حماسه شیدایی لشکر ویژه در کربلای 50، ناجی اعراب! را در آستانه سقوط قرار داد
تمام شواهد حاکی برآن بود که چنانچه این شرایط تغییر نکند، دشمن در موقعیت سیاسی، تبلیغاتی و امنیتی و نظامی برتری در سطح منطقه و جهان قرار می گرفت و ابتکار عمل در دست آنها می افتاد.
بنابراین، فرماندهان جنگ تصمیم گرفتند که هر چه سریعتر باید دست به یک عملیات بسیار شگفت انگیز و بزرگی بزنند که آن هم صرفاً از عهده سپاه و بسیج برمی آمد. تصمیم گرفته شد که نباید گذاشت دستاوردهای والفجر8 از بین برود و ناکامی کربلای 4 تداوم یابد.
لذا در منطقه شلمچه باید عملیات صورت می گرفت. منطقه ای که دشمن از استحکامات بسیار مستحکمی برخوردار بود، شلمچه دشت وسیعی بود که منتهی میشد به بصره. از ابتدای جنگ هم فتح این منطقه برای رزمندگان بسیار مهم بود. دشمن هرگز تصور نمی کرد که از این منطقه عملیاتی از سوی رزمندگان صورت بگیرد و خیالش از این محور راحت بود. چراکه از نظر محاسبات نظامی هم فتح چنین محوری آنهم با نیروهای پیاده غیرممکن بود.
بنابر اطلاعاتی که کسب شده بود، کارشناسان نظامی شوروی سابق طرح پدافندی و استحکامات دفاعی این منطقه را برای دشمن طراحی کرده بودند. کانال ماهی ای به طول 30 کیلومتر به شکل شمال به جنوب در این منطقه وجود داشت. کانالی به عرض یک کیلومتر که مانع بزرگی برای پدافند نیروها بود.
شرق کانال ماهی بطرف نیروهای ما را به عمق یک الی سه متر آب رها کرده بودند. منطقه داخل آب هم با سیم خاردار، مین و موانع مختلف فلزی محصور شده بود.
اولین خط دفاعی دشمن بعد از معبر آب هم، دژی بود که در یک سمت آن سنگرهای بتونی برای استراحت نیرو و در سمت مقابل، سنگرهای دیده بانی و تیربار با مهمات آماده و سنگرهای تانک احداث شده بود. این دژ، دشمن را از موقعیت ممتازی برای اشراف و تسلط کامل بر منطقه برخوردار می کرد. در پشت خط اول چند موضع هلالی شکل احداث، که قطر هر یک به 300 الی 400 متر و ارتفاع آن به 5 تا 6 متر می رسید.
در پشت موانع هلالی، برای تردد و استقرار تانک، جاده ساخته شده بود و به این وسیله تانکهای دشمن می توانستند با استقرار روی مواضع مشخص شده، کل منطقه درگیری را زیر پوشش گلوله مستقیم و تیربار قرار دهند.
دومین خط دشمن به فاصله صد متر از خط اول و به موازات آن احداث، و سیل بندی بود به عرض 205 و ارتفاع 4 متر که دارای موضع پیاده، کانال مواصلاتی و مواضع تانک بود. این سیل بند از جنوب جاده شروع می شد و به سمت اروند ادامه داشت.
سومین خط دفاعی دشمن، خاکریزی بود به موازات خط دوم و دارای مواضع پیاده و تانک که در جلوی آن کانال متروکه ای به عرض 4 و عمق 2 متر احداث شده بود. چهارمین خط دفاعی دشمن در پشت نهر دوعیجی قرار داشت و شامل نهر، دژ و چندین موضع هلالی پی در پی، که بر توانایی دشمن برای مقابله و دفاع می افزود.
پنجمین خط پدافندی آنها، در پشت نهر جاسم قرار داشت. ضمن آن که در حد فاصل خط چهارم و پنجم، قرارگاه دشمن، خصوصا قرارگاه تاکتیکی سپاه سوم (مقر فرماندهی لشکر11)، دارای مواضع مستحکمی بود و پدافند مستقل داشت. پس از خط جاسم تا کانال زوجی، مرکز توپخانه، لجستیک و عقبه لشکر 11 قرار گرفته بود و خط های دفاعی ششم و هفتم دشمن شامل کانال زوجی و مثلثی های غرب کانال زوجی بود. در منطقه شلمچه، دشمن زمین را به شکل پنج ضلعی درآورده بود. که از استحکامات بسیار پیچیده ای بر خوردار بود.
با تمام این اوصاف، تصمیم گرفته شد تا دز کمترین زمان ممکن، عملیات بزرگی صورت بگیرد تا جشن بزرگ صدام و بازیهای تبلیغاتی که با سفر به مکه و طواف خانه خدا راه انداخته بود و خود را ناجی اعراب نامیده بود به کام او و حامیانش تلخ شود.
مرحله تصمیم گیری وشناسایی برای این عملیات فقط در 15 روز انجام گرفت. 15 روز برای شناسایی جهت انجام چنین عملیات بزرگی در محاسبات نظامی نمی گنجید، آنهم توسط ارتشی شکست خورده.
آمادگی عقبه ها کمک بزرگی به فرماندهان کرد و جابجایی نیرو هم نیاز نبود. این عملیات در 19 دی 65 با رمز یازهرا آغاز شد و یکی از حساسترین و سخت ترین محورهای عملیات یعنی عبور از مانع بزرگ آب به عمق بیش از دو متر که پر از مین، سیم خاردار و میله های آهنی بود و همچنین تصرف خطوط شرق کانال ماهی و نیز عبور از کانال ماهی و ادامه عملیات بسمت بصره به نیروهای لشکر ویژه 25 کربلا سپرده شد.
لشکر ویژه 25 کربلا با جسارت و شجاعتی که الهام گرفته از مکتب عاشورای حسینی بود، در شب اول عملیات از معبر بسیار سخت آب عبور کرد و خطوط دفاعی شرق کانال ماهی را بتصرف درآورد و صبح فردا نیز غرب کانال ماهی را فتح کرد. با وجود حجم انبوه آتش دشمن، رزمندگان لشکر25 مقاومت جانانه ای برای غرب کانال ماهی کردند. چراکه غرب کانال ماهی موقیت بسیار استراتژیکی محسوب میشد و اگر حفظ نمیشد کل عملیات به مخاطره می افتاد. پشتیبانی از نیروها هم فقط توسط یک پل روی کانال ماهی انجام می گرفت که بشدت زیر آتش بعثی ها بود.
سرعت عمل بسیار بالا، بهره گیری از حداقل زمان، هنر فرماندهان در تصمیم گری دقیق و هوشمندانه و نیز خلاقیت و انعطاف پذیری بالا در تصمیم گیری، آگاهی کامل از وضعیت نیروها، استفاده از تجربه های عملیاتهای گذشته و نیز از جان گذشتگی و انگیزه بالای رزمندگان لشکر ویژه 25 کربلا از عوامل مهم پیروزی در این عملیات بود. و بار دیگر هوش و خلاقیت، شجاعت و روحیه شهادت طلبی نیروهای رزمنده سپاه و بسیج به رخ قدرتهای جهانی کشیده شد.
ارتش بعث بشدت احساس خطر کرده بود و موجودیت خود را در خطر می دید چرا که عملیات روبروی بصره بود و موجودیت عراق به مخاطره افتاده بود لذا با تمام توان و امکانات خود وارد عرصه شد و هر آنچه داشت به منطقه آورد و در مقابل، سپاه و بسیج هم با تمام امکانات نظامی محدود خود وارد نبرد شدند. 130 یگان ارتش بعث در برابر کمتر از 30 یگان رزمندگان اسلام قرار گرفت. اما نیروهای ما با استعانت و توکل به خدا و بهره گیری از روحیه شهادت طلبی برگرفته از عاشورای امام حسین(ع) تا آخرین قطره خونشان در برابر ماشین جنگی دشمن ایستادگی و پیشروی کردند. ارتش عراق حجم وسیعی از هواپیماهای پیشرفته، میگ، هلی کوپتر، موشکهای زمین به زمین و تانکهای فراوان تمام منطقه را به زیر آتش گرفته بود.
گارد ریاست جمهوری عراق با فرماندهی صدام به منطقه اعزام میشود و بی درنگ پاتکهای سنگین خود را آغاز میکند.
منطقه شلمچه پر از دود و آتش شده بود. هیچ شیئی سالم بر روی زمین باقی نمی ماند. گازهای شیمیایی که در هوا پیچیده بود تنفس را بشدت دچار مشکل کرده بود. چشمها بشدت می سوخت. درگیری ها وجب به وجب بود. اجساد کشته ها بحدی زیاد بود که نیروهای ما از روی اجساد عراقی عبور می کردند و به جلو می رفتند.
سمت راست-سردار شهید خیرالله نانواکناری
عبور سردار نانواکناری از پیکر خونین برادر شهیدش
از صحنه های عجیب و بیادماندنی این عملیات عبور سردار نانواکناری از کنار جنازه برادر شهیدش؛ خیرالله نانواکناری بود. سردار نانواکناری از فرماندهای شجاع یکی از گردان های لشکر ویژه 25 کربلا وقتی که برای کمک و پشتیبانی از نیروها به طرف ما می آمد، لحظاتی قبل از رسیدن به کانال ماهی، برادر معلمش که در کنار ما می جنگید، بشهادت رسید. برای اینکه در آن لحظات حساس، سردار نانواکناری پیکر برادرش را که غرق خون بود نبیند به نیروها دستور دادیم روی شهید را با پارچه ای بپوشانند. اما قبل از اقدام نیروها، سردار نانواکناری با نیروهایش که بسیاری از آنها در راه بشهادت رسیده بودند، به کانال رسیدند و وی در همان حالت حرکت، نگاهش به پیکر خونین برادرش افتاد که در کانال افتاده، اما این سردار دلاور بدون اینکه کوچکترین مکثی کند به راه خود ادامه داد و به جلو رفت. صحنه ای که نشان دهنده ایثار و از خودگذشتگی فرماندهان و رزمندگان خط شکن لشکر ویژه 25 کربلا است که برگرفته از نهضت عاشورایی امام حسین (ع) بود. این روحیه ایثار، ازخودگذشتگی و شهادت طلبی مثالزدنی رزمندگان 25 کربلا بود که باعث شد از سوی فرماندهان کل، به لشکر ویژه نام بگیرد.
حاج حسین بصیر: به نام پنج تن آل عبا ، پنج نفر بلند شوند
درگیری ها بشدت اوج گرفته بود. در صحنه ای بیش از 500 تانک دشمن برابر لشکر در غرب کانال ماهی آرایش گرفته بودند و همزمان هلی کوپترها هم برای اولین بار در طی جنگ، نیروهای خط مقدم را بمباران می کردند. در صحنه ای تعدادی از تانک ها قصد دور زدن کانال و غافلگیری نیروها را داشتند که حاج بصیر ناگهان از جای خود بلند شد و گفت: به نام پنج تن آل عبا، 5 نفر بلند شوند و به طرف تانکها بروند و آنها را منهدم کنند. بجای 5 نفر، برادر هادی بصیر، یحیی خاکی و بیش از 15 نفر دیگر بلند شدند و به نبرد تن با تانک رفتند و عاشورائی جنگیدند و حتی اسیر هم گرفتند.
شهید اصغر بصیر و یحیی خاکی
با اینکه ما در محاصره کامل بودیم، عراقی ها توده ای وار نیرو وارد می کردند تا غرب کانال ماهی را پس بگیرند. تانک ها، هواپیماها و آتش توپخانه دشمن، خارج از کانال را با انبوه آتش خود، شخم زده بود. بچه های ما که مهماتشان رو به تمام شدن بود، سعی می کردند مهمات کمتری مصرف کنند. این در حالی بود که اگر سرت را از کانال بلند می کردی، بجای گلوله، تیر مستقیم تانک به تو اصابت می کرد.
آخرین خواسته دیده بان شهید در لحظه شهادت
خاطره جانسوز و البته زیبای دیگر از آن لحظات اینکه: بیرون از کانال، دو دیده بان داشتیم که آتش خمپاره های ما را به سمت نیروهای دشمن هدایت می کردند. یکی از این برادران، رزمنده ی معلمی بود به نام سید حمید هاشمی که از روستای سنگتراشان ساری به منطقه اعزام شده بود. برای اینکه دید تانکهای عراقی از آرپیچی زن های ما کور شود، همراه با یکی از برادارن که طلبه بود نزد آنها رفتیم و گفتیم لوله ها و موانع را را ببرید جلوی تانکها تا مانع دید آنها شوند که رزمندگان راحت تر تانکها را بزنند. بعد از توجیه آنها در هنگام برگشت به کانال، طلبه ای که همراه من بود کاغذی را به من داد که دیده بان سید هاشمی در همان لحظاتی که ما کنار آنها بودیم و در میان آتش شدید دشمن، روی یک تکه کاغذ نوشته بود: «سلام ما را به امام برسانید. به امام بگوئید ای کاش بعد از شهادت مان و هنگام دفن جنازه ما، مقداری از خاک زیر نعلینش را بر چهره ی خونین مان می پاشیدند تا در روز قیامت افتخارمان این باشد که خاک پای امام هستیم.» لحظاتی از خواندن این نامه نگذشته بود که با تیر مستقیم تانک ، این دیده بان عزیز، نصف چهره اش از بین رفت و به شهادت رسید.
نکته خاطره انگیز دیگر اینکه؛ فکر می کردیم دیده بان دیگری که در کنار شهید هاشمی بود هم بشهادت رسید. اما چند سال قبل که در یادواره شهدایی در بابلسر این خاطره را تعریف می کردم ، این برادر رزمنده که الان جانباز 70 درصد به بالاست، از میان جمعیت بلند شد و گفت: دیده بان دوم من بودم. این جانباز عزیز تعریف کرد « بعد از شهادت سید حمید هاشمی، من نیز بشدت مجروح شدم و همه گمان کردند که بشهادت رسیدم. لذا من را به سردخانه منتقل کردند. اما در آنجا به هوش آمدم» .
بعد از 15 روز نبرد شبانه روزی و پاتکهای متعدد دشمن، پیشروی نیروها متوقف شد. کمبود یگان پیاده و محدودیتهای آتش توپخانه و نیز نیروی زرهی دشمن مانع از ادامه پیشروی ها بود.
از 130 یگان عراق، 55 تیپ صددرصد منهدم شدند، 67 تیپ بیش از پنجاه درصد نابود شد و بقیه هم از ده الی سی درصد منهدم شدند. 870 تانک دشمن، 250 قبضه قبضه توپ صحرایی و ضدهوایی، 1500 دستگاه خودرو، بیش از 80 فروند هواپیما، 700 تانک و نفربر و صدها قبضه انواع ادوات نیمه سنگین منهدم شدند و ارتش بعث بیش از چهل هزار نفر کشته و زخمی داد.
دستاورد کربلای 5 را میتوان با عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس مقایسه کرد. بار دیگر موازنه نیروها بنحو بسیار تعیین کننده ای به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر پیدا کرد. بویژه در منطقه و در سطح بین المللی و ابتکار عمل و مقاومت رزمندگان اسلام ارتش کفر را بشدت متزلزل کرد و زنگ خطر سقوط رژیم عراق بصدا درآمد.
حامیان صدام بعد از عملیات کربلای 5 بکلی از صدام ناامید شدند و تلاش های بین المللی برای پایان دادن به جنگ افزایش یافته و به تصویب قطع نامه 598، که در آن برای اولین بار تا حدودی نظریات جمهوری اسلامی ایران لحاظ شده بود، در شورای امنیت سازمان ملل انجامید.
و اما در پایان این روایت باید گفت: انتخاب لشکر خط شکن 25 کربلا به عنوان لشکر ویژه، یعنی ویژه و برجسته بودن مردم مازندران در دفاع از عزت و شرافت دینی و ملی خود و آرمانهای انقلاب اسلامی و همچنین تبعیت محض از ولایت ، که این برگرفته از آموزه های عاشورایی مردم سرزمین علویان است.
از چپ ؛ شهید منصور نبوی، سردار حاج کمیل ، سردار نانوا کناری، شهید زمان شاهینی و جانباز امانی
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 12:0 صبح روز سه شنبه 90 بهمن 18