حماسه هویزه که در طول دو روز عملیات بوجود آمد، محصول فرایندی بود که در ساختار نیروهای نظامی کلاسیک و انقلابی و نظام سیاسی ریشه داشت و اثرات و پیامدهای ماندگاری در طول هشت سال جنگ عراق علیه ایران برجای گذاشت.
مقدمه:
در طول هشت سال دفاع مقدس حماسههای زیادی آفریده شد و در هر کدام دارای ویژگیهای بوده ودر روند جنگ به طوقی موثر بودند. یکی از این حماسهها، حماسه هویزه است که از ابعاد مختلف قابل بحث و بررسی است. زنده نگهداشتن یاد و خاطره پدید آورندگان این حماسهها و انتقال فرهنگ آنها به نسل جدید ضرورتی است انکارناپذیر. این حماسهها یادآور سرگذشت مشترک جامعه است که حفظ آن موجب وحدت است و بزرگداشتش تعمیق فرهنگ ایثار و شهادت.
سؤال اصلی مقاله حاضر این است که حماسه هویزه چه تأثیری در روند جنگ تحمیلی داشت؟ برای پاسخ به این سؤال پرسشهای فرعی آن به صورت زیر طرح شده و پاسخ داده میشود. حماسه هویزه در کدام بستر زمانی شکل گرفت؟ شرایط سیاسی و نظامی ایران چگونه بود؟ وضعیت نظامی عراق به چه صورت بود؟ حماسه هویزه چیست و چگونه پدید آمد؟ چه کسانی و چه فرهنگ و نگرشی حماسه هویزه را بوجود آوردند؟ حماسه هویزه چه ویژگیهای داشت؟ این ویژگیها چگونه و با کدام ساز و کار بروند جنگ تأثیر گذاشتند؟ این تأثیرگذاری در کدام سطوح و زمینهها بود؟
در پاسخ به این سؤالات نوشتار حاضر در ابتدا زمینههای سیاسی نظامی پیدایش حماسه هویزه و ترکیب نیروهای نظامی خودی، ویژگیهای قدرت سیاسی این دوره، موقعیت و مواضع نیروهای نظامی خودی و دشمن در جبهههای جنگ بخصوص منطقه عملیاتی سوسنگرد- هویزه و عواملی که موجب طراحی عملیات هویزه شدند را مورد بررسی قرار داده و سپس وارد مباحث خود عملیات میشود. در قسمت عملیات نخست اهداف، موقعیت و نیروهای عملکننده به اختصار تشریح شده آنگاه خود عملیات و نحوه شکلگیری حماسه هویزه و چگونگی مقاومت و شهادت حماسهسازان ترسیم گشته است. در مبحث بعدی عملیات و حماسه هویزه در سه مقوله ناهماهنگی در هدف و وسیله، ناهمگونی نیروهای عمل کننده و جدایی نیروها در عمل تفهیم شده تا پیامدها و سازو کار تأثیرگذاری آن در روند جنگ در مبحث نهایی روشن شود.
اوضاع سیاسی نظامی ایران از شروع جنگ تا آغاز عملیات هویزه با گذشت یکسال و نیم از پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش رهبری نظام در تثبیت پایههای رسمی نظامی هنوز عوامل آشوبساز در داخل و خارج کشور فعال بودند و جامعه با وجود تصویب قانون اساسی، برگزاری انتخابات مجلس و ریاست جمهوری از ثبات سیاسی لازم برخوردار نبود و قدرت سیاسی حاکم انسجام نداشت. با اینکه موضوع بحران قومیتها در کردستان، خوزستان، بلوچستان، آذربایجان و ترکمن صحرا تمامیت جغرافیایی و همبستگی ملی را تهدید میکرد، قدرت مرکزی به دلیل شکاف در درون و وجود گروهها و احزاب متعدد با عملکردی مسلحانه قادر به حل بحران نشده و ترکیب قدرت آنرا از درون فلج ساخته بود. دورهای که دکتر منوچهر محمدی در کتاب تحلیلی بر انقلاب اسلامی از آن به عنوان «دوره حاکمیت مشترک نیروهای خط امام و لیبرال» یاد میکند.
بنیصدر به عنوان رئیس جمهور و فرمانده کل قوا نیروهای لیبرال را پشتسر دارد و محمدعلی رجایی (شهید)، نخستوزیر، نماینده نیروهای خط امام محسوب شده و اکثریت مجلس شورای اسلامی را در اختیار داشته و رهبری و قوه قضائیه هم از وی حمایت میکردند. سپاه بازوی نظامی آنها بود. و گروه اول به ارتش و بزرگ کردن آن در قبال نیروهای انقلابی گرایش داشت. در چنین شرایط داخلی که ثبات سیاسی کشور در معرض خطر و نابودی بود و فشارهای سیاسی، نظامی و اقتصادی امریکا آن را تشدید میکرد، رژیم عراق تهاجم گسترده خود را آغاز کرد.
حمله عراق برای مدتی موجب وحدت و انسجام در درون قدرت سیاسی و سطح جامعه شد. تعلیق خریدهای نظامی و شعار انحلال نیروهای نظامی کلاسیک به پایان رسید و با هرگونه ایجاد تردید و ابهام در فلسفه وجودی ارتش مقابله شد ولی تأثیر این اوضاع و اقدامات در ترغیب رژیم عراق در حمله به جمهوری اسلامی ایران به وضوح آشکار بود و اثرات روحی روانی آنها همچنین در بدنه نیروهای نظامی قابل مشاهده.
ارتش عراق پیشروی سریعی داشت و با درهم شکستن مقاومتهای کوچک به 15 کیلومتری اهواز رسید. در خرمشهر جنگ چریکی و مقاومت نیروهای انقلابی یک ماه ادامه یافت و ضربه شدیدی بر نیروهای و نگرش دمن وارد آمد. خرمشهر بعد از یک ماه مقاومت سقوط کرد و محاصره آبادان تنگتر شد. تلاش عراق در عبور از بهمنشیر به نتیجه نرسید و ضربه دیگری را در اینجا متحمل شد. مقاومت نیروهای انقلابی در مقابل حملات متعدد عراق در سوسنگرد تکرار دلاوریهای خرمشهر بود. فلش حمله عراق از بستان- سوسنگرد- اهواز در وسط راه قطع شد و متجاوزین از تسخیر شهر و ادامه پیشروی خود به طرف اهواز عاجز ماندند.
اوضاع داخلی جدید که کلیه نظرها را به مقابله با دشمن معطوف ساخته بود با توقف پیشروی دشمن کمرنگتر شد. تلاش رئیس جمهور وقت برای استفاده از شرایط جنگی در رسیدن به اهداف سیاسی اختلاف و دوگانگی درون قدرت سیاسی را عمیقتر ساخت.
موضوع ابعاد جدیدتری پیدا کرده و بنیصدر تلاش خود را در نیروهای انقلابی به جبهههای جنگ نیز گسترش داد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به موازات نابسامانیهای بعد از انقلاب و ضرورت برخورد با حرکتهای ضد انقلاب در داخل کشور شکل گرفته بود تدریجاً گسترش یافت و با تشکیل بسیج مستضعفین به دستور رهبرکبیر انقلاب به منبع غنی نیروهای مردمی پیوند خورد. شروع جنگ و ضرورت دفاع از انقلاب و تمامیت ارضی کشور سپاه را به تدریج به یک نیروی نظامی قدرتمند تبدیل کرد. ولی در دوره مورد بحث نیروهای انقلابی به لحاظ استعداد، امکانات و شرایط سیاسی در موقعیتی نبود که بتواند مسئوولیت همهجانبه دفاع از کشور را بپذیرد و تلاشهای بنیصدر مانع همکاری آنها با ارتش میشد یا در صورت همکاری ارتباطآنها بیشتر یک طرفه بود تا متقابل.
در جبهههای جنگ به دلیل ضعفهای موجود در نیروهای کلاسیک و فقدان فرماندهی متمرکز توانا در بکارگیری نیروها، مقاومت اساسی در برابر تجاوز دشمن بخصوص در شهرها با اتکا به نیروهای مردمی و انقلابی شکل گرفت و آنها که هر کدام از گوشهای از کشور در جبهههای جنگ گرد آمده بودند نه دورههای آموزش نظامی دیده بودند و نه تجربه جنگ داشتند. یکی تحصیل کرده بود و دیگری بیسواد، فردی در روستا بزرگ شده و فردی دیگر در شهر، یکی مسن بود و دیگری جوان، ولی همه آنها با هدف دفاع از اسلام و وطن رنج سفر را به جان خریده و در دفاع از آن از تمام وجود خود مایه گذاشته بودند. یکی از فرماندهان سپاه در توصیف شکلگیری نیروهای مردمی در جبهههای جنگ میگوید:
«در جلگههای خوزستان ما فهمیدیم جنگ کلاسیک یعنی چه؟ ما توانستیم جلوی نیروهای عراق بایستیم اما دانشکده خاصی نداشتیم، صدای توپ تا به حال نشنیده بودیم. فرمانده عملیات منظمی نداشتیم. قادر به تأمین تدارکات و پشتیبانی جبههای به این گستردگی نبودیم و میتوان گفت هیچگونه آمادگی در رابطه با پذیرش جنگ کلاسیک نداشتیم، وقتی جنگ بر تحمیل شد با فشارهای فراوانی توانستیم مراحل و مقاطع گوناگون را طی کنیم.»
دوگانگی سیاسی در چهره نیروهای نظامی، برنامهها و تاکتیکهای جنگی آنها آشکار بود. در مقابل «جنگ کلاسیک» «استفاده از تخصصهای نظامی» «تکیه بر تجهیزات و سلاحهای پیشرفته» واژهای «جنگمردمی»، «نیروهای ایثارگر و شهادتطلب» شکل گرفت. جنگهای چریکی و محدود در برابر عملیاتهای گسترده بروز کرده و کارآیی خود را در متوقف ساختن حرکت دشمن نشان داد. مقاومت نیروهای انقلابی در خرمشهر نفس ارتش عراق را گرفت و شبیخون آنها در جبههها آبادان، فارسیات، اهواز، دزفول و سوسنگرد ارتش عراق را به وحشت انداخت. این اقدامات فرماندهان عراقی را به تعقل بیشتر در پیشرویها واداشته و ایران را از دوران پرتلاطم و بحرانی تسلط دشمن نجات داد. دشمن که توانایی پیشروی را در اثر این مقاومتها از دست داده بود به امید دستیابی به صلح در مناطق اشغالی مستقر شد. در این مدت تحرک قابل توجهی از سوی دو طرف مشاهده نشد و تنها آتش توپخانه و حملات هوایی محدود بود که آتش جنگ را شعلهور نگهداشته و البته در مواقعی عراق تلاش میکرد موقعیت خود را گسترش داده و مناطق متصرفه را تأمین نماید.
در جبهه خودی به غیر از اقدامات کوچک و محدود نیروهای انقلابی مردمی در طی سه ماه منتهی به دیماه 59 ارتش تنها یک مورد عملیات منظم طراحی و در محور دزفول انجام داد که آنهم موفقیتی در پی نداشت. اقدامات موثر نیروهای انقلابی در شکستن محاصره سوسنگرد توجه مردم به مسئوولین را به جنگ پیش از پیش افزایش داده و آنها را به تعمق و مقایسه عملکرد نیروها در جبهههای جنگ حساستر کرد. جو عمومی جامعه به این امر تمایل داشت که اگر ارتش دارای روحیه تهاجمی باشد میتواند با بهرهگیری از امکانات موجود دشمن را شکست داده و آنها را از سرزمینهای اشغالی اخراج نماید ولی سکون و رکورد در این زمینه قابل توجیه نبود. فشار علما و مردم به فرماندهان نظامی برای انجام عملیات آفندی افزایش یافت رئیس جمهور وقت (بنیصدر) در جلسهای در قرارگاه عملیاتی جنوب در 26 آذرماه بر اجرای یک عملیات آفندی گسترده تاکید نمود و از فرمانده نیروی زمین ارتش خواست «به هر ترتیبی که امکان داشته باشد چنین طرحی را تهیه و اجرا کنید. من دیگر در مقابل نظرات و خواستههای مردم و رهبران مذهبی قدرت مقاومت ندارم یا باید طرحی را تهیه و اجرا کنید و یا اینکه بروید در رسانههای گروهی صریحاً علت عدم امکان اجرای عملیات آفندی را برای مردم توضیح دهید.» با این وجود تدارک عملیات بسیار کند بود و اقدامات دو طرف از اجرای آتش توپخانه تجاوز نمیکرد. با اجرای شبیخون توسط نیروهای انقلابی گلولهباران شهرها افزایش مییافت. تنها در دو مورد گلولهباران ارتش عراق در هر ساعت نزدیک به یکصد گلوله توپ به شهر فرو ریخت و حدود دویست نفر از مردم شهر شهید شدند. به دنبال این اقدام موج اعتراضات مردم و ائمه جمعه و مسئوولین در مورد عدم تحرک اساسی و عقبزدن نیروهای دشمن از نزدیکی شهرها بالا گرفت. فرماندهان نظامی جنگ کارهای ستادی طرح عملیات در منطقه هویزه را آغاز کرده و موضوع را به یگان مربوطه ابلاغ نمودند.
موقعیت، اهداف و نیروهای عملکننده
هویزه در جنوب غربی شهر سوسنگرد قرار دارد. در شرق آن رودخانه کرخه کور جاری است که مواضع نیروهای خودی را از مواضع دشمن جدا میکند. در جنوب آن که به پادگان حمیر، جفیر و در نهایت به کوشک و طلائیه ختم میشود، نیروهای عراق مستقر هستند. رودخانه کرخه کور در جنوب غربی حمیدیه از کرخه منشعب میشود، ابتدا به سمت جنوب و سپس در شمال بنیتمیم به سمت غرب تغییر مسیر داده و به موازات جاده حمیدیه- سوسنگرد پس از عبور از هویزه به هورالهویزه میریزد. به علت لایروبی سالیانه و ریختن گل و لای این رودخانه در دو طرف آن عارضه مرتفعی از هویزه تا آبادی اژدک بوجود آمده که در زمینهای هموار و مسطح جنوب دارای ارزش نظامی است و در جریان نبردهای این منطقه نقش موثری داشت. در غرب هویزه باتلاق هورالهویزه در امتداد مرزی به طول 75 کیلومتر و عرض 40 کیلومتر گسترده است که خود یک مانع طبیعی عمده برای حرکت نظامی دشمن بوده و با وجود اینکه نیروی دشمن در شرق هویزه حضور داشت تا چند سال پس از آغاز جنگ آنها وارد هویزه نشده بودند.
براساس طرح عملیات قرار بود در مراحل مختلف به ترتیب ابتدا شمال و جنوب کرخه کور پاکسازی شده و پادگان حمید و منطقه جفیر آزاد گردد. سپس طلائیه و کوشک در جنوب منطقه عملیاتی و بعد از آن خرمشهر آزاد شود. نیروها پس از آزاد سازی کل منطقه خوزستان بنا به دستور، دشمن را در حد فاصل کوشک شلمچه در خاک عراق تا شطالعرب تعقیب کرده و با پاکسازی شرق بصره در کنار این رود استقرار یابند.
طبق اعلامیه فرماندهی نیروی زمینی ارتشی ج.ا. ایران به منظور تامین اهداف موردنظر، عملیات در دو دوره و هر دوره در دو مرحله با شرکت نیروهای زیر انجام میگرفت: در دوره اول قرار بود تیپ 3 همدان از لشگر 16 زرهی قزوین به همراه دو گروهان از نیروهای سپاه، از محور ابوحمیظه- سوسنگرد حرکت کرده منطقه شمال رودخانه کرخه کور را پاکسازی کنند و تیپ 1 قزوین از همان لشکر نیز به همراه دو گردان پیاده از سپاه از هویزه حرکت کرده پس از پاکسازی کرخه کور با نیروهای تیپ 3 الحاق کند. در محور دیگر قرار بود همزمان لشکر92 زرهی اهواز با احداث پل روی رودخانه کارون در منطقه فارسیات به کرانه غربی آمده و با پیشروی خود جاده اهواز- خرمشهر را برای تردد نیروهای عراقی ناامن سازد. طبق طرح 5گروهان از نیروهای سپاه در اختیار لشکر مزبور قرار داشت.
(نمای کلی سازمان رزم در عملیات هویزه)
فرماندهی عالی عملیات (بنیصدر)
فرماندهی در میان (تیمسار فلاحی)
قرارگاههای عملیاتی
عملیات هویزه: پیروزی اولیه و حماسه بعدی
عملیات نصر (هویزه) پس از 15 دقیقه اجرای آتش تهیه در ساعت 10 صبح روز 15 دی ماه 1359 با حمله هماهنگ شده تیپ 3 همدان از محور جاده حمیدیه- سوسنگرد و تیپ 1 قزوین از جنوب هویزه آغاز شد. تیپ 3 که حمله خود را از منطقه ابوحمیظه آغاز کرده بود به سرعت به سوی مواضع دشمن پیشروی کرد ولی تیپ 1 قزوین در جنوب هویزه چنین سرعتی نداشت. تیپ 3 طی دو ساعت به کرخه ریده و توانست با استفاده از پلهای احداثی دشمن از رودخانه عبور کرده و به کرانه جنوبی کرخه کور برسد. در این محور در طول 6 ساعت نیروهای عمل کننده توانستند مناطق جنوبی کرخه کور را آزاد ساخته و ضربات محکمی بر نیروی دشمن وارد آورند. نیروهای عراقی که شدیداً غافلگیر شده بودند با به جا گذاشتن توپخانه خود به دو کیلومتری جنوب کرخه کور عقبنشینی کردند و در حدود 8000 نفر از افراد آنها به اسارت در آمدند. لیکن به دلیل تأخیر نیروهای محور کارون در عبور از این رودخانه و برخورد آنها به میدان مین پادگان حمیدو منطقه جفیر که عقبه دشمن محسوب میشدند و از اهداف مرحله اول بودند دست نخورده در اختیار دشمن باقی ماندند.
طبق طرح عملیات مرحله دوم حمله روز بعد، ساعت 8 صبح شروع شد. نیروهای زرهی و پیاده به سوی پادگان حمید و منطقه جفیر اقدام به پیشروی کردند. در مقابل تعدادی از تانکهای دشمن در حوالی امالغفار و امالفصیح متمرکز شده و با آرایش نظامی جناح جنوبی لشکر زرهی 16 را مورد تهدید قرار دادند. ضد حمله آنها در ساعت 50/9 از سمت شرق و جنوب به یگانههای لشکر 16 آغاز شد. یگانهای عراقی با وجود ضربات سختی که روز قبل متحمل شده بودند با در دست داشتن پادگان حمید از توان پشتیبانی و تحرک بالایی برخوردار بودند. نیروهای خودی سرمست از پیروزی اولیه دشمن را دست کم گرفته و از تثبیت مواضع جدید غافل شده و تلاشی در تحکیم موقعیت بدست آمده به عمل نیاوردند. سنگری ایجاد نکرده و خاکریزی بر پا نداشتند از روز قبل تانکهای عراقی در صحنه باقی مانده و برخی افراد به جمعآوری غنائم مشغول شدند. فقدان تجربه در مقابل ضد حمله و کمبود مهمات و ضعف تدارکات دست در دست هم داده و موازنه قدرت را در صحنه نبرد به ضرر نیروهای خودی دگرگون ساختند. در ساعت 11 کل نیروهای لشکر 16 زیر آتش شدید توپخانه دشمن قرار گرفت و در غرب سوسنگرد نیروهای دشمن به حرکت در آمدند حضور هواپیماهای دشمن در آسمان منطقه و بمباران مواضع نیروهای خودی اوضاع را برآشفت. تانکهای عراق به هزار متری محل استقرار تیپ رسیدند. شدیدترین جنگ تانکها در طول جنگ بین لشکر 16 زرهی و لشکر 9 زرهی دشمن درگرفت و تا ساعت4 بعدازظهر ادامه یافت. در این ساعت فرمانده گردان زرهی جهت تجدید قوا و اقدام مجدد، دستور یک خیز عقبنشینی را صادر کرد که با رسیدن دستور به گردان تمام نیروهای زرهی مستقر در منطقه به سرعت صحنه را ترک کرده و به جای یک گام چندین گام عقب نشستند. در این موقع که نظم نیروها به هم ریخته بود هواپیماهای نیروی هوایی ارتش درآسمان منطقه ظاهر شده و اشتباهاً به جای مواضع دشمن نیروهای خودی را بمباران کردند که اوضاع را بدتر کرد.
ادامه دارد