جنگ به روایت تصویر/عکس شهید امیر حاج امینی /احسان رجبی-اسفند ماه 1365 - شلمچه
عکس این بار از چهره شهید امیر حاج امینی است، احسان رجبی این عکس را در تاریخ 10 اسفند ماه 1365 ودر کربلای شلمچه گرفت. متاسفانه کمتر از اسم عکاس در طی سالها نام برده شده است، هر چند با روحیه ای که از عکاس بزرگوار احسان رجبی می شناسم، خود او نیز دوست دارد گمنام بماند، اما وظیفه خود دانستم تا قدردان همکار خوبم در جنگ باشم، این عکس خیلی شهرت گرفت،هر جا نامی از شهید و شهادت باشد ، حتما این عکس زیبا که تمام و کمال از مظلومیت خون شهدا و مفهوم عمیق شهادت سخن آشکار می گوید ، را دیده ایم و دلمان عجیب برای غربت شهدا می گیرد.
اما آن غربتی که ما فکر می کنیم ، نه آن غربتی که آنان فکر می کنند. آنان به قربت الهی فکر می کردند و دیگر هیچ... .
برادر شهید نقل می کند:روزی سرمزار امیر نشسته بودم دیدم جوانی با ظاهری حزب اللهی مانند کنار من آمد و گفت:«شمابااین شهید نسبتی دارید؟!» گفتم: «من برادرش هستم»،اوگفت:«حقیقتش من از اول مسلمان نبودم اما بنا به دلایلی به اجبار و به ظاهر مسلمان شدم اما قلباً مسلمان نشده بودم تا اینکه برحسب اتفاق عکس برادر شما رادیدم،وقتی عکس را دیدم حال عجیبی به من دست داد انگاراین عکس با من حرف می زد، پس از آن قلباً به اسلام روی آوردم و الآن مدتی است که هر پنج شنبه به اینجا می آیم.»-بهشت زهرا/قطعه29
دست نوشته ای از شهیدامیر حاج امینی:سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان مخلص او..... از اینکه بنده بد و گناهکار خدایم سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم آرزوی مرگ می کنم ولی باز چاره ام نمی شود.
هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم ، جز اینکه دلم را به دو چیز خوش کرده ام: یکی اینکه با این همه گناه، او دوباره مرا به سرزمین پاکی و اخلاص و صفا و محبت بازم گرداند. پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد، هرچند که چشم دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم اگر چنین نبود پس چرا مرا به اینجا آورد؟
دوم اینکه قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدیهایم بسیار دلسوزم. لحظه ای حاضر به رنجش کسی نمی شوم، حتی رنجش بسیار کوچک و ناچیز، ولی در عوض برای خوشنودی دیگران حاضر به تحمل هرگونه رنجی می شوم. بله! به این دو چیز دل خوش کرده ام.
اگر دوستم داری که مرا به اینجا آورده ای پس به آرزویم که .... برسان.
ای کسانی که این نوشته را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او، به بالاترین درجات دست یابند. البته در این امر شکی نیست ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنهکار خدا به آرزویش رسیده است.
حالا که به عینه دیدید، شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا می کنم، بیایید و به خاکش بیفتید و زار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید. با او آشتی کنید. زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است. فقط کافی است یکبار از ته دل صدایش کنید. دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید و دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا که می برد، او می برد......
شنبه 7/4/65
ساعت 5 بعدازظهر
بنده مخلص و گنهکار، امیر حاجی امینی
ادامه مطلب...
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 1:0 صبح روز جمعه 90 آذر 18
بسم رب الشهداء و الصدیقین
مجروح شدن بچه ها شکل عجیبی داشت.فقط آن هایی که تیر و ترکش خورده اند، میدانند سرب داغ چه دردی دارد.به دلیل شرایط خاص عملیات، خیلی از مجروح ها را نمی توانستیم به عقب منتقل کنیم .خدا میداند سرمای هوا و گل و لای چسبیده به محل زخم ها و ضعف ناشی از خون ریزی چه بر سرمجروح می آورد!
با همه این اوصاف، بچه ها درد را تحمل میکردند و فقط ائمه اطهار علیهم السلام را صدا میزدند.کم پیش میآمد کسی بی قراری کند. یکی از آر پی جی زن ها ساعت 11شب با اصابت گلوله ای از ناحیه شکم مجروح شد. تا صبح نمی توانستیم کاری برایش انجام دهیم . تمام شب به خود می پیچید.ذکر میگفت و امام را دعا می کرد. صبح داشتیم به عقب انتقالش میدادیم .رنگ صورتش عوض شدبه زور نفس می کشید اما دیگر به خود نمی پیچید. لحظه ای آرام گرفت. دهانش را به زحمت باز کرد.زبانش خشک و ترک خورده بود. آهسته با همان نفس بریده اش گفت: می خواستم به کربلات بیام ..اما نشد.. حالا پیش خودت میآم حسین جان..ودیگر صدایی از اوبرنخواست.
راوی: محمدمهدی مسلمی عقیلی
امیر المومنین یا شاه مردان.... شهادت را نصیب ما برگردان
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 9:56 عصر روز شنبه 90 آذر 12
همایش بسیجیان انتشارات سروش عصر امروز شنبه 5 آذر با حضور سردار حمیدرضا مقدمفر معاون فرهنگی ـ اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مهدی فضائلی مدیرعامل انتشارات سروش و علی اصغر جعفری رئیس مرکز بسیج صدا و سیما در دفتر مرکزی انتشارات سروش برگزار شد.
مقدمفر در این برنامه گفت: بسیج را باید از دو منظر و زاویه نگاه کرد. معمولاً از یکی از این زوایا غفلت میشود. بسیجی بودن قبل از توجه به ساختار و شاکله بسیج، مورد اهمیت است. خیلیها ممکن است عضو بسیج نباشند ولی از بیشتر از من بسیجی باشند. بسیج، امروز یک فرهنگ اخلاقی و مدل فکری است. این نوع تفکر است که بسیج را شکل میدهد، ولی از آن غفلت میشود.
وی افزود: بسیاری از توفیقات به سبب همین روحیه که در مردم وجود داشت، طی این سالها حاصل شده است. جنبه دوم بسیج، موضوع ساختاری است که یک التزام است؛ یعنی جمعی از مردم بیایند و سازماندهی شده و محیای ماموریت شوند. هر دو نگرش مقدس و بابرکت است.
مدیرعامل سابق خبرگزاری فارس ادامه داد: مقام معظم رهبری در شعبان امسال گفتند اینکه گفته میشود ماموریت سپاه حفظ دستاوردهای نظام است، به این معنی نیست که اگر حملهای شد، بسیج و سپاه از کشور دفاع کنند. بلکه ماموریت فراتر از این حرفهاست. ماموریت سپاه و بسیج پیشبرندگی انقلاب است. این پیشبرندگی هم نیاز به سازمان و سازماندهی دارد. امروز بسیج یک نهاد در کنار نهادهای دیگر نیست؛ بلکه عنصر پیشبرنده کل انقلاب و نظام است. نمیتوان نهادهای دیگر را در کنار سپاه و بسیج قرار داد. چون بسیج موتور انقلاب است.
مقدمفر گفت: بسیج هم از نظر فرهنگی در عمق جان و افکار مردم قرار دارد و هم سازمانی است که قدرت تهاجمی دارد. امروز بسیج باید هم در عرصه جنگ نرم دفاع کند و هم روحیه تهاجم داشته باشد. بسیج تولیدکننده نیروی نرم در نظام است. انقلابیهای مصر و تونس هم به این نتیجه رسیدند که بعد از پیروزیشان بلافاصله نهاد و سازمانی مانند بسیج بسازند. به همین دلیل تماس گرفتند و به دنبال الگوگیری از بسیج بودند.
وی با اشاره به اینکه فرهنگ بسیجی، فرهنگ ایثار و از خودگذشتگی است، گفت: من و شهید حسن تهرانی مقدم از کودکی و نوجوانی با همدیگر بودیم. او از اول انقلاب تا زمانی که شهید شد، بسیجی بود. نه درجه در او تاثیر داشت، نه مسئولیتها و پستها. او یک بسیجی به تمام معنا بود. مقید به نماز اول وقت بود. این ویژگی همه بسیجیهاست. سال 58 بود که با موتور از همین محله عبور میکردیم، صدای الله اکبر اذان را که شنید، سریع موتور را به کنار راه کشید که نماز بخوانیم. به او گفتم مسجد کمی جلوتر است. گفت: دیر میشود. همینجا روزنامه بیندازیم و نماز بخوانیم.
مقدمفر ادامه داد: ویژگی دیگرش، تقید به قرائت زیارت عاشورا بود. افراد گمنامی مانند ایشان زیاد هستند که باید بعد از شهادتشان شناخته شوند. همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، ایشان یک دانشمند بود. صدها دکترای فیزیک و شیمی زیر دستش کار میکردند. هنگامی که روی این پروژه آخر کار میکرد، مدتی بود که میدانست قرار است این اتفاق بیفتد. به او الهام شده بود که این روزها رفتنی است.
معاون فرهنگی اجتماعی سپاه گفت: شب عید قربان خواب دیده بود که برای ما تعریفش کرد و گفت خواب دیدم که مردهام و مرا داخل قبر گذاشتهاند. ملائکه از من سئوال کردند برای نجات خود چه داری؟ گفتم هیچ ندارم. همین که این پاسخ را دادم، قبر تاریکتر و تنگتر شد. جالب است که شهید تهرانی مقدم با آن همه سجایا میگوید، هیچ ندارم و مقام معظم رهبری هنگام حضور در منزلش 45 دقیقه درباره امتیازهای او صحبت کردند. این شهید میگفت بعد از این واقعه گفتم صبر کنید من گاهی در مجالس امام حسین (ع) حاضر شدم و بر او گریه کردهام. با گفتن این حرف قبرم روشن شد که تهرانیمقدم این تعبیر را به کار برد که داخل قبرم کاشیکاری شد.
وی افزود: امروز بسیجیان ما باید برای جنگ در عرصه سایبر خود را آماده کنند. اولویت امروز با ماهواره و بعد اینترنت است. امروز بناست فضای ذهنی مردم اشغال شود، اما با این حال باز عدهای از مسئولان با وجود تاکیدات رهبر انقلاب بر جنگ نرم و تهاجم فرهنگی، میگویند به تهاجم فرهنگی اعتقادی نداریم. در چنین روزهایی امید به بسیج است.
مقدمفر در پایان سخنانش گفت: به این هم اشاره کنم که امروز جمهوری اسلامی در بهترین وضعیت خود در 32 سال اخیر قرار دارد.
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 9:32 صبح روز یکشنبه 90 آذر 6