و این روزها چه بسیار ضد انقلابیهای انقلابی که میخواهند همان بلایی را که ضد انقلابیهای مذهبی بر سر بزرگترین حماسة تاریخ آوردند در مورد پژواک ایرانی آن که «هشت سال دفاع مقدس» مینامندش تکرار کنند.
آن روزها که دستهدسته تابوت برادران ما از جبهه برمیگشت؛ ضد انقلابهای مذهبی در خیمههای نخوت خود زیارت عاشورا و دعای توسل و ندبه را بهانه کرده بودند و در پایان هر روضه و گریه و توسل خویش کسانی را نفرین میکردند که مانع ظهور اقا شدهاند. کسانی را که دین را از خلوص و معنویت و نزاهت خود دور کرده و به شائبه سیاست و دنیاطلبی آلودهاند. کسانی را که حاضر نیستند قبول کنند حکومت قبل از ظهور آقا باطل است
*** آن روزها که در جبهه هر زیارت عاشورا مقدمة عملیاتی بود که خون قلب بسیجیها را به خود میخواند، ضد انقلابیهای مذهبی هزار هزار بار ذکر گفتند و توسل پیدا کردند و اشک ریختند و خون از دماغ هیچکدامشان نیامد. ضد انقلابیهای مذهبی دوست داشتند برای حسینی گریه کنند که به تاریخ پیوسته است و به حماسهای دخیل ببندند که تمام شده باشد. حسین زنده برای آنها خطرناک بود. همانگونه که برای اهل کوفه. ممکن بود از حنجر چنین حسینی هر لحظه ندای «هل من ناصر ینصرنی» فوران کند
و این روزها چه بسیار ضد انقلابیهای انقلابی که میخواهند همان بلایی را که ضد انقلابیهای مذهبی بر سر بزرگترین حماسة تاریخ آوردند در مورد پژواک ایرانی آن که «هشت سال دفاع مقدس» مینامندش تکرار کنند. میخواهند در سوگ «جنگی که بود» ، «جنگی که هست» را بپوشانند و بفراموشانند. حاضرند- تا دلتان بخواهد- برای «جنگی که بود» نوحهسرایی کنند و به یاد شهدایش اشک بریزند به شرط آنکه در همان تاریخ و جغرافیا باقی بماند و پایش را از گلیمش درازتر نکند. جنگی دوستداشتنی. که میتوان از آن خاطرههای راست و دروغ تعریف کرد میتوان برایش جلوی انواع و اقسام دوربینها و میکروفنها آه کشید. جنگی برای صلح. جنگی برای دفاع از وطن. جنگی در تراز جنگ ویتنام یا کره یا کوبا یا... هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همة صحنهها از آن بهره جستهایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر کردهایم. ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت کردهایم. ما در جنگ پرده از چهرة تزویر جهانخوارن کنار زدیم. ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناختهایم. ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روی پای خودمان بایستیم. ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم. ما در جنگ ریشههای پربار انقلاب اسلامیمان را محکم کردیم. ما در جنگ حس برادری و وطندوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم. ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که بر ضد تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال میتوان مبارزه کرد. "و از همة اینها" مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.
و این روزها چه بسیار ضد انقلابیهای انقلابی که میخواهند همان بلایی را که ضد انقلابیهای مذهبی بر سر بزرگترین حماسة تاریخ آوردند در مورد پژواک ایرانی آن که «هشت سال دفاع مقدس» مینامندش تکرار کنند. میخواهند در سوگ «جنگی که بود» ، «جنگی که هست» را بپوشانند و بفراموشانند. حاضرند- تا دلتان بخواهد- برای «جنگی که بود» نوحهسرایی کنند و به یاد شهدایش اشک بریزند به شرط آنکه در همان تاریخ و جغرافیا باقی بماند و پایش را از گلیمش درازتر نکند. جنگی دوستداشتنی. که میتوان از آن خاطرههای راست و دروغ تعریف کرد میتوان برایش جلوی انواع و اقسام دوربینها و میکروفنها آه کشید. جنگی برای صلح. جنگی برای دفاع از وطن. جنگی در تراز جنگ ویتنام یا کره یا کوبا یا... هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همة صحنهها از آن بهره جستهایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر کردهایم. ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت کردهایم. ما در جنگ پرده از چهرة تزویر جهانخوارن کنار زدیم. ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناختهایم. ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روی پای خودمان بایستیم. ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم. ما در جنگ ریشههای پربار انقلاب اسلامیمان را محکم کردیم. ما در جنگ حس برادری و وطندوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم. ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که بر ضد تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال میتوان مبارزه کرد. "و از همة اینها" مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.
<** اسلام انقلابی" که امام مهمترین برکت جنگش میداند چیست؟ و چه جایگاهی در مجموعه برنامهها و مراسمهای هفتة دفاع مقدس و مناسبتهای مشابه دارد؟
به احترام خون شهدا خواهرم حجابت، برادرم نگاهت و دیگر هیچ! شده است که در کنار ده هاهزار تابلو و پوستر و پلاکارد و دیوارنویسی و ... که چنین شعاری رادر خود جای دادهاند حتی یکبار ببینید که مخاطبان را برای ارزش و آرمان دیگری به خون شهدا قسم داده باشند؟ مثل اینکه: به احترام خون شهدا بیتالمال را غارت نکنید. به احترام خون شهدا کوخ نشینها را دریابید. به احترام خون شهدا در برخورد با مفسدین اقتصادی این همه استخاره نکنید. به احترام خون شهدا مبارزه با فقر و فساد و تبعیض را به رسمیت بشناسید. به احترام خون شهدا اسلام ناب را لگدکوب متحجرین و مقدسمآبان نکنید. به احترام خون شهدا "سرمایهداری + 17 رکعت" را اسلام انقلاب معرفی نکنید. به احترام خون شهدا.... برگزاری مراسمهای خنثی و یادبودهای نوستالژیک برای هشت سال جهاد جانانه فرزندان خمینی به چه نتیجهای در گسترش رفتار علوی، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، رسیدگی به محرومان و مستضعفان و کاهش اختلاف طبقاتی و ... انجامیده است؟ اصلاً قرار بوده است که چنین رویکردی در کار فرهنگی برای دفاع مقدس غالب شود یا برعکس قرار بر این است که به جامعه یادآوری کنیم که میتوان از شهدا حرف زد و اهل مبارزه هم نبود. آیا در عمل باید به ملت تفهیم کرد که نسبت شهادت و عدالتخواهی تباین است و این دو مفهوم در قاموس اسلام ناب آمریکایی هیچ ربطی با هم ندارند و قرار نیست بعد از هر یاد و ذکری از شهدا موتور آرمانخواهی در جامعه جا بگیرد و با استناد به سلوک و سیرة شهدا و بسیجیان واقعی دست مطالبة مردم یقة اصحاب قدرت را برای وفا به عدالت در عرصههای فردی و اجتماعی بچسبد و چرخة ثروت ـ قدرت را با مشکل مواجه کند؟ قرار نیست تجربة دفاع مقدس تکرار شود. قرار نیست مفهوم و پیام و آرمان عاشورا در زیر آتش گلوله و در میدان جنگی نا برابر بازخوانی شود و به آن انفجار نورانی 8 ساله برسد. قرار نیست مفهوم و پیام و آرمان دفاع مقدس در میدان جنگ فقروغنا، جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد مرور شود و به نتایج خطرناک و حرکتآفرین برسد. قرار نیست کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باشد و هر زمینی و هر زمینهای کار حسینی بطلبد
جنگ هشت ساله نمرده است که برایش مجلس ختم بگیریم. جنگ هشت ساله شهید شد. و شهید زنده است. و خون شهید در همة رگهای جامعه جاریست. اگر چشم بگشاییم و اگر گوش بسپاریم به آن که گفت: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است...«
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 11:10 صبح روز چهارشنبه 90 مهر 6