طلاییه، فکه، شلمچه، بستان، تنگه چزابه و بسیاری مناطق دیگر دست های مهربان علی محمودوند را حس کرده بودند که آرام آرام خاک ها را پس می زد و زمین را نوازش می داد. علی محمودوند صدفی بود برای گوهر وجود شهیدان. خاک ها را به آرامی کنار می زد تا پیکر دیگری را برای بازگشت تفحص کند. الا ای مردم شهر آیا این زمینی اهل آسمان را می شناسید؟
شهید علی (امیر) محمودوند به سال 1343 در روز هفدهم صفر در تهران به دنیا آمد. علی تابستان سال 1361 همزمان با شروع عملیات رمضان در هفده سالگی به جبهه رفت و کارش را در گردان تخریب لشگر 27 محمدرسولالله (ص) آغاز کرد، در عملیات والفجر مقدماتی همراه گردان حنظله به منطقه فکه رفت و از ناحیه دست مجروح شد. در عملیات والفجر 8 برای همیشه پایش را از دست داد و با وجود 70 درصد جانبازی (شیمیایی، موجی، قطع پا و 25 ساچمه در دست) باز هم جبهه را رها نکرد.
فرمانده دلیر گروه تفحص لشگر27 محمدرسولالله (ص) سرانجام در تاریخ 22/11/1379 در منطقه فکه بر اثر انفجار مین در جرگه شاهدان قرار گرفت و پیکر پاکش را در قطعه 27 بهشتزهرا طبق وصیت او به خاک سپردند.
جملات زیر سخنانی است از شهید که می گوید:
«چهار سال است که برای تفحص میام. حقیقتش من فقط به خاطر امر رهبرم اومدم. به خاطر اینکه ایشون فرمودند تفحص باید انجام شود و پیکر شهدا از منطقه خارج شوند ما وارد منطقه می شویم. و تا موقعی هم که ایشون صلاح ببینند که در منطقه کار کنیم، کار می کنیم و از این هم که شهید بشیم و یا روی مین بریم پامون قطع بشه هیچ واهمه ای نداریم. والسلام علیکم و الرحمه الله»
روحمان با یادش شاد
شهید علی محمودوند
شهید علی محمودوند
شهید علی محمودوند
شهید علی محمودوند در جمع دوستان
شهید علی محمودوند (سمت چپ تصویر، نفر اول)
شهید علی محمودوند در کنار شهید مجید پازکی
شهید علی محمودوند در کنار مرتضی شادکام
شهید علی محمودوند در حال سخنرانی
دوستان بر سر جنازه شهید علی محمودوند
شهید علی محمودوند در کنار سعید قاسمی