مرحوم نادعلی کربلایی، مداح اهل بیت و بسیاری از رزمندگان لشکر سید الشهداء چهره و صدای دلنشین این پیر جبههها را هنوز از یاد نبردهاند. او سه دسته گل به انقلاب اسلامی هدیه کرده است.
به گزارش فارس، در روزهای پرحادثه جنگ تحمیلی، مردان حضور داشتند که وجودشان برای دیگر رزمندگان نعمت بود. به خصوص آنکه آن فرد مداح اهل بیت هم باشد. آنچه پیش روی شماست معرفی یکی از همان یکی از همان ستارگان آسمان درخشان ارباب بیکفن حسین بن علی(ع) است:
مرحوم نادعلی کربلایی، مداح اهل بیت و پدر سه شهید
یکی از شعرهایی که خیلی به دل مینشینه این شعره که:
ای دوست برای دوست جان باید داد
در راه محبت امتحان باید داد
تنها نبود شرط محبت گفتن
یک مرتبه هم عمل نشان باید داد
این روزها مصادف است با سالگرد پیر غلام وافعی اهل بیت(ع) ابو الشهداء مرحوم ناد علی کربلایی. او هم شاعر بود و هم ذاکر اهل بیت (ع). این جمله ذکر دائم مرحوم نادعلی کربلایی بود که خطاب به اربابش امام حسین علیه السلام میفرمود:
یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما
مرحوم نادعلی کربلایی، مداح اهل بیت و پدر سه شهید
که ای کاش ما با شما بودیم و با شهادت در رکاب شما به فوز عظیم میرسیدیم. نادعلی اهل شعار نبود. او ذاکر انقلابی اهل بیت بود. غرب تهرون بود و یک نادعلی. اون روزهایی که بعضی از به ظاهر ذاکرهای امام حسین(ع) که نونشون از سفره حضرت بود و عارشون میومد رزمنده ها و حتی امام رو دعاکنن؛ نادعلی فرزندانش رو به قربانگاه فرستاد و با این کار اثبات کرد که حاضره برای نشان دادن محبتش به ارباب بچه هاش هم فدا شوند که شدند.
نادعلی سه دسته گل تقدیم خط سرخ کربلا کرد. یک روز تو جبهه ازش سوال کردند که حاجی شما با این سن با وجود اینکه عزیزانت شهید شدن تو جبهه چیکار میکنی؟ درجواب گفت: اونا برای خودشون رفتن، من هم باید به اربابم نشون بدم که حاضرم جون هم براش بدم.
سال 65 بود که برای ولادت امام حسن مجتبی(ع) توی حسینیه لشگر 10 داخل پادگان دو کوهه بودیم و مراسم جشنی برگزار شده بود. توقع این بود که در شب جشن سرودی خوانده شود و بچه ها بالاخره یک کفی بزنند اما روحانی لشکر قبلش سخنرانی کرد و کلی صغرا و کبرا کرد در رابطه با مذمت دست زدن که حرکت لغو است و شما سربازان امام زمان هستید و چنین و چنان ...
بعد از منبر یکی از مداحان خوند. فضای جلسه به عزا بیشتر مایل بود تا جشن. حتی ارحوزه هم که میخوند نگاهش به روحانی بود و مدام توی برنامه اش اصرار داشت که برادرها کف نزنند. برنامه اون که تموم شد با اصرار بچه ها مرحوم نادعلی کربلایی در حالیکه یک دفترچه چهل برگ دستش بود پشت تریبون قرار گرفت. از یک طرف محاسن سفیدش و از طرفی دیگر صورت پر از خنده اش همه رو به وجد آورد.
ابتدا سوال کرد این جلسه جشن مگه نیست؟ پس چرا شما شاد نیستید و بعد گفت یک رباعی براتون میخونم تا شاد بشید. من فقط دو بیت رباعی یادم مونده و اونهم این بود که:
خلق گویند که بوسیدن مردم گنه است
گنهش گردن من بوسه بده توشه ببر
مرحوم نادعلی کربلایی، مداح اهل بیت و پدر سه شهید
تا شعر نادعلی تمام شد جمعیت به وجد اومد و همه دست در گردن هم کرده و همدیگر رو میبوسیدند. در ادامه گفت من یک سرود یا به قول قدیمی ها ارجوزه میخونم. این ارجوزه رو الان ساختم و به سبک آقای آهنگرانه. و بعد شروع کرد. با اشاره دست مرحوم نادعلی دست ها بچه ها بالا میرفت و به هم میخورد صدای کف زدن در شادی امام حسن(ع) فضای حسینیه لشکر10 رو پر کرده بود. مگه کسی میتونست بچه ها رو آروم کنه.
مرحوم ناد علی کربلایی یک لحظه توی تبلیغات لشکر بند نمیشد. از این گردان به اون گردان میرفت. نادعلی واقعا مثل پدر بود برای رزمنده ها.
در سالگرد نادعلی یاد یک خاطره ای افتادم که حکایت از این داره که نادعلی مزدش رو از اربابش امام حسین(ع) گرفت. یکی از دوستان نقل میکرد: در آخرین ساعات که دیگر نفسهای کربلایی به شماره افتاده بود و چشمانش دیگر بسته شده بود، کنارش رفتم و شروع به خواندن زیارت عاشورا کردم و از خانواده خواستم که یک مهر به من بدهند؛ مهری آوردند که تربت امام حسین (ع) بود و آن را بر پیشانی کربلایی گذاشتم. وقتی به عبارت «شفاعت الحسین یومالورود» رسیدم، دیدم کربلایی نیمخیز شد و سه بار به حالت سلام دادن حرکت کرد. دوباره چشمهایش را بست. در آن لحظه در دل گفتم کربلایی آنکه را دوست داشتی، دیدی؛ هنوز از منزلشان خیلی دور نشده بودم که تماس گرفتند و گفتند: کربلایی فوت کرده است. مرحوم نادعلی کربلایی متولد 1301 شمسی بود و در 80سالگی در اوایل اسفند 82 که مصادف بود با دهه اول محرم و در روز ششم ماه عزای اربابش امام حسین علیه السلام مهمان سفره ارباب شد
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 10:16 عصر روز سه شنبه 91 آبان 30