>
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آرشیو خرداد ماه 91 - تفحص شهدا

خادمین شهدا
آرشیو خرداد ماه 91 - تفحص شهدا
شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و اجعلنامن خیرانصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه ************** باکی از این نداریم که شهادت نصیب عزیزان ما شده است. این یک شیوه ی مرضیه ای است که در شیعه ی امیرالمؤمنین از اول پیدایش اسام تاکنون بوده .من در میان شما باشم یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد، نگذارید پیش کسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند. امام خمینی قدس سره ************* شهید حمید باکری جانشین فرماندهی لشکر 31 عاشورا بود و چه زیبا گفت از دوستانش که دراین سال های بعد از جنگ چگونه خواهند شد!! دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند، در غیر این صورت زمانی فرا می رسد که جنگ تمام میشود و رزمندگان امروز سه دسته می شوند: دسته ای به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند!! دسته ای راه بی تفاوتی را بر می گزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند!!! دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد!!! پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان باشید . چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن بسیار سخت و دشوار خواهد بود!!!
آرشیو خرداد ماه 91 - تفحص شهدا وصال ؛ پایگاه جامع وب نوشته های  جهادگران فضای مجازی ما می توانیم www.it-help.blogfa.com
بیانیه جنبش حمایت از تهیه کننده برنامه سمت خدا
تماس با نویسنده

موضوعات مطالب
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گلایه‌ . 8 سال دفاع مقدس . انتفاضه سایبری . ایران . بانه . بیانیه . بیمارستان . پیرترین رزمنده دفاع مقدس . پیکر مطهرش . تنها زن . تیم اطلاعات عملیات . جبهه وبلاگی غدیر . جبهه وبلاگی غدیر اعلام کرد جنبش سایبری من به دانشجوی پولی معترضم . جنبش سایبری بصیرت حسینی . جنبش سایبری علمداران بسیج» . حاج حسین خرازی . حاج صفرقلی رحمانیان . حاج عباس کریمی . حماسه حضور زنان . حماسه دفاع . حماسه هویزه . حماسه هویزه و تأثیر آن . خاطرات رهبر انقلاب . خشونت سانسور شده . داشتیم میرفتیم کربلا اتوبوس مان را منفجر کردند ..... . دانلود مداحی شهدا . دفاع . دلاور مردان . رهبری . روایت . روز قدس . روند جنگ عراق علیه ایران . روند جنگ عراق علیه ایران (1) . زریبافان . زنان . زیبا و دلنشین . سالگرد شهادت . سالم پیدا شد . سردار بزرگ اسلام . سردار سرلشکر احمد کاظمی . شرمنده . شهدا . شهید . شهید امیر حاج امینی . شهید غلامرضا یزدانی . شهید قاسم نصرالهی . شهید همت . شهید کبیری . عملیاتها . عکس اسرای ایران در عملیات بدر . فرمانده سپاه . فرمانده لشکر محمد رسول الله(ص) . فسا . گلعلی بابایی . لحظه شهادت . لیست کامل . محمد مهدی کاظمی . محمدعلی شاه ، افغانستان ، جبهه ، جنگ ایران و عراق ، مجاهد ، زندا . ناگفته هایی از زنان . هشت دفاع مقدس . هشتم اسفندماه . همسران سرداران شهید . وصیت نامه . ولایت فقیه . یادواره وبلاگی . یک فرزند شهید . کمپین، حامیان توافق خوب .
آرشیو وبلاگ
آرشیو مرداد ماه87
آرشیو شهریور ماه 87
آرشیو مهر ماه 87
آشیو آبان ماه 87
آرشیو آ ذر ماه 87
آرشیو دی ماه 87
آرشیو بهمن ماه 87
آرشیو اسفند ماه سال 87
آرشیو فروردین ماه 88
آرشیو اردیبهشت ماه 88
آرشیوخرداد ماه 88
آرشیو تیر ماه 88
آرشیو مرداد ماه 88
آرشیو مهر ماه 88
آرشیو آبان ماه 88
آرشیو آذر ماه 88
آرشیو دی ماه 88
ارشیو بهمن ماه 88
آرشیو اسفند ماه 88
آرشیو فروردین ماه 89
آرشیو اردیبهشت 89
آرشیوخرداد ماه 89
آرشیو تیر ماه 89
آرشیو مردادماه 89
آرشیو شهریور ماه 89
آرشیو مهر 89
آرشیو آبان 89
آرشیوآذر ماه 89
آرشیو دی ماه 89
آرشیو بهمن ماه89
آرشیو اسفندماه89
آرشیو فروردین ماه 90
آرشیو اردیبهشت ماه 90
آرشیو خرداد ماه 90
آرشیو تیر ماه90
آرشیو مرداد ماه 90
آرشیو شهریور ماه90
آرشیو مهرماه 90
آرشیو آبان ماه 90
آرشیو آذر ماه90
آرشیو دی ماه 90
آرشیو بهمن ماه 90
آرشیو اسفند ماه 90
آرشیو فروردین ماه 91
آرشیو اردیبهشت ماه 91
آرشیو خرداد ماه 91
آرشیو تیر ماه 91
ارشیو مرداد ماه 91
آرشیو شهریورماه 91
آرشیو مهر ماه 91
آرشیو آبان ماه 91
آرشیو آذرماه 91
آرشیو دی ماه 91
آرشیو بهمن ماه 91
ارشیو اسفند ماه 91
آرشیو فروردین ماه 92
آرشیو اردیبهشت ماه 92
آرشیوخرداد ماه 92
آرشیو تیر ماه 92
آرشیو مرداد ماه 92
آرشیو شهریورماه 92
آرشیو مهر ماه 92
آرشیو آبان ماه 92
آرشیو آذر ماه 92
آرشیو دی ماه 92
آرشیو بهمن ماه 92
ارشیو اسفند ماه 92
آرشیو فروردین ماه 93
آرشیو اردیبهشت ماه 93
آرشیو خردادماه 93
آرشیو تیرماه 93
آرشیو مهرماه 93
آرشیو آذر ماه 93
آرشیو فروردین ماه 94


لینکهای روزانه
آپدیت نود 32 [1]
[آرشیو(1)]



لینک دوستان
عاشق آسمونی
EMOZIONANTE
شین مثل شعور
آخرالزمان و منتظران ظهور
پوکه(با شهدا باشیم)
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
مهندس محی الدین اله دادی
بچه مرشد!
ای نام توبهترین سر آغاز
****شهرستان بجنورد****
..:: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ::..
فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور
قهرمان من
.: شهر عشق :.
وبلاگ مهربان
بوی سیب
ایران اسلامی

بچه های خدایی
شبستان
سه قدم مانده به....
عشق
یادداشت های من
توشه آخرت
ترخون
سیاه مشق های میم.صاد
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
شکیبا
قتیل العبرات
کیمیا
کشکول
واژه های باران
سیرت
صل الله علی الباکین علی الحسین
وبلاگ گروهی جبهه جهادگران مجازی
نیم پلاک
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود
سونامی
جامع ترین وبلاگ خبری
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
گروه رزمی کاران ذوالـــفقار. (درچه)
مناجات با عشق
سرباز ولایت
نه آبی .. نه خاکی
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
مطلع مهرورزی ومحبت
صراط مبین
قرآن
* امام مبین *
دوستانه
دکتر علی حاجی ستوده
وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان
انا مجنون الحسین
حباب هایی از ح ق ی ق ت
یکی بود هنوزهم هست
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
بسیجی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
گذر دوست
امتداد قاصدک
مجنون الحسین
سیب های کال
منتظر
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
اجلاسیه سرداران و 14600 شهید استان فارس
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
سرافرازان
تارنما
نیم پلاک یعنی شهید
::::: نـو ر و ز :::::
مرد آبا دانی(جانباز عطشانی)
کانون فرهنگی اهل البیت(ع)
پلاک طلائی
مردمی ترین رئیس جمهور
طلاییه
شهید حاج عماد
هویزه
جنبش سبز علوی
یا رب الحسین
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
پایگاه فرهنگی مذهبی بنیان
وبلاگ حاج حسین خرازی
پایگاه اینترنتی ماوا
عروج، دل عاشق می طلبد
تا شهدا با شهدا
بصیرت در قرن 21
پایگاه شهید دوران
ملکوت
انجمنی( اسد زاده)
عاشق آسمونی
EMOZIONANTE
شین مثل شعور
آخرالزمان و منتظران ظهور
پوکه(با شهدا باشیم)
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
مهندس محی الدین اله دادی
بچه مرشد!
ای نام توبهترین سر آغاز
****شهرستان بجنورد****
..:: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ::..
فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور
قهرمان من
.: شهر عشق :.
وبلاگ مهربان
بوی سیب
ایران اسلامی

بچه های خدایی
شبستان
سه قدم مانده به....
عشق
یادداشت های من
توشه آخرت
ترخون
سیاه مشق های میم.صاد
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
شکیبا
قتیل العبرات
کیمیا
کشکول
واژه های باران
سیرت
صل الله علی الباکین علی الحسین
وبلاگ گروهی جبهه جهادگران مجازی
نیم پلاک
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود
سونامی
جامع ترین وبلاگ خبری
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
گروه رزمی کاران ذوالـــفقار. (درچه)
مناجات با عشق
سرباز ولایت
نه آبی .. نه خاکی
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
مطلع مهرورزی ومحبت
صراط مبین
قرآن
* امام مبین *
دوستانه
دکتر علی حاجی ستوده
وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان
انا مجنون الحسین
حباب هایی از ح ق ی ق ت
یکی بود هنوزهم هست
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
بسیجی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
گذر دوست
امتداد قاصدک
مجنون الحسین
سیب های کال
منتظر
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
اجلاسیه سرداران و 14600 شهید استان فارس
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
سرافرازان
تارنما
نیم پلاک یعنی شهید
::::: نـو ر و ز :::::
مرد آبا دانی(جانباز عطشانی)
کانون فرهنگی اهل البیت(ع)
پلاک طلائی
مردمی ترین رئیس جمهور
طلاییه
شهید حاج عماد
هویزه
جنبش سبز علوی
یا رب الحسین
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
پایگاه فرهنگی مذهبی بنیان
وبلاگ حاج حسین خرازی
پایگاه اینترنتی ماوا
عروج، دل عاشق می طلبد
تا شهدا با شهدا
بصیرت در قرن 21
پایگاه شهید دوران
ملکوت
انجمنی( اسد زاده)
عطش عشق
وبلاگ قالب
قالب سازمذهبی

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
  ربات مسنجر قافله شهداء - طرحی نو
لوگوی وبلاگ
آرشیو خرداد ماه 91 - تفحص شهدا



لوگوی دوستان













آمار بازدید

کل بازدیدها : 548053

بازدیدهای امروز : 222

بازدیدهای دیروز : 19

 RSS 

   

گمانش افتاده بود لیاقت ندارد. می‌گفت: «یا اسمع السامعین! صدای منو می‌شنوی و جواب نمی‌دی! منو زیر تیغ بی‌اعتنایی‌ات نمیران. اگر پس فردا جنگ تموم شد، من...»
تازه به جبهه آمده بود و عقیده داشت هیچ چیزی جز شوق شهادت او را نمی‌توانست به جبهه بکشد.
استعداد خاصی در تیراندازی و گرفتن گرا داشت. معمولاً از گروه جدا می‌شد و به نقاط ویژه‌ای برای گرفتن و مخابره گرای دشمن می‌رفت. هر کس از کار او تعریف می‌کرد، می‌گفت: «من بی‌لیاقت گرای دشمنو می‌گیرم، اما شما گرای شهادت رو.»
 
یک روز پشت خاکریز، زیر رگبار پی در پی دشمن، در حالی که از ترس، چهره‌اش خیس عرق بود، به یکی از بچه‌ها گفته بود: «عن‌قریب که همه‌مون شهید بشیم.» و او جواب داده بود: «شهادت بسته به امر حق و لیاقت بنده است، نه آتش و رگبار دشمن. اگر رفتی پشت تریبون زندگی و شهادت دادی که من بندة خدا هستم، آن‌وقت پشت خاکریز هم که نباشی، شهد شهادت را می‌تونی تجربه کنی. در ثانی، بعضی‌ها تانک خدا هستن، مهمات خدا و نمایندة خدا هستن. خدا نمی‌خواد به این زودی از کار بیفتن و عزل بشن.»
 
روزهای سخت جنگ می‌گذشت. رفقایش یکی یکی شهید شده بودند. پنج سال جبهه را تجربه کرده بود، اما هنوز وقت اجابت دعایش نرسیده بود: «شهادت!»
 
گمانش افتاده بود لیاقت ندارد. می‌گفت: «یا اسمع السامعین! صدای منو می‌شنوی و جواب نمی‌دی! منو زیر تیغ بی‌اعتنایی‌ات نمیران. اگر پس فردا جنگ تموم شد، من...»
جنگ در 27 مرداد 1367 با آتش‌بس متوقف شد و بدن او با همة آن جانفشانی‌ها، حتی کوچک‌ترین زخمی برنداشت. او به صحنة زندگی معمولی‌اش بازگشت و توی شهر، یک بنگاه مسکن دست و پا کرد و مشغول معامله خانه شد. بعضی وقت‌ها با خودش فکر می‌کرد: «کاش خانه‌های ما با همه آرامش و راحتی‌شان ذره‌ای بوی سنگر می‌داد. این مردم گاهی وقت‌ها برای خرید خونه چه کارها که نمی‌کنند. نمی‌دونن که تو دنیا مسافرن.»
 
 اما کم‌کم سیل روزمرگی و بوی مادیات او را هم از هوای جبهه‌ها جدا کرد. دیگر دشمن نبود، جنگ نبود، خمپاره نبود که شهادت را به یاد او بیاورد. نمازهایی که با شور و شعف می‌خواند، حالا بعضی وقت‌ها قضا می‌شد. به شدت فکر مادیات بود.
 
چند سالی می‌شد که قرآن و دعای کمیل و زیارت عاشورا، او را یاد آن شوق شهادت نینداخته بود؛ تا اینکه یک زوج جوان به بنگاهش آمدند... سند خانه‌ای را که از او خریده بودند با عصبانیت به او دادند و مرد جوان گفت: «این سند جعلی‌یه. با شناختی که بنده از شما دارم مطمئنم خودتون هم از این موضوع بی‌خبر بودین. اگه ما آمدیم اینجا به خاطر معرفی پدرم بود. همین چند روز پیش تو سفر کربلا شهید شد. اسم شما توی وصیت‌نامه‌اش هم هست. نوشته سلامشو بهت برسونیم.»
 
او که صورتش خیس عرق شده بود، وصیت‌نامه را گرفت و نگاه کرد: «پسرم! قباله و سند وجود ما دست خداست. اگه با مُهر گناه جعلش کردی، تعجب نکن که یه تیکه جهنمو بهت بدهند. پسرم! کسی لیاقت شهید شدن داره که پشت تریبون زندگی رودرروی خدا بتونه با عملش شهادت بده که من بندة توأم، نه فقط پشت تریبون جنگ... پسرم! شهادت را در عرصة بزرگ زندگی در پیشگاه خدا پیدا کن، نه در عرصة جنگ و دامن دشمن... سلام مرا به همسنگرم (...) برسونید و بگید بارها برای رسیدنش به آرزوی بزرگش دعایش کردم.»
 
حرف‌های خودش بود. حرف‌هایی که مثل الهامات غیبی در راز و نیازهای جبهه آموخته بود. عرق شرمندگی از صورتش می‌چکید. گفت: «راستی راستی که نباید گرد و غبار فراموشی را فراموش کرد. خمپارة نسیان، از سلاح‌های شیطونه.» و آنگاه به خاطر می‌آورد که در ایام جنگ چطور با زیارت عاشورا، دعای توسل و کمیل و نماز شب، به چاشنی وجودش ضربه می‌زد تا بی‌کار نماند و وجودش را وقف خدا نگاه دارد. از آن جوان معذرت‌خواهی کرد و کارش را درست کرد و حلالیت طلبید. سر ظهر بود. صدای اذان به گوش می‌رسید. این بار فراموش کرد درِ بنگاه معاملاتی‌اش را قفل کند.
 
چند روزی بود که با کاروان راهی کربلا شده بود و همسایه‌ها می‌دیدند که حجله‌ای بر در مغازة او نصب شده است


نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 4:18 عصر روز چهارشنبه 91 خرداد 24

نیروهای سپاه و بسیج هم که تازه از عملیات فارغ شده بودند و پراکنده بودند. با دستور فرمانده ها همین تتمه نیروها به سمت تانک‌ها رفتند و شروع کردند به شلیک کردن.

 نیروهای یگان فنی و جهاد، بخصوص راننده‌های لودر و بولدوزر، جزو نیروهای خط شکن جبهه بودند. یعنی کنار بقیه بچه هایی که راه را برای عملیات هموار می کردند، به دل خطوط دشمن می زدند. همیشه قبل از شروع عملیات، نیروهای فنی باید به جلو می رفتند و مسیرهایی را انتخاب می کردند که در حین عملیات بتوانند در اسرع وقت خودشان را به مناطق سوق الجیشی برسانند و خاکریزهای عملیات را بزنند. به همین جهت از دو یا سه شب قبل از عملیات، مسیرهایی که توسط نیروهای اطلاعات عملیات مشخص می شدند، به نیروهای مهندسی داده می شد و نیروهای مهندسی مسیرها را بررسی می کردند و اگر لازم می دیدند، چند دستگاه لودر یا بولدوزر مامور می کردند که خودشان را از مسیرهایی که دشمن نمی توانست ردیابی کند به منطقه عملیاتی برسانند و لا به لای خطوط دشمن، در جای دنج مخفی بشوند تا در شب عملیات وارد عمل بشوند. یعنی نیروهای خودی زمانی وارد کار می شدند که نیروهای یگان فنی چند ساعت یا حتی یکی دو روز قبل از آن، در خطوط دشمن منتظر آنها بودند. عملیات که شروع می شد و بچه ها حمله می کردند، نیروهای مهندسی در دل دشمن شروع به زدن خاکریز می کردند. وقتی نیروهای خودی به نیروهای مهندسی می رسیدند، خاکریز زده شده بود. ساختن خاکریز یعنی تثبیت و رسمیت تسخیر منطقه به دست نیروهای ما. عراق معمولا بعد از هر عقب نشینی، نیروهای خودش را در یک فاصله مناسب سازماندهی می کرد و شروع می کرد به ریختن آتش روی ما و پاتک زدن و همیشه دنبال یک خلا یا جای خالی در خاکریزها می گشت. خاطرات این خط شکن های بی اسلحه، جدا از اینکه خیلی جذاب و شنیدنی هستند، خاطرات بکری هستند که کمتر به آنها توجه شده است. اهمیت خاطرات آنها آنجا بیشتر می شود که می فهمیم نیروهای فنی و منهدسی جنگ، جزو اولین نیروهایی بودند که در عملیات‌های جنگی ما علیه عراق، به همراه نیروهای خط شکن، به دل خطوط دشمن می زدند. آن هم بی اسلحه! آنچه در ادامه می خوانیم، خاطره ای است از سید سعید میربابایی که با لباس نیروهای فنی مهندسی جهاد، سال‌ها بر روی بولدوزر علیه عراق جنگید:


نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 7:0 صبح روز چهارشنبه 91 خرداد 24

سید سعید قاسمی ‌جانباز و فیلمبردار زمان جنگ ضمن بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس گفت: کارگردانان باید تولیداتشان را موشکافانه‌تر انجام دهند و به مخاطب اطلاعات القا کنند.

 سید سعید قاسمی متولد 1345 از جانبازان سرافراز دوران دفاع مقدس در گفت‌و‌گو با فارس اظهار کرد: علاقه من به این حرفه و تلویزیون ریشه در دوران کودکی دارد، آن زمان با وجود اینکه برنامه‌های سیما از ساعت 17 شروع  می‌شد، من از ساعت 15 پای تلویزیون می‌نشستم.
 
قاسمی گفت: سال 61 در جبهه در قرارگاه کربلا مستقر بودیم که روزی گروهی آمدند به مقر و گفتند برای گروه تصویربرداری 40 شاهد، نیرو می‌خواهند؛ من هم با شنیدن نام دوربین و تصویربرداری ناخودآگاه اعلام آمادگی کردم و به عضویت این گروه درآمدم.
 
وی افزود: تصویربرداری در آن شرایط آن هم در جبهه سختی‌ها و شیرینی‌های خاص خودش را داشت؛ یکی از مشکلات این بود که چون ما از دوربین‌های سوپر 8 استفاده می‌کردیم، نمی‌توانستیم صحنه‌هایی را که شکار کرده بودیم، ببینیم.
 
قاسمی ادامه داد: بعضی از صحنه‌ها را بعد از سال‌ها دیدم، آن هم از طریق برنامه سینما 8 که از شبکه 5 پخش می‌شد. نکته جالب این بود که پس از این همه سال هنوز تصویر خود را می‌شناختم.
 
وی تصریح کرد: سال 61 در جریان عملیات رمضان از ناحیه پا مجروح شدم و مرا به بیمارستان رازی اهواز منتقل کردند، آنجا پدرم و مادرم به عیادتم آمدند. پس از ترخیص از بیمارستان مدت 6 ماه درگیر مداوا و درمان بودم. پس از درمان به‌عنوان بسیجی ویژه در سپاه کوهدشت به مدت 5 ماه مشغول فعالیت بودم که سال 63 گروهی از طرف سپاه آمدند و گفتند این فرم‌ها را پر کنید.
 
قاسمی گفت: با پرکردن این فرم‌ها به استخدام سپاه پاسداران درمی‌آمدیم... پس از گذراندن دوره آموزشی در پادگان غیور اصلی اهواز که 3 ماه و 10 روز طول کشید، در تاریخ 27 خرداد 63 به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم.
 
وی خاطر نشان کرد: بعد از طی دوره آموزش، بلافاصله ما را تقسیم کردند و من 2 ماه عجیب را در تیپ 255 امام صادق (ع) گذراندم؛ مشکل اصلی من در این تیپ این بود که چون نیروهای تیپ را معودان عراقی تشکیل می‌داد، نمی‌توانستم با آنها ارتباط برقرار کنم... نه آنها فارسی بلد بودند و نه من عربی بلد بودم.
 
قاسمی بیان داشت: بعد از آن تقاضای انتقالی کردم و مرا به تیپ 15 امام حسن (ع) منتقل کردند. آنجا برخلاف میل باطنی‌ام، مسئول اورژانس محور در واحد بهداری تیپ شدم، اما هر وقت که یک گروه فیلم‌سازی به منطقه می‌آمدند، بهداری را رها می‌کردم و همراه آنان مشغول تصویربرداری می‌شدم.
 
وی گفت: در سال 67 اولین فیلم خودم را با نام ((مظلوم شهر، شهید جبهه)) ساختم. داستان این فیلم روایت حال جانبازی بود که برای درمان باید به خارج از کشور اعزام می‌شد و نیاز به ارز مسافرتی داشت که هنگام ورود به بانک با بی‌مهری متصدی بانک روبه‌رو می‌شود.
 
قاسمی ادامه داد: نمایش ((بگو کجاست؟)) از دیگر برنامه‌های هنری من در بوکان بود که توسط بازیگران لرستانی روی صحنه رفت. این نمایش با حمایت قاطع فرماندار آن‌وقت بوکان به اجرا درآمد و حدود 23 روز روی صحنه بود و این درحالی بود که نمایش‌ها بیش از 3 روز دوام نمی‌آورد.
 
وی تاکید کرد: بعد از تسویه با سپاه بوکان به کرمانشاه آمدم و در واحد تبلیغات و انتشارات قرارگاه نجف اشرف مشغول کار شدم. در این زمان نخستین نمایش خود را در کرمانشاه با عنوان ((چکه صدای دریا))، نوشته محمد مهدی رسولی را در سالن شهرداری کرمانشاه روی صحنه بردم.
 
قاسمی اظهار کرد: طی سال‌های 74 تا 76 یاد کربلاییان-گلهای عاشورایی، وضعیت قرمز و مستند روایت مرصاد را ساختم. به جرات می‌توانم بگویم مجموعه 19 قسمتی وضعیت قرمز یکی از ماندگارترین آثار در زمینه دفاع مقدس است.
 
این هنرمند جانباز گفت: مجموعه 30 قسمتی ترافیک را در حال تولید دارم. این مجموعه ساختار صنعتی استان کرمانشاه را معرفی می‌کند و به‌واسطه این کار وضعیت پیشرفت‌های بخش صنایع و معادن استان کرمانشاه به مخاطب نمایش داده می‌شود و فیلم سینمایی عبور از آتش هم در مرحله پیش تولید قرار دارد که موضوع آن به مسائل انرژی هسته‌ای و نیز عملیات مرصاد مربوط می‌شود.
 
این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: باید به جایی برسیم که شعارهای حمایتی مسئولان به شعور تبدیل شود و در عمل حمایت از کارگردانان ژانر دفاع مقدس احساس شود و کارگردانان هم باید تولیداتشان را موشکافانه‌تر انجام دهند و به مخاطب اطلاعات القا کنند.
 
قاسمی در پایان بیان داشت: امیدوارم مسئولان با حمایت بیشتر از هنرمندان جانباز، راه را برای به ثمر رسیدن تفکرات ارزشی آن‌ها هموارتر کنند


نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 6:15 عصر روز سه شنبه 91 خرداد 23

   1   2   3      >