نیروهای پیاده سپاه که حدود 5/1 کیلومتر جلوتر از تانکها مشغول جنگ بودند از این دستور خبر نداشتند و علاوه بر فاصله فوق دو عامل دیگر هم در عدم آگاهی آنها موثر بود یکی گردو غبار صحنه نبرد که دید نیروهای پیاده را بسیار کاهش داده بود و دیگری عقبنشینی نیروهای زرهی با به جا گذاشتن تانکها در صحنه نبرد که از دور نشان میداد. آنها هنوز در حال مقاومت هستند. به این ترتیب با این عقبنشینی نیروهای سپاهی در منطقه جامانده وبه محاصره تانکهای دشمن در آمدند. مسعود انصاری یک از بازماندگان این حمله مینویسد:
«تعدادی از تانکهای چیفین در صحنه بودند و ما خیال میکردیم که ارتش هنوز دارد مقاومت میکند... یکی از تانکهای عراقی در جاده به بیست سیمتری ما رسید، حسین[علمالهدی] با اشاره به من گفت: «برج تانک را بزن». من هم زدم و خود حسین هم زد. دو تا تانک دیگر نیز با آرپیچی زده شد و برای چند دقیقه پیشروی آنها متوقف گردید. در این عملیات با وجود اینکه ما بیسیم داشتیم ارتش عقبنشینیاش را به ما خبر نداد. من خودم چندین بار معرف لشکر را صدا زدم که جریان چیست؟ گفت «به گوش باش» چند بار دیگر صدا زدم گفت: «تیپ 1 دارد تغییر موضع میدهد.» بعد از چند دقیقه دیگر ارتباط با قطع شده بود تا اینکه محاصره شدیم. همه بچهها مقاومت کردند. چنانکه در کانال کوچکی کانال کوچکی کنار جاده بیش از 50 نفر شهید شدند.»
برادر عبیات یکی دیگر از بازماندگان این حماسه میگوید:
«آنجا بیابان بزای بود تنها چیزی که مشاهده میشد بوتههای علف بودند. صدای انفجارهای پیدرپی خمپارهها، توپها و رگبار شدید تیربارهای تانک، دشت را پرکرده بود. برادران ما در لابلای بوتهها به شکل سینهخیز جلو میرفتند. در حالیکه تیره بارها به شدت مشغول شلیک بودند و تیرها از همه طرف برادر عبیات یکی دیگر از بازماندگان این حماسه میگوید:
«آنجا بیابان بازی بود تنها چیزی که مشاهده میشد بوستههای علف بودند. صدای انفجارهای پیدر پی خمپارهها، توپها و رگبار شدید تیربارهای تانک، دشت را پرکرده بود. برادران ما در لابلای بوتهها به شکل سینهخیز جلو میرفتند. در حالیکه تیره بارها به شدت مشغول شلیک بودند و تیرها از همه طرف به سوی بچهها روانه میشدند. منتهی براساس تحلیلی که برادر علمالهدی گفته بود آن نیروی ایمان بود که نقش اساسی در حرکت برادرها داشت. آنها در پشت دو تل خاک سنگر گرفته بودند و در کل حدود 20 الی 30 گلوله آر.پی.جی در آنجا وجود داشت. تصمیمگیری برای عقبنشینی دیگر دیر شده بود و بچهها ماده مقابله بودند. حسین درتل خاک سمت چپ جاده بود.»
محمدرضا باستی یکی دیگر از بازماندگان حماسه هویزه در خاطرات خود در مورد حوادث این محاصره و خروج از آن مینویسد:
«حسین و محسن به من گفتند: شما آرپیجی ندارید، بروید که کشته میشوید. درست یادم نیست حسین خودش آرپیجی داشت یا نه. خلاصه او ما را روانه کرد که در آنجا نمائیم ما حدود 100 متر بیشتر نرفته بودیم که برگشتیم پشت سربچهها را ببینیم. دیدیم حسین یک گلوله آر.پی.جی به طرف تانک عراقی شلیک کرد که حدود یک متر از بالای تانک رد شد. تانکها همچنان جلو میآمدند که بچهها یکی از آنها را زدند و بقیه سرجایشان متوقف شدند ما حدود 300 متر عقب آمده بودیم که یک مرتبه دیدیم تانکهای عراقی از طرف راست جاده (سمت هویزه) به سوی مواضع ما میآیند... ما محاصره شده بودیم. رگبار تانکها قطع نمیشد. بچهها یکی یکی داستند تیر میخورد. خون از بدن آنها سرازیر بود. بچهها سینهخیز جلو میآمدند. در این حال مسعود انصاری هم داشت خودش را جو میکشید. از او سراغ حسین، محسن و جمال را گرفتن و او گفت: آنها را به رگبار بستند و هر سه شهید شدند.»
در این حماسه حدود 140 نفر از نیروهای مومن، متعهد، تحصیل کرده و انقلابی از اعضای سپاه و بسیج که تعدادی از آنها از دانشجویان پیرو خط اما بودند به شهادت رسیده و تعدادی نیز با تن مجروح و با استفاده از تاریکی شب خود را به نیروهای خودی رساندند تا به عنوان پیامآوران حماسه هویزه رسالت سنگینتری را بر دوش بگیرند.---++
ویژگیهای عملیات و حماسه هویزه
حماسه هویزه که در طول دو روز عملیات بوجود آمد، محصول فرایندی بود که در ساختار نیروهای نظامی کلاسیک و انقلابی و نظام سیاسی ریشه داشت و اثرات و پیامدهای ماندگاری در طول هشت سال جنگ عراق علیه ایران برجای گذاشت. ویژگیهای عملیات و حماسه هویزه با توجه به اهداف، نیروهای عمل کننده و نتایج آن در سه مقوله ناهماهنگی هدف و وسیله، ناهمگونی نیروهای عمل کننده و جدایی آنها در عمل قابل طرح است.
1) ناهماهنگی هدف و وسیله: یکی از رموز موفقیت هر تصمیمی میزان هماهنگی میان اهداف موردنظر و توانایی رسیدن به آن است. اهداف به لحاظ میزان اهمیت تقسیمبندی و با توجه به میزان اولویت و توانی که جامعه به آن اختصاص میدهد راه کارهای رسیدن به آن مشخص میشود. برای رسیدن به هدف توانایی جامعه نقش اصلی را دارد. هدفها میتوانند مهم باقی بمانند و حتی به صورت آرمان در جامعه مطرح شده و گامهای آهسته و پیوستهای برای رسیدن به آنها نیز برداشته شود ولی سرعت عمل در رسیدن به هدف تنها در سایه توانائیهای جامعه سنجیده میشود. اگر چنین توانی در جامعه نباشد تخصیص امکانات برای رسیدن به آنها بدون در نظر گرفتن عامل زمان موجب نابودی امکانات محدود جامعه خواهد شد.
در عملیات هویزه میان اهداف موردنظر و توان خودی هماهنگی وجود نداشت. اهداف وسیع و گسترده، توان ضعیف و محدود بود. توان چهار تیپ زرهی و چند گردان پیاده برای جنگ با ارتش عراق که با آمادگی کامل و تجهیزات پیشرفته تهاجم خود را شروع کرده، جلو آمده و بدون اینکه ضربه سنگینی را تحمل کند، استقرار یافته بود، آرمانی مینمود. از نظر صاحبنظران نظامی سرزمین وسیعی که قرار بود طی عملیات هویزه آزاد شود، نه تنها از توان چنین استعدادی خارج بود اینکه چند برابر آن نیز قادر به بازپسگیری آن نبود. تصرف منطقه شلمچه در داخل عراق و کشاندن جنگ به شرق بصره بیشتر به رویا شباهت داشت تا واقعیت. این ناهماهنگی زمانی بیشتر آشکار میشود که نگاهی به توان تجهیزاتی ارتش عراق و ضعفهای عملیاتی خودی بیاندازیم.
2) ناهمگونی نیروهای عملکننده: علاوه بر تناقض موجود میان هدف و وسیله، نیروهای عمل کننده هم از کمترین هماهنگی و همگونی برخوردار بودند. این ناهمگونی از آموزش نیروها تا استراتژی جنگ نمایان بود، در عملیات هویزه نیروهای آموزش دیده ولی بدون تجربه ارتش در کنار در نیروهای داوطلب مردمی و انقلابی که تعدادی از آنها اصلاً سلاح ندیده بودند قرار گرفتند. آنهایی که انگیزهای جزء دفاع از انقلاب اسلامی و کشور خود نداشتند. فقط به دنبال سلاحی بودند که از وطن خود دفاع کرده و دین خود را ادا نمایند. نه دورههای آموزش نظامی گذرانده بودند و نه منسجم و سازمان یافته بودند. در کنار آنها نیروی ارتشی قرار داشتند که به عنوان یک نیروی نظامی کلاسیک، آموزش دیده، سازمان یافته و تجهیزات پیشرفته و با انگیزه متفاوت آماده جنگ بودند.
این نیرو هم هر چند آموزش دیده بود ولی تجربه جنگ را نداشت و فرار سران آن و قطع خریدهای تسلیحاتی از خارج ضربه شدیدی بر توان آن وارد کرده بود. ساختار سازمانی متفاوت دو نیروی نظامی، دو دیدگاه متفاوت را در استراتژی و تاکتیک مقابله با نیروهای دشمن بوجود آورده بود. تاکتیک نیروهای سپاهی و انقلابی عمدتاً برانگیزههای مذهبی و فردی نیروها استوار بود در حالیکه نیروهای ارتشی بر یک جنگ کلاسیک زرهی و سازمان یافته تاکید داشتند. در اولی فرد و ابتکارات فردی مطرح بود و در دومی سازمان و تجهیزات نظامی.
در عمل نیروهای انقلابی در طول سه ماه جنگ با مقاومت در مناطق مختلف شهری، زدن شبیخون و اقدامات فردی و گروهی دشمن را متوقف کرده بودند و گروه دوم در پیانجام عملیات منظم و نسبتاً گسترده بود که در آن هر کدام از ارکان نیروی نظامی آنگونه که آموزش دیده و سازمان یافته بود عمل کند. عملیات هویزه نخستین ادغام دو نیرو، و سازمان، دو استراتژی و دو انگیزه و هدف بود که نقش مهم و موثری را در تحول، تکامل و ترکیب و نقش او دو نیرو در سالهای بعدی جنگ ایفا کرد.
3) جدایی نیروها در عمل: ناهماهنگی در عمل انعکاسی از ناهمگونی نیروها در اهداف، انگیزه، شیوهها و آموزش و تجهیزات است. نیروهای انقلابی با تجهیزات انفرادی یکی دو کیلومتری جلوتر از نیروهای زرهی به جنگ مشغول بودند و ارتباط منسجمی میان آنها و یگان زرهی وجود نداشت. نه تقسیم وظایف بود و نه تقسیم خطوط جنگ و نه ترکیبی در نیروها بوجود آمده بود. کاری که انجام شده بود قبول نیروهای انقلابی برای انجام وظیفه در زیر مجموعه یکی از تیپهای ارتش بود. در چنین شرایطی اگر عملیات موفق بود مشکلی پیش نمیآمد ولی موقعی که عملیات نتیجه مطلوب را نداشت و بر فشار دشمن افزوده شد شکاف بالقوه میان نیروها به جدایی بالفعل تبدیل شده و هر کدام از آنها جداگانه به اتخاذ تصمیم پرداختند. سازمان نیروها به هم ریخت و نیروهای زرهی بدون اطلاع نیروهای پیاده که در جلوی خط حمله بودند عقبنشینی کرده و آسیبپذیری آنها را افزایش دادند. در مقابل نیروهای محاصره شده به دلیل انگیزههای مذهبی نه تنها کمبود مهمات و استوار یک گام عقبنشینی را بهانه خروج از صحنه نبود قرار ندادند بلکه با فداکاری در محاصره دشمن به مقاومت خود ادامه داده و در نهایت تعدادی از آنها به شهادت رسیدند تا چنین مقاومت و انگیزههای پایه و اساس سازمانها و استراتژیهای آینده باشد.
بالاخره عملیات هویزه تقابل دو استراتژی همسان ولی نامتقاران ارتشهای کلاسیک ایران و عراق بود. این عملیات با رویارویی دو نیروی زرهی آغاز شد و گستردهترین جنگ تانکهای بعد از جنگ اکتبر نام گرفت ولی با جنگ تانک و تن و بصورتی حماسی پاین یافت تا هر دو ارتش به توان و قابلیتهای خود بیشتر پی ببرد.
پیامدهای و ساز و کارهای تأثیرگذاری حماسه هویزه
بعد از عملیات هویزه، اشغال آرام هویزه از سوی عراق و شکست آنها در تلاش برای تصرف سوسنگرد، رکود شدیدی بر جبههها حاکم شد. هیچ کس نمیدانست چه کار باید بکند. شیوه حمله زرهی در روز و جنگ دو ارتش منظم به نتیجه نرسیده بود. جنگ زرهی به دلیل تلفات بالای عملیات فوق و ناتوانی ایران در جایگزین کردن تجهیزات جدید به جای آنها به خاطر وقوع انقلاب و اعمال تحریم اقتصادی از سوی کشورهای بزرگ، برای ج.ا. ایران دیگر مقدور نبود. در مقابل عراق هر روز میتوانست بدون محدودیت مالی و سیاسی تجهیزات و سلاحهای پیشرفته بیشتری را خریداری و بکار گیرد. در چنین شرایطی که با عملیات هویز آشکار و تشدید شده بود تکرار جنگ منظم دو ارتش با استفاده از تجهیزات زرهی به معنای قبول برتری عراق و استقبال از شکست بود.
عملیات هویزه که بنبست جنگ منظم زرهی را در پیداشت، در درون خود حماسهای هم آفریده و راهحلی را برای این مشکل پرورده بود و آن چیزی جز تداوم راه حماسهسازان هویزه نبود. نیروهای انقلابی به تدریج در قالب سپاه و بسیج سازماندهی شدند. آموزشهای نظامی لازم را دیده و از تجربه های تلخ و شیرین جنگ بهرهبرداری کردند. استراتژی جنگ مردمی با تکیه بر ایمان و تعهد نیروهای داوطلب به بنبست کمبود تجهیزات و جنگ منظم زرهی غلبه کرد. نیروهای سپاهی راه خود را یافته و هر روز با کولهباری از تجربه سازمان خود را گسترش داده و در تکوین آن کوشیدند. نخستین تجربه آنها دو ماه بعد با انجام یک عملیات محدود با نام مبارک حضرت مهدی در منطقه سوسنگرد بدست آمد. نیروهای سپاهی بصورت جداگانه این عملیات را طراحی و اجرا کردند که بیش از این نتایج عادی آن عواقب روحی و روانیاش مهم بود. این باور بوجود آمد که نیروهای انقلابی میتوانند به بنبست سیاسی نظامی جنگ پایان داده و با خلاقیت و ابتکار، تجهیزات دشمن مقابله نمایند. آنها دریافتند که حل معضلات انقلاب تنها با ابزار انقلابی و خارج از روشهای موسوم امکانپذیر است.
بدین ترتیب مرحله جدیدی آغاز گردید که طی آن نیروهای مردمی و سپاه با استفاده از روشها و تاکتیکهای مبتنی بر روحیه انقلابی مسئوولیت سنگینتری را در جبهههای جنگ برعهده گرفتند. سازمان سپاه گسترش یافت و با وجود امکانات محدود در مقابل مسئولیتش، تجهیزات و سلاحهای بیشتری دریافت کرد. در این شیوه که متاثر از حماسه هویزه شکل گرفته و گسترش یافته بود، نیروهای دانشگاهی به دلیل تحصیلات عالی و توانائیها و استعدادهای فردی، خلاقیت بیشتری نشان داده و به سرعت مسئولیتهای فرماندهی را در میان نیروهایی که قبلاً هیچگونه دانشکده نظامی ندیده و تجربه جنگی نداشتند به عهده گرفتند. آنها تجربه نظامی را با همدیگر آغاز کردند ولی دانشگاهیان مراحل آن را با سرعت بیشتری طی نمودند که در این جریان دریافت سریع تجربهها و آموزشها همراه با روحیه آرمانخواهی این قشر تأثیر زیادی دانست. شهید علمالهدی از نخستین افراد این گروه بود که بار مسئوولیت را بر دوش گرفت و شهید شد.
تأثیر دیگر حماسه هویزه بر رشد، گسترش و تکامل نیروهای انقلابی، سازمان سپاه و رابطه آنها با ارتش ج.ا. ایران در طول جنگ بود. تجربه ناموفق شرکت نیروهای انقلابی در عملیات هویزه و آفرینش حماسه هویزه توسط این گروه، نقش آنها را در جنگ آشکار نموده و بستر مناسبی برای رشد آنها فراهم کرد تا جایگاه شایسته خود را پیدا کنند. نیروهای سپاه به سرعت تجارب لازم را کسب کرده و عملیاتهای بزرگی را طراحی و به اجرا گذاشتند، فتحالمبین، والفجر 8 و کربلای 5 را آفریدند و یکی از محکمترین خطوط دفاعی معروف جهان را که در شرق بصره و توسط کارشناسان نظامی شوروی طراحی و ساخته شده بود فرو ریختند.
روابط سپاه و ارتش در جبهههای جنگ از موضوعاتی است که از حماسه هویزه و پیامدهای آن به شدت متأثر بود. در دوره فرماندهی بنیصدر تجربه تلخ مشارکت نیروهای سپاه در عملیات هویزه آنها را از همدیگر جدا کرده و نیروهای سپاهی را به طراحی عملیاتهای مستقل سوق داد. آنها دریافتند که ترکیب ساده همانند عملیات هویزه پیامدهای منفی زیادی دارد و درصدد جمع تجهیزات برآمدند تا بینیاز از ارتش عمل نمایند. در مراحل بعدی جنگ نیز همکاری آنها نه بصورت ترکیب ساده بلکه بیشتر بصورت تقسیم وظائف، عملکرد جداگانه و یا حمایتبخشی از ارتش از عملیات نیروهای سپاه بود.
شکست عملیات هویزه به معنای شکست استراتژی نظامی جنگ منظم و زرهی در آن دوره بود که خلع سلاح نسبی جناح لیبرال در قدرت سیاسی را به همراه داشت. ناکامی این جناح در هویزه موقعیت آن را در صحنه سیاسی کشور متزلزل کرده و بر عدم کفایت فرماندهی عالی جنگ در هدایت جنگ در صحنه سیاسی کشور متزلزل کرده و بر عدم کفایت فرماندهی عالی جنگ در هدایت جنگ مهر تائید نهاد. در مقابل این موضوع نگرش نیروهای خط امام تقویت شده و موقعیت نظامی سپاه در محیطهای تصمیمگیری افزایش یافت.
عملیات هویزه علاوه بر سطوح نظامی و سیاسی جبهههای خودی بر روی وضعیت نظامی دشمن و ارزیابی آن از جبهههای خودی هم مؤثر بود. شکست ارتش عراق در روز نخست عملیات آسیبپذیری گسترده آنها را در مناطق اشغالی آشکار کرد. هر چند آنها توانستند در ضد حمله روز بعد نیروهای ایرانی را به عقب رانده و مناطق روز قبل از مجدداً بدست آوردند ولی دیگر توان پیشروی بیش از آن را نداشتند. نیروهای منظم دو طرف به یک موازنه رسیده و آن را بطور ضمنی قبول کردند. عراقیها به این نتیجه رسیدند که ج.ا.ایران فاقد قابلیت و توانایی لازم برای طراحی و انجام عملیات آفندی اساسی است. یکی از فرماندهان عراقی در این مورد میگوید: «ما تصور میکردیم که نیروهای ایرانی از انجام عملیات دقیق و برنامهریزی شده در سطحی گسترده ناتوان هستند، لذا بر موضع خود کاملاً اصرار داشتیم... ما این ذهنیت را از شکست نیروهای ایرانی در مقابل 5/1/1981 (16/10/1359) در هویزه به دست میآوریم.»
در همین حال ارتش عراق نیز دیگر توان لازم برای پیشروی نداشت. آنها با وجود اینکه در این دوره به لاک دفاعی نرفتند ولی موفق به اقدام چشمگیری نشده و نتوانستند پیروزیهای اولیه را توسعه دهند. عراق به موازات تلاشهای محدود نظامی درصدد استفاده از امتیازات کسب شده برای شکل دادن یک صلح پیروزمندانه برآمد؛ در عین حال به یک جنگ فرسایشی درازمدت و ادامه اشغال ایران اعلام آمادگی کرد و در عمل نیز به تهیه لوازم آن پرداخت.
بدین ترتیب حماسه هویزه در سه حوزه نیروهای نظامیج.ا. ایران، ترکیب قدرت سیاسی ایران و استراتژی نظامی عراق موثر بود. بنبست جنگ زرهی با تاکید بر نیروهای انسانی مومن و متعهد شکسته شد. استراتژی جنگ مردمی و انقلابی جایگاه مناسبی یافت و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با جذب نیرو و امکانات بیشتر سازمان رزم خود را گسترش داده و تعهدات بیشتری را در جنگ برعهده گرفت.
منابع و پینوشتها
1) برای مطالعه بیشتر در مورد ساختار قدرت سیاسی ر.ک. به: منوچهر محمدی. تحلیلی بر انقلاب اسلامی (تهران: امیرکبیر، چاپ دوم، 1366، ص 161-151.)
در هشت سال دفاع مقدس. جلد چهارم.
9- در مورد جزئیات طرح مانور و مراحل مختلف عملیات ر.ک. به: سند شماره 44829، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه «شرح عملیات نصر». لشکر 92 زرهی اهوازو دیماه 1359.
10- سند شماره 977./گ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه «گزارش عملیات نصر» ص 1/17.
11) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، هویزه... همان، ص 567.
12) پیشین، ص 568.
13) در مورد جزئیات محاصره نیروهای سپاه و مقاومت آنها ر.ک. به: سند 083097 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه : «شرح عملیات هویزه» محمدرضا باستی. 16/10/1359.
14) سند شماره 0977/گ همان. ص 28.
15)ر.ک. به: سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ج.ا. ایران. ارتش ج.ا. ایران در هشت سال دفاع مقدس. جلد دوم.
16) معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه. «تحلیل نبرد: عملیات شکست حصرآبادان». فصلنامه بررسیهای نظامی. شماره1. ص 23.
17) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ. هویزه.... همان. ص 19.
نویسنده: محمود یزدانفام
منبع: سایت ساجد