (تهران: امیرکبیر، چاپ دوم، 1366، ص 161-151.)
در هشت سال دفاع مقدس. جلد چهارم.
9- در مورد جزئیات طرح مانور و مراحل مختلف عملیات ر.ک. به: سند شماره 44829، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه «شرح عملیات نصر». لشکر 92 زرهی اهوازو دیماه 1359.
10- سند شماره 977./گ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه «گزارش عملیات نصر» ص 1/17.
11) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، هویزه... همان، ص 567.
12) پیشین، ص 568.
13) در مورد جزئیات محاصره نیروهای سپاه و مقاومت آنها ر.ک. به: سند 083097 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه : «شرح عملیات هویزه» محمدرضا باستی. 16/10/1359.
14) سند شماره 0977/گ همان. ص 28.
15)ر.ک. به: سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ج.ا. ایران. ارتش ج.ا. ایران در هشت سال دفاع مقدس. جلد دوم.
16) معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه. «تحلیل نبرد: عملیات شکست حصرآبادان». فصلنامه بررسیهای نظامی. شماره1. ص 23.
17) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ. هویزه.... همان. ص 19.
نویسنده: محمود یزدانفام
منبع: سایت ساجد
حماسه هویزه که در طول دو روز عملیات بوجود آمد، محصول فرایندی بود که در ساختار نیروهای نظامی کلاسیک و انقلابی و نظام سیاسی ریشه داشت و اثرات و پیامدهای ماندگاری در طول هشت سال جنگ عراق علیه ایران برجای گذاشت.
مقدمه:
در طول هشت سال دفاع مقدس حماسههای زیادی آفریده شد و در هر کدام دارای ویژگیهای بوده ودر روند جنگ به طوقی موثر بودند. یکی از این حماسهها، حماسه هویزه است که از ابعاد مختلف قابل بحث و بررسی است. زنده نگهداشتن یاد و خاطره پدید آورندگان این حماسهها و انتقال فرهنگ آنها به نسل جدید ضرورتی است انکارناپذیر. این حماسهها یادآور سرگذشت مشترک جامعه است که حفظ آن موجب وحدت است و بزرگداشتش تعمیق فرهنگ ایثار و شهادت.
سؤال اصلی مقاله حاضر این است که حماسه هویزه چه تأثیری در روند جنگ تحمیلی داشت؟ برای پاسخ به این سؤال پرسشهای فرعی آن به صورت زیر طرح شده و پاسخ داده میشود. حماسه هویزه در کدام بستر زمانی شکل گرفت؟ شرایط سیاسی و نظامی ایران چگونه بود؟ وضعیت نظامی عراق به چه صورت بود؟ حماسه هویزه چیست و چگونه پدید آمد؟ چه کسانی و چه فرهنگ و نگرشی حماسه هویزه را بوجود آوردند؟ حماسه هویزه چه ویژگیهای داشت؟ این ویژگیها چگونه و با کدام ساز و کار بروند جنگ تأثیر گذاشتند؟ این تأثیرگذاری در کدام سطوح و زمینهها بود؟
در پاسخ به این سؤالات نوشتار حاضر در ابتدا زمینههای سیاسی نظامی پیدایش حماسه هویزه و ترکیب نیروهای نظامی خودی، ویژگیهای قدرت سیاسی این دوره، موقعیت و مواضع نیروهای نظامی خودی و دشمن در جبهههای جنگ بخصوص منطقه عملیاتی سوسنگرد- هویزه و عواملی که موجب طراحی عملیات هویزه شدند را مورد بررسی قرار داده و سپس وارد مباحث خود عملیات میشود. در قسمت عملیات نخست اهداف، موقعیت و نیروهای عملکننده به اختصار تشریح شده آنگاه خود عملیات و نحوه شکلگیری حماسه هویزه و چگونگی مقاومت و شهادت حماسهسازان ترسیم گشته است. در مبحث بعدی عملیات و حماسه هویزه در سه مقوله ناهماهنگی در هدف و وسیله، ناهمگونی نیروهای عمل کننده و جدایی نیروها در عمل تفهیم شده تا پیامدها و سازو کار تأثیرگذاری آن در روند جنگ در مبحث نهایی روشن شود.
اوضاع سیاسی نظامی ایران از شروع جنگ تا آغاز عملیات هویزه با گذشت یکسال و نیم از پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش رهبری نظام در تثبیت پایههای رسمی نظامی هنوز عوامل آشوبساز در داخل و خارج کشور فعال بودند و جامعه با وجود تصویب قانون اساسی، برگزاری انتخابات مجلس و ریاست جمهوری از ثبات سیاسی لازم برخوردار نبود و قدرت سیاسی حاکم انسجام نداشت. با اینکه موضوع بحران قومیتها در کردستان، خوزستان، بلوچستان، آذربایجان و ترکمن صحرا تمامیت جغرافیایی و همبستگی ملی را تهدید میکرد، قدرت مرکزی به دلیل شکاف در درون و وجود گروهها و احزاب متعدد با عملکردی مسلحانه قادر به حل بحران نشده و ترکیب قدرت آنرا از درون فلج ساخته بود. دورهای که دکتر منوچهر محمدی در کتاب تحلیلی بر انقلاب اسلامی از آن به عنوان «دوره حاکمیت مشترک نیروهای خط امام و لیبرال» یاد میکند.
بنیصدر به عنوان رئیس جمهور و فرمانده کل قوا نیروهای لیبرال را پشتسر دارد و محمدعلی رجایی (شهید)، نخستوزیر، نماینده نیروهای خط امام محسوب شده و اکثریت مجلس شورای اسلامی را در اختیار داشته و رهبری و قوه قضائیه هم از وی حمایت میکردند. سپاه بازوی نظامی آنها بود. و گروه اول به ارتش و بزرگ کردن آن در قبال نیروهای انقلابی گرایش داشت. در چنین شرایط داخلی که ثبات سیاسی کشور در معرض خطر و نابودی بود و فشارهای سیاسی، نظامی و اقتصادی امریکا آن را تشدید میکرد، رژیم عراق تهاجم گسترده خود را آغاز کرد.
حمله عراق برای مدتی موجب وحدت و انسجام در درون قدرت سیاسی و سطح جامعه شد. تعلیق خریدهای نظامی و شعار انحلال نیروهای نظامی کلاسیک به پایان رسید و با هرگونه ایجاد تردید و ابهام در فلسفه وجودی ارتش مقابله شد ولی تأثیر این اوضاع و اقدامات در ترغیب رژیم عراق در حمله به جمهوری اسلامی ایران به وضوح آشکار بود و اثرات روحی روانی آنها همچنین در بدنه نیروهای نظامی قابل مشاهده.
ارتش عراق پیشروی سریعی داشت و با درهم شکستن مقاومتهای کوچک به 15 کیلومتری اهواز رسید. در خرمشهر جنگ چریکی و مقاومت نیروهای انقلابی یک ماه ادامه یافت و ضربه شدیدی بر نیروهای و نگرش دمن وارد آمد. خرمشهر بعد از یک ماه مقاومت سقوط کرد و محاصره آبادان تنگتر شد. تلاش عراق در عبور از بهمنشیر به نتیجه نرسید و ضربه دیگری را در اینجا متحمل شد. مقاومت نیروهای انقلابی در مقابل حملات متعدد عراق در سوسنگرد تکرار دلاوریهای خرمشهر بود. فلش حمله عراق از بستان- سوسنگرد- اهواز در وسط راه قطع شد و متجاوزین از تسخیر شهر و ادامه پیشروی خود به طرف اهواز عاجز ماندند.
اوضاع داخلی جدید که کلیه نظرها را به مقابله با دشمن معطوف ساخته بود با توقف پیشروی دشمن کمرنگتر شد. تلاش رئیس جمهور وقت برای استفاده از شرایط جنگی در رسیدن به اهداف سیاسی اختلاف و دوگانگی درون قدرت سیاسی را عمیقتر ساخت.
موضوع ابعاد جدیدتری پیدا کرده و بنیصدر تلاش خود را در نیروهای انقلابی به جبهههای جنگ نیز گسترش داد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به موازات نابسامانیهای بعد از انقلاب و ضرورت برخورد با حرکتهای ضد انقلاب در داخل کشور شکل گرفته بود تدریجاً گسترش یافت و با تشکیل بسیج مستضعفین به دستور رهبرکبیر انقلاب به منبع غنی نیروهای مردمی پیوند خورد. شروع جنگ و ضرورت دفاع از انقلاب و تمامیت ارضی کشور سپاه را به تدریج به یک نیروی نظامی قدرتمند تبدیل کرد. ولی در دوره مورد بحث نیروهای انقلابی به لحاظ استعداد، امکانات و شرایط سیاسی در موقعیتی نبود که بتواند مسئوولیت همهجانبه دفاع از کشور را بپذیرد و تلاشهای بنیصدر مانع همکاری آنها با ارتش میشد یا در صورت همکاری ارتباطآنها بیشتر یک طرفه بود تا متقابل.
در جبهههای جنگ به دلیل ضعفهای موجود در نیروهای کلاسیک و فقدان فرماندهی متمرکز توانا در بکارگیری نیروها، مقاومت اساسی در برابر تجاوز دشمن بخصوص در شهرها با اتکا به نیروهای مردمی و انقلابی شکل گرفت و آنها که هر کدام از گوشهای از کشور در جبهههای جنگ گرد آمده بودند نه دورههای آموزش نظامی دیده بودند و نه تجربه جنگ داشتند. یکی تحصیل کرده بود و دیگری بیسواد، فردی در روستا بزرگ شده و فردی دیگر در شهر، یکی مسن بود و دیگری جوان، ولی همه آنها با هدف دفاع از اسلام و وطن رنج سفر را به جان خریده و در دفاع از آن از تمام وجود خود مایه گذاشته بودند. یکی از فرماندهان سپاه در توصیف شکلگیری نیروهای مردمی در جبهههای جنگ میگوید:
«در جلگههای خوزستان ما فهمیدیم جنگ کلاسیک یعنی چه؟ ما توانستیم جلوی نیروهای عراق بایستیم اما دانشکده خاصی نداشتیم، صدای توپ تا به حال نشنیده بودیم. فرمانده عملیات منظمی نداشتیم. قادر به تأمین تدارکات و پشتیبانی جبههای به این گستردگی نبودیم و میتوان گفت هیچگونه آمادگی در رابطه با پذیرش جنگ کلاسیک نداشتیم، وقتی جنگ بر تحمیل شد با فشارهای فراوانی توانستیم مراحل و مقاطع گوناگون را طی کنیم.»
دوگانگی سیاسی در چهره نیروهای نظامی، برنامهها و تاکتیکهای جنگی آنها آشکار بود. در مقابل «جنگ کلاسیک» «استفاده از تخصصهای نظامی» «تکیه بر تجهیزات و سلاحهای پیشرفته» واژهای «جنگمردمی»، «نیروهای ایثارگر و شهادتطلب» شکل گرفت. جنگهای چریکی و محدود در برابر عملیاتهای گسترده بروز کرده و کارآیی خود را در متوقف ساختن حرکت دشمن نشان داد. مقاومت نیروهای انقلابی در خرمشهر نفس ارتش عراق را گرفت و شبیخون آنها در جبههها آبادان، فارسیات، اهواز، دزفول و سوسنگرد ارتش عراق را به وحشت انداخت. این اقدامات فرماندهان عراقی را به تعقل بیشتر در پیشرویها واداشته و ایران را از دوران پرتلاطم و بحرانی تسلط دشمن نجات داد. دشمن که توانایی پیشروی را در اثر این مقاومتها از دست داده بود به امید دستیابی به صلح در مناطق اشغالی مستقر شد. در این مدت تحرک قابل توجهی از سوی دو طرف مشاهده نشد و تنها آتش توپخانه و حملات هوایی محدود بود که آتش جنگ را شعلهور نگهداشته و البته در مواقعی عراق تلاش میکرد موقعیت خود را گسترش داده و مناطق متصرفه را تأمین نماید.
در جبهه خودی به غیر از اقدامات کوچک و محدود نیروهای انقلابی مردمی در طی سه ماه منتهی به دیماه 59 ارتش تنها یک مورد عملیات منظم طراحی و در محور دزفول انجام داد که آنهم موفقیتی در پی نداشت. اقدامات موثر نیروهای انقلابی در شکستن محاصره سوسنگرد توجه مردم به مسئوولین را به جنگ پیش از پیش افزایش داده و آنها را به تعمق و مقایسه عملکرد نیروها در جبهههای جنگ حساستر کرد. جو عمومی جامعه به این امر تمایل داشت که اگر ارتش دارای روحیه تهاجمی باشد میتواند با بهرهگیری از امکانات موجود دشمن را شکست داده و آنها را از سرزمینهای اشغالی اخراج نماید ولی سکون و رکورد در این زمینه قابل توجیه نبود. فشار علما و مردم به فرماندهان نظامی برای انجام عملیات آفندی افزایش یافت رئیس جمهور وقت (بنیصدر) در جلسهای در قرارگاه عملیاتی جنوب در 26 آذرماه بر اجرای یک عملیات آفندی گسترده تاکید نمود و از فرمانده نیروی زمین ارتش خواست «به هر ترتیبی که امکان داشته باشد چنین طرحی را تهیه و اجرا کنید. من دیگر در مقابل نظرات و خواستههای مردم و رهبران مذهبی قدرت مقاومت ندارم یا باید طرحی را تهیه و اجرا کنید و یا اینکه بروید در رسانههای گروهی صریحاً علت عدم امکان اجرای عملیات آفندی را برای مردم توضیح دهید.» با این وجود تدارک عملیات بسیار کند بود و اقدامات دو طرف از اجرای آتش توپخانه تجاوز نمیکرد. با اجرای شبیخون توسط نیروهای انقلابی گلولهباران شهرها افزایش مییافت. تنها در دو مورد گلولهباران ارتش عراق در هر ساعت نزدیک به یکصد گلوله توپ به شهر فرو ریخت و حدود دویست نفر از مردم شهر شهید شدند. به دنبال این اقدام موج اعتراضات مردم و ائمه جمعه و مسئوولین در مورد عدم تحرک اساسی و عقبزدن نیروهای دشمن از نزدیکی شهرها بالا گرفت. فرماندهان نظامی جنگ کارهای ستادی طرح عملیات در منطقه هویزه را آغاز کرده و موضوع را به یگان مربوطه ابلاغ نمودند.
موقعیت، اهداف و نیروهای عملکننده
هویزه در جنوب غربی شهر سوسنگرد قرار دارد. در شرق آن رودخانه کرخه کور جاری است که مواضع نیروهای خودی را از مواضع دشمن جدا میکند. در جنوب آن که به پادگان حمیر، جفیر و در نهایت به کوشک و طلائیه ختم میشود، نیروهای عراق مستقر هستند. رودخانه کرخه کور در جنوب غربی حمیدیه از کرخه منشعب میشود، ابتدا به سمت جنوب و سپس در شمال بنیتمیم به سمت غرب تغییر مسیر داده و به موازات جاده حمیدیه- سوسنگرد پس از عبور از هویزه به هورالهویزه میریزد. به علت لایروبی سالیانه و ریختن گل و لای این رودخانه در دو طرف آن عارضه مرتفعی از هویزه تا آبادی اژدک بوجود آمده که در زمینهای هموار و مسطح جنوب دارای ارزش نظامی است و در جریان نبردهای این منطقه نقش موثری داشت. در غرب هویزه باتلاق هورالهویزه در امتداد مرزی به طول 75 کیلومتر و عرض 40 کیلومتر گسترده است که خود یک مانع طبیعی عمده برای حرکت نظامی دشمن بوده و با وجود اینکه نیروی دشمن در شرق هویزه حضور داشت تا چند سال پس از آغاز جنگ آنها وارد هویزه نشده بودند.
براساس طرح عملیات قرار بود در مراحل مختلف به ترتیب ابتدا شمال و جنوب کرخه کور پاکسازی شده و پادگان حمید و منطقه جفیر آزاد گردد. سپس طلائیه و کوشک در جنوب منطقه عملیاتی و بعد از آن خرمشهر آزاد شود. نیروها پس از آزاد سازی کل منطقه خوزستان بنا به دستور، دشمن را در حد فاصل کوشک شلمچه در خاک عراق تا شطالعرب تعقیب کرده و با پاکسازی شرق بصره در کنار این رود استقرار یابند.
طبق اعلامیه فرماندهی نیروی زمینی ارتشی ج.ا. ایران به منظور تامین اهداف موردنظر، عملیات در دو دوره و هر دوره در دو مرحله با شرکت نیروهای زیر انجام میگرفت: در دوره اول قرار بود تیپ 3 همدان از لشگر 16 زرهی قزوین به همراه دو گروهان از نیروهای سپاه، از محور ابوحمیظه- سوسنگرد حرکت کرده منطقه شمال رودخانه کرخه کور را پاکسازی کنند و تیپ 1 قزوین از همان لشکر نیز به همراه دو گردان پیاده از سپاه از هویزه حرکت کرده پس از پاکسازی کرخه کور با نیروهای تیپ 3 الحاق کند. در محور دیگر قرار بود همزمان لشکر92 زرهی اهواز با احداث پل روی رودخانه کارون در منطقه فارسیات به کرانه غربی آمده و با پیشروی خود جاده اهواز- خرمشهر را برای تردد نیروهای عراقی ناامن سازد. طبق طرح 5گروهان از نیروهای سپاه در اختیار لشکر مزبور قرار داشت.
(نمای کلی سازمان رزم در عملیات هویزه)
فرماندهی عالی عملیات (بنیصدر)
فرماندهی در میان (تیمسار فلاحی)
قرارگاههای عملیاتی
عملیات هویزه: پیروزی اولیه و حماسه بعدی
عملیات نصر (هویزه) پس از 15 دقیقه اجرای آتش تهیه در ساعت 10 صبح روز 15 دی ماه 1359 با حمله هماهنگ شده تیپ 3 همدان از محور جاده حمیدیه- سوسنگرد و تیپ 1 قزوین از جنوب هویزه آغاز شد. تیپ 3 که حمله خود را از منطقه ابوحمیظه آغاز کرده بود به سرعت به سوی مواضع دشمن پیشروی کرد ولی تیپ 1 قزوین در جنوب هویزه چنین سرعتی نداشت. تیپ 3 طی دو ساعت به کرخه ریده و توانست با استفاده از پلهای احداثی دشمن از رودخانه عبور کرده و به کرانه جنوبی کرخه کور برسد. در این محور در طول 6 ساعت نیروهای عمل کننده توانستند مناطق جنوبی کرخه کور را آزاد ساخته و ضربات محکمی بر نیروی دشمن وارد آورند. نیروهای عراقی که شدیداً غافلگیر شده بودند با به جا گذاشتن توپخانه خود به دو کیلومتری جنوب کرخه کور عقبنشینی کردند و در حدود 8000 نفر از افراد آنها به اسارت در آمدند. لیکن به دلیل تأخیر نیروهای محور کارون در عبور از این رودخانه و برخورد آنها به میدان مین پادگان حمیدو منطقه جفیر که عقبه دشمن محسوب میشدند و از اهداف مرحله اول بودند دست نخورده در اختیار دشمن باقی ماندند.
طبق طرح عملیات مرحله دوم حمله روز بعد، ساعت 8 صبح شروع شد. نیروهای زرهی و پیاده به سوی پادگان حمید و منطقه جفیر اقدام به پیشروی کردند. در مقابل تعدادی از تانکهای دشمن در حوالی امالغفار و امالفصیح متمرکز شده و با آرایش نظامی جناح جنوبی لشکر زرهی 16 را مورد تهدید قرار دادند. ضد حمله آنها در ساعت 50/9 از سمت شرق و جنوب به یگانههای لشکر 16 آغاز شد. یگانهای عراقی با وجود ضربات سختی که روز قبل متحمل شده بودند با در دست داشتن پادگان حمید از توان پشتیبانی و تحرک بالایی برخوردار بودند. نیروهای خودی سرمست از پیروزی اولیه دشمن را دست کم گرفته و از تثبیت مواضع جدید غافل شده و تلاشی در تحکیم موقعیت بدست آمده به عمل نیاوردند. سنگری ایجاد نکرده و خاکریزی بر پا نداشتند از روز قبل تانکهای عراقی در صحنه باقی مانده و برخی افراد به جمعآوری غنائم مشغول شدند. فقدان تجربه در مقابل ضد حمله و کمبود مهمات و ضعف تدارکات دست در دست هم داده و موازنه قدرت را در صحنه نبرد به ضرر نیروهای خودی دگرگون ساختند. در ساعت 11 کل نیروهای لشکر 16 زیر آتش شدید توپخانه دشمن قرار گرفت و در غرب سوسنگرد نیروهای دشمن به حرکت در آمدند حضور هواپیماهای دشمن در آسمان منطقه و بمباران مواضع نیروهای خودی اوضاع را برآشفت. تانکهای عراق به هزار متری محل استقرار تیپ رسیدند. شدیدترین جنگ تانکها در طول جنگ بین لشکر 16 زرهی و لشکر 9 زرهی دشمن درگرفت و تا ساعت4 بعدازظهر ادامه یافت. در این ساعت فرمانده گردان زرهی جهت تجدید قوا و اقدام مجدد، دستور یک خیز عقبنشینی را صادر کرد که با رسیدن دستور به گردان تمام نیروهای زرهی مستقر در منطقه به سرعت صحنه را ترک کرده و به جای یک گام چندین گام عقب نشستند. در این موقع که نظم نیروها به هم ریخته بود هواپیماهای نیروی هوایی ارتش درآسمان منطقه ظاهر شده و اشتباهاً به جای مواضع دشمن نیروهای خودی را بمباران کردند که اوضاع را بدتر کرد.
ادامه دارد