درگیری ها بشدت اوج گرفته بود. در صحنه ای بیش از 500 تانک دشمن برابر لشکر در غرب کانال ماهی آرایش گرفته بودند و همزمان هلی کوپترها هم برای اولین بار در طی جنگ، نیروهای خط مقدم را بمباران می کردند. در صحنه ای تعدادی از تانک ها قصد دور زدن کانال و غافلگیری نیروها را داشتند که حاج بصیر ناگهان از جای خود بلند شد و گفت: به نام پنج تن آل عبا، 5 نفر بلند شوند
به گزارش رزمندگان شمال، بعد از انتشار "روایت جانسوز عملیات کربلای4 و وداع عاشورایی حاج حسین بصیر با نیروهایش" ، که با استقبال بازماندگان دفاع مقدس و جوانان تشنه فرهنگ ایثار و شهادت مواجه شده بود، اینک اما در سالروز عملیات غرورآفرین و سرنوشت ساز کربلای 5 که لشکر ویژه 25 کربلا نیز نقش محوری در آن داشت، در مصاحبه اختصاصی با سردار کمیل از فرماندهان و یادگاران گرانقدر هشت سال دفاع مقدس، به بررسی و بازخوانی این عملیات خواهیم پرداخت.
سردار حاج کمیل کهنسال که خود یکی از فرماندهان کربلای 5 بود، در ابتدا ضمن تشریح دلائل انتخاب لشکر25 کربلا به عنوان لشکر ویژه از سوی فرماندهی کل سپاه ، برای تبیین بهتر عملیات کربلای 5 ، نگاهی اجمالی نیز به عملیاتهای قبل از آن داشت:
انتخاب لشکر 25 کربلا به عنوان لشکر ویژه
بعد از عملیات بدر و رمضان، با وجود اینکه این عملیات ها تحیربرانگیز بود و اوج هنر و توانایی فرماندهان و رزمندگان را در پی داشت، اما نیروها نتوانستند مناطق تصرف شده را نگه دارند و تثبیت کنند و مجبور شدیم برخی مناطق تصرف شده را به دشمن پس بدهیم و عقب نشینی کنیم. لذا بعد از این عملیات ها وقتی که که اهداف جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تنبیه و مجازات نیروهای متجاوز برای عبرت همسایگان و کشورهای غربی و نیز تحصیل خواسته های نظام برای درخواست غرامت جنگی از صدام محقق نشد، فرماندهی کل سپاه پاسداران تصمیم گرفت که در بین یگان های سپاه، یک لشکر را بعنوان لشکر ویژه انتخاب کند تا در کوران جنگ و شرایط بسیار سخت عملیات ها، بخصوص عملیات های مهم، لشکری به میدان نبرد بیاید و گره های سخت و بازنشدنی نبرد را باز کند ، مناطق تصرف شده را حفظ بکند یا عملیات را تثبیت کند. باالطبع این لشکر ویژه باید از هر جهت مورد اعتماد و اطمینان بخش فرماندهی کل باشد. مانند لشکر 10 گارد ریاست جمهوری عراق که در اختیار خود صدام بود و سعی می کرد در شرایط بحرانی جنگ، آن را وارد کارزار کند و البته بسیار هم به آن اطمینان داشت و حضور آنها را مقدمه پیروزی می دانست.
لشکر ویژه باید دارای چند ویژگی برجسته می بود: ویژگی اصلی این لشکر این است که باید از پتانسیل و توانایی آن، اطمینان بخش فرماندهی کل باشد تا بتواند در شرایط سخت و بحرانی عملیات ها به کمک لشکرهای دیگر بیاید و توازن قوا را به نفع رزمندگان تغییر دهد. همچنین استعداد رزمی آن هم باید به اندازه دو لشکر معمولی باشد.
نکته دیگر اینکه لشکر ویژه باید دارای فرماندهان و کادر فرماندهی بسیار باهوش، شجاع، خلاق و مبتکر و باتجربه باشد و رزمندگان این لشکر نیز از توانائی بسیار بالای رزمی و شخصیتی برخوردار باشند.
همچنین، نقطه برجسته لشکر ویژه، عقبه مردمی این لشکر و اعتباری که این لشکر نزد مردم منطقه خود، یعنی مردم مازندران داشت، بود تا بتواند از لحاظ نیروی انسانی، امکانات و تدارکات، پشتیبان خوبی برای رزمندگان باشند. همانطوری که می دانید مردم مازندران دارای ظرفیت و استعداد بسیار بالا و عمیقی از لحاظ استعدادها و توانایی های فردی و نیز روحیه شجاعت و شهادت طلبی هستند و این پشتوانه قوی ای برای یک لشکر محسوب می شد، مخصوصاً اینکه عقبه مردمی لشکر25کربلا از لحاظ پشتیبانی نیروی انسانی و تدارکاتی در بین لشکرهای دیگر مثالزدنی بود.
شاهکار لشکر ویژه 25 کربلا در والفجر 8
بعد از اینکه لشکر 25 کربلا بعلت دارا بودن ویژگی های ذکر شده، بعنوان لشکر ویژه انتخاب شد، عملیات والفجر8 طراحی شد. هدف ما در این عملیات این بود که توازن قوا به نفع رزمندگان اسلام تغییر کند و بر اساس راهبردهای امام، اراده و خواسته های ما بر دشمن تحمیل شود.
اهمیت استراتژیک فاو از لحاظ نظامی به اندازه خرمشهر بود. مقر فرماندهی ارتش بعث در فاو قرار داشت و دشمن خطوط دفاعی سخت و نفوذناپذیری را در این منطقه بوجود آورده بود. اسکله ها و سنگرهای بتونی شکل دشمن، فتح فاو را به هدفی بسیار سخت تبدیل کرده بود. لذا لشکر ویژه 25 کربلا، مأمور تصرف فاو شد و با هوشمندی و شجاعت کادر فرماندهی و توانایی و روحیه بالای رزمندگان، تاصبح عملیات، فاو به تصرف کامل نیروها درآمد. در این عملیات غرورآفرین، بیش از 50درصد لشکر گارد ریاست جمهوری عراق منهدم شد.
لشکر ویژه 25 کربلا در این عملیات، سخت ترین مواضع هدف را تصرف کرد و با قرار گرفتن در قلب درگیری ها تا عمق محور عملیاتی پیشروی کرد. با محورهای اصلی پاتک دشمن جنگید. تصرف کارخانه نمک ، خطوط جاده استراتژیک معروف به شنی، پیشروی در جاده ام القصر، تصرف پایگاههای موشکی، کمک به لشکر 8 نجف ، 27 رسول و 17 ابی ابن ابیطالب(ع) ، حفظ ارتباط محور کارخانه نمک با جاده شنی و پیشروی در جاده استراتژیک فاو-بصره از شاهکارهای رزمندگان 25 کربلا در این عملیات بود.
این عملیات 70 روز ادامه داشت و تقریبا اکثر روزها دشمن سعی می کرد پاتک بزند. 40-50 گردان در چند مرحله بکارگیری و بازسازی شدند. مطمئناً اگر لشکر ویژه 25 کربلا نبود مانند بدر و خیبر، فاو هم باقی نمی ماند.
درسی که لشکر ویژه به مانور تبلیغاتی صدام در ارتفاعات قلاویزان داد
شکت تحقیرآمیز نیروهای عراقی در والفجر8، موقعیت آنها را در میان کشورهای حامی شان (کشورهای عربی منطقه، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، شوروی سابق و...) بشدت تضعیف کرد. حامیان آنها انتظار نداشتند که با وجود در اختیار قرار دادن این همه امکانات بسیار پیشرفته نظامی و مالی، نیروهای بعثی این چنین مفتضحانه شکست بخورند.
نیروهای بعث، برای اینکه از زیر فشار تحقیر بیرون بیایند، عملیات پدافند متحرک را در برخی مناطق جبهه های میانی به راه انداختند و مهران را گرفتند. بعد از سقوط مهران، امام از طریق سید احمد پیام داد که مهران باید سریعا بازپس گرفته شود.
برای همین فرماندهان لشکر ویژه 25 کربلا، تیپ شهید گلگون را در فاو گذاشتند و با بقیه تیپ هاو گردان ها سریعاً به مهران اعزام شدند.
در مهران هم سخت ترین محورها که شامل جاده منتهی به شهر مهران و سلسله ارتفاعات همرین و قلاویزان که مشرف بر منطقه بود به لشکر ویژه 25 کربلا سپرده شد. ارتفاعات قلاویزان از لحاظ استراتژیک بسیار حساس و تعیین کننده بود چراکه اگر در تصرف هر نیرویی بود، آن نیرو بر کل منطقه مهران را در تسلط داشت و تمام تحرکات نیروی مقابل زیر نظر او قرار می گرفت.
لشکر ویژه 25 کربلا در کوتاهترین زمان با عملیاتی بسیار موفقیت آمیز، ارتفاعات قلاویزان را به تصرف خود درآورد و در ادامه موفق به آزادسازی مهران شد که این شکست برای صدام و فرماندهان عراق بسیار گران تمام شد. چراکه آنها بعد از فتح مهران جنگ تبلیغاتی و روانی راه انداخته بودند، حتی صدام، به ارتفاعات قلاویزان رفت و با غرور خاصی در برابر دوربین های تلویزیونی اعلام کرده بود که نیروهای ما مهران را گرفتند. آزادسازی مهران، بار دیگر ویژگی های منحصر بفرد لشکر ویژه 25 به رخ ارتش بعث و صدام کشیده شد و لشکرویژه 25 کربلا به کابوس آنها مبدل شده بود و بعد از این محور عملیاتی که می دیدند این لشکر وارد می شد، بیشترین و بهترین نیروهای خود را به آن منطقه اعزام می کرد.
ماهواره ها و رادارهای جاسوسی فوق پیشرفته آمریکا به کمک صدام آمد
بعد از عملیات والفجر8، عملیات کربلای 4 در منطقه عمومی آبادان و جزیره مینو و امّ الرصاص طرح ریزی شد.
با توجه به تجربه موفق فاو، قرار شد در شمال بصره تا خود فاو عملیاتی صورت بپذیرد تا بین سپاه سوم و سپاه هفتم بعث جدایی ایجاد شود و کل سرزمین فاو تا دروازه های بصره به تصرف رزمندگان اسلام درآید که اگر این عملیات با موفقیت انجام می گرفت، بنوعی مهندسی رزمی ارتش بعث منهدم میشد چراکه بصره دروازه سقوط بغداد و صدام بود.
شکست والفجر 8، موقعیت صدام را نزد حامیانش بسیار متزلزل کرده بود. و حامیانش بشدت در تلاش بودند تا نیروهای اسلام در عملیاتهای بعدی موفق نشوند. برای همین تمام امکانات رزمی مهندسی خود از جمله؛ هواپیماهای پیشرفته، آواکس و سیستمهای ماهواره ای راداری فوق پیشرفته خود را در مناطق عملیاتی و روی نیروهای ما در منطقه متمرکز کردند تا نیروهای ارتش بعث، مانند فاو غافلگیر نشوند. سیستمهای اطلاعاتی و راداری غرب تلاش کرد تا عملیات جدید ایران را کشف کنند تا نیروهای بعث غافلگیر نشوند. چراکه یکی از عوامل مهم موفقیتهای ما در عملیاتها، بهره گیری از حربه فریب و غافلگیری دشمن بود.
عملیات کربلای 4 در سوم دی 65 آغاز شد. اما نیروهای ما که غافلگیر شده بودند، فقط یک روز در منطقه دوام آوردند چراکه دشمن با اطلاعات کاملی که از این عملیات بدست آورده بود کاملا آماده بود و از قبل، همه راهکارها را برای ناکامی و شکست ما پیش بینی کرده بود.
عدنان خیراله؛ وزیر دفاع وقت عراق بعد از شکست رزمندگان اسلام در کربلای 4 اعلام کرده بود: « هدف ایران در این عملیات، شهر بصره بود. آنها اگر موفق می شدند هدفهای خود را تحقق بخشند، ارتباط بین نیروهای سوم و هفتم ما قطع می شد و تمام فاو و خور عبداله و شمال بصره به تصرف نیروهای ایرانی در می آمد. علت شکست ایرانی ها این بود که نیروهای ما آماده بودند و نقشه های لازم را طراحی کرده بودیم. ما بخاطر این اطلاعات از آمریکائی ها تشکر می کنیم»
صدام بعد از این پیروزی ، سعی کرد تا با حربه تبلیغاتی و جنگ روانی، تحقیر و نیز ذهنیت بدی که بعد از شکست در والفجر8 در ذهن حامیانش ایجاد شده بود را پاک کند. برای همین سعی کرد ابتکار عمل را بدست بگیرد و به تبلیغات زیادی دست زد. حتی با سفر به عربستان به حج رفت و به طواف خانه خدا پرداخت و از آنجا فیلم تهیه کرد و سعی نمود که خود را ناجی اعراب معرفی کند.