کمى دقت نمى کردى، بیل میکانیکى به گل مى نشست. زمان مى گذشت. اما خبرى از شهدا نبود. داشتم با خودم حرف مى زدم: «گفتم خدایا من هم با اینها بودم، چى شد اینها را انتخاب کردى؟ مگر ما آدم بدا دل نداریم؟ خدایا اینها چى داشتند که ما از او بى بهره بودیم؟» توى پاک بیل، یک تکه پارچه قرمز رنگ توجهم را جلب کرد. دویدم و برداشتمش. گل ها را از روى آن پاک کردم. جواب سؤالم بود; رویش نوشته بود: «عاشقان شهادت».
|
اللــــــــــــهم صـــــــــل علی محـــــــمد و آل مــــــــحمد و عـــــــجل الفـــــــرجهم
نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 1:0 عصر روز سه شنبه 87 شهریور 5