دنبال چند شهید مى گشتند که نشانى تقریبى محل شهادتشان را داشتند. چند بار به آنجا رفته بودند و دست خالى برگشته بودند. به من گفتند شما هم با ما بیا، شاید قدمت خیر باشد. منطقه کاملا رملى بود. کمى گشتیم، اما چیزى پیدا نکریدم. باد ملایمى مى زوید. کم کم وزش باد شدت گرفت. خودمان را به درختى که نزدیکمان بود، رساندیم تا در امان باشیم. وزش باد که کم شد، بلند شدیم و کمى اطرافمان را دید زدیم. چیزى که قبل از وزش باد زیر رمل ها مدفون بود، نظرمان را به خود جلب کرد. به طرفش دویدیم. پیکر مطهر همان شهدایى بود که دنبالشان بودیم.
نقل ازشهید على رضا غلامى، مسئول تفحص لشکر امام حسین(ع)
|
اللــــــــــــهم صـــــــــل علی محـــــــمد و آل مــــــــحمد و عـــــــجل الفـــــــرجهم