>
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



مصاحبه با مجله روایت هشتم قسمت دوم - تفحص شهدا

خادمین شهدا
مصاحبه با مجله روایت هشتم قسمت دوم - تفحص شهدا
شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و اجعلنامن خیرانصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه ************** باکی از این نداریم که شهادت نصیب عزیزان ما شده است. این یک شیوه ی مرضیه ای است که در شیعه ی امیرالمؤمنین از اول پیدایش اسام تاکنون بوده .من در میان شما باشم یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد، نگذارید پیش کسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند. امام خمینی قدس سره ************* شهید حمید باکری جانشین فرماندهی لشکر 31 عاشورا بود و چه زیبا گفت از دوستانش که دراین سال های بعد از جنگ چگونه خواهند شد!! دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند، در غیر این صورت زمانی فرا می رسد که جنگ تمام میشود و رزمندگان امروز سه دسته می شوند: دسته ای به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند!! دسته ای راه بی تفاوتی را بر می گزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند!!! دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد!!! پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان باشید . چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن بسیار سخت و دشوار خواهد بود!!!
مصاحبه با مجله روایت هشتم قسمت دوم - تفحص شهدا وصال ؛ پایگاه جامع وب نوشته های  جهادگران فضای مجازی ما می توانیم www.it-help.blogfa.com
بیانیه جنبش حمایت از تهیه کننده برنامه سمت خدا
تماس با نویسنده

موضوعات مطالب
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گلایه‌ . 8 سال دفاع مقدس . انتفاضه سایبری . ایران . بانه . بیانیه . بیمارستان . پیرترین رزمنده دفاع مقدس . پیکر مطهرش . تنها زن . تیم اطلاعات عملیات . جبهه وبلاگی غدیر . جبهه وبلاگی غدیر اعلام کرد جنبش سایبری من به دانشجوی پولی معترضم . جنبش سایبری بصیرت حسینی . جنبش سایبری علمداران بسیج» . حاج حسین خرازی . حاج صفرقلی رحمانیان . حاج عباس کریمی . حماسه حضور زنان . حماسه دفاع . حماسه هویزه . حماسه هویزه و تأثیر آن . خاطرات رهبر انقلاب . خشونت سانسور شده . داشتیم میرفتیم کربلا اتوبوس مان را منفجر کردند ..... . دانلود مداحی شهدا . دفاع . دلاور مردان . رهبری . روایت . روز قدس . روند جنگ عراق علیه ایران . روند جنگ عراق علیه ایران (1) . زریبافان . زنان . زیبا و دلنشین . سالگرد شهادت . سالم پیدا شد . سردار بزرگ اسلام . سردار سرلشکر احمد کاظمی . شرمنده . شهدا . شهید . شهید امیر حاج امینی . شهید غلامرضا یزدانی . شهید قاسم نصرالهی . شهید همت . شهید کبیری . عملیاتها . عکس اسرای ایران در عملیات بدر . فرمانده سپاه . فرمانده لشکر محمد رسول الله(ص) . فسا . گلعلی بابایی . لحظه شهادت . لیست کامل . محمد مهدی کاظمی . محمدعلی شاه ، افغانستان ، جبهه ، جنگ ایران و عراق ، مجاهد ، زندا . ناگفته هایی از زنان . هشت دفاع مقدس . هشتم اسفندماه . همسران سرداران شهید . وصیت نامه . ولایت فقیه . یادواره وبلاگی . یک فرزند شهید . کمپین، حامیان توافق خوب .
آرشیو وبلاگ
آرشیو مرداد ماه87
آرشیو شهریور ماه 87
آرشیو مهر ماه 87
آشیو آبان ماه 87
آرشیو آ ذر ماه 87
آرشیو دی ماه 87
آرشیو بهمن ماه 87
آرشیو اسفند ماه سال 87
آرشیو فروردین ماه 88
آرشیو اردیبهشت ماه 88
آرشیوخرداد ماه 88
آرشیو تیر ماه 88
آرشیو مرداد ماه 88
آرشیو مهر ماه 88
آرشیو آبان ماه 88
آرشیو آذر ماه 88
آرشیو دی ماه 88
ارشیو بهمن ماه 88
آرشیو اسفند ماه 88
آرشیو فروردین ماه 89
آرشیو اردیبهشت 89
آرشیوخرداد ماه 89
آرشیو تیر ماه 89
آرشیو مردادماه 89
آرشیو شهریور ماه 89
آرشیو مهر 89
آرشیو آبان 89
آرشیوآذر ماه 89
آرشیو دی ماه 89
آرشیو بهمن ماه89
آرشیو اسفندماه89
آرشیو فروردین ماه 90
آرشیو اردیبهشت ماه 90
آرشیو خرداد ماه 90
آرشیو تیر ماه90
آرشیو مرداد ماه 90
آرشیو شهریور ماه90
آرشیو مهرماه 90
آرشیو آبان ماه 90
آرشیو آذر ماه90
آرشیو دی ماه 90
آرشیو بهمن ماه 90
آرشیو اسفند ماه 90
آرشیو فروردین ماه 91
آرشیو اردیبهشت ماه 91
آرشیو خرداد ماه 91
آرشیو تیر ماه 91
ارشیو مرداد ماه 91
آرشیو شهریورماه 91
آرشیو مهر ماه 91
آرشیو آبان ماه 91
آرشیو آذرماه 91
آرشیو دی ماه 91
آرشیو بهمن ماه 91
ارشیو اسفند ماه 91
آرشیو فروردین ماه 92
آرشیو اردیبهشت ماه 92
آرشیوخرداد ماه 92
آرشیو تیر ماه 92
آرشیو مرداد ماه 92
آرشیو شهریورماه 92
آرشیو مهر ماه 92
آرشیو آبان ماه 92
آرشیو آذر ماه 92
آرشیو دی ماه 92
آرشیو بهمن ماه 92
ارشیو اسفند ماه 92
آرشیو فروردین ماه 93
آرشیو اردیبهشت ماه 93
آرشیو خردادماه 93
آرشیو تیرماه 93
آرشیو مهرماه 93
آرشیو آذر ماه 93
آرشیو فروردین ماه 94


لینکهای روزانه
آپدیت نود 32 [1]
[آرشیو(1)]



لینک دوستان
EMOZIONANTE
عاشق آسمونی
شین مثل شعور
آخرالزمان و منتظران ظهور
پوکه(با شهدا باشیم)
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
مهندس محی الدین اله دادی
بچه مرشد!
ای نام توبهترین سر آغاز
****شهرستان بجنورد****
..:: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ::..
فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور
قهرمان من
.: شهر عشق :.
وبلاگ مهربان
بوی سیب
ایران اسلامی

بچه های خدایی
شبستان
سه قدم مانده به....
عشق
یادداشت های من
توشه آخرت
ترخون
سیاه مشق های میم.صاد
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
شکیبا
قتیل العبرات
کیمیا
کشکول
واژه های باران
سیرت
صل الله علی الباکین علی الحسین
وبلاگ گروهی جبهه جهادگران مجازی
نیم پلاک
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود
سونامی
جامع ترین وبلاگ خبری
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
گروه رزمی کاران ذوالـــفقار. (درچه)
مناجات با عشق
سرباز ولایت
نه آبی .. نه خاکی
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
مطلع مهرورزی ومحبت
صراط مبین
قرآن
* امام مبین *
دوستانه
دکتر علی حاجی ستوده
وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان
انا مجنون الحسین
حباب هایی از ح ق ی ق ت
یکی بود هنوزهم هست
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
بسیجی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
گذر دوست
امتداد قاصدک
مجنون الحسین
سیب های کال
منتظر
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
اجلاسیه سرداران و 14600 شهید استان فارس
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
سرافرازان
تارنما
نیم پلاک یعنی شهید
::::: نـو ر و ز :::::
مرد آبا دانی(جانباز عطشانی)
کانون فرهنگی اهل البیت(ع)
پلاک طلائی
مردمی ترین رئیس جمهور
طلاییه
شهید حاج عماد
هویزه
جنبش سبز علوی
یا رب الحسین
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
پایگاه فرهنگی مذهبی بنیان
وبلاگ حاج حسین خرازی
پایگاه اینترنتی ماوا
عروج، دل عاشق می طلبد
تا شهدا با شهدا
بصیرت در قرن 21
پایگاه شهید دوران
ملکوت
انجمنی( اسد زاده)
EMOZIONANTE
عاشق آسمونی
شین مثل شعور
آخرالزمان و منتظران ظهور
پوکه(با شهدا باشیم)
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
مهندس محی الدین اله دادی
بچه مرشد!
ای نام توبهترین سر آغاز
****شهرستان بجنورد****
..:: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ::..
فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور
قهرمان من
.: شهر عشق :.
وبلاگ مهربان
بوی سیب
ایران اسلامی

بچه های خدایی
شبستان
سه قدم مانده به....
عشق
یادداشت های من
توشه آخرت
ترخون
سیاه مشق های میم.صاد
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
شکیبا
قتیل العبرات
کیمیا
کشکول
واژه های باران
سیرت
صل الله علی الباکین علی الحسین
وبلاگ گروهی جبهه جهادگران مجازی
نیم پلاک
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود
سونامی
جامع ترین وبلاگ خبری
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
گروه رزمی کاران ذوالـــفقار. (درچه)
مناجات با عشق
سرباز ولایت
نه آبی .. نه خاکی
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
مطلع مهرورزی ومحبت
صراط مبین
قرآن
* امام مبین *
دوستانه
دکتر علی حاجی ستوده
وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان
انا مجنون الحسین
حباب هایی از ح ق ی ق ت
یکی بود هنوزهم هست
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
بسیجی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
گذر دوست
امتداد قاصدک
مجنون الحسین
سیب های کال
منتظر
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
اجلاسیه سرداران و 14600 شهید استان فارس
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
سرافرازان
تارنما
نیم پلاک یعنی شهید
::::: نـو ر و ز :::::
مرد آبا دانی(جانباز عطشانی)
کانون فرهنگی اهل البیت(ع)
پلاک طلائی
مردمی ترین رئیس جمهور
طلاییه
شهید حاج عماد
هویزه
جنبش سبز علوی
یا رب الحسین
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
پایگاه فرهنگی مذهبی بنیان
وبلاگ حاج حسین خرازی
پایگاه اینترنتی ماوا
عروج، دل عاشق می طلبد
تا شهدا با شهدا
بصیرت در قرن 21
پایگاه شهید دوران
ملکوت
انجمنی( اسد زاده)
عطش عشق
وبلاگ قالب
قالب سازمذهبی

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
  ربات مسنجر قافله شهداء - طرحی نو
لوگوی وبلاگ
مصاحبه با مجله روایت هشتم قسمت دوم - تفحص شهدا



لوگوی دوستان













آمار بازدید

کل بازدیدها : 546969

بازدیدهای امروز : 27

بازدیدهای دیروز : 63

 RSS 

   

تاکنون چه فعالیتهای فرهنگی و مذهبی انجام داده اید؟ کجا و با کدام مجموعه ها؟ درباره پدر شهیدتان چه کارهایی تاکنون کرده اید؟

تابستان سال 84 بود. با یک هیئت دانشجویی از طرف کنگره شهدای دانشجوی جهان اسلام، طوماری تهیه کردیم مبنی بر سرنوشت چهار دیپلمات دربند رژیم صهیونیستی. حاج احمد متوسلیان و همراهانش. زمینی از راه ترکیه رفتیم سوریه. امضاهای مردم را جمع آوری کردیم و بالاخره رفتیم لبنان و طومار را همان جا تحویل نماینده سازمان ملل دادیم. دیداری خصوصی نیز با سیدحسن نصرالله داشتیم و مذاکراتی کردیم.

درباره بابا از چند وقت پیش شروع به جمع آوری عکس ها و دست نوشته ها و خاطراتش کرده ام. با راه اندازی پایگاه اینترنتی  (rezvankhah.org) یا (http://hasanrezvankhah.blogfa.com) و تکمیل آن به ثبت این آثار پرداخته ام.

کتاب نیمه پنهان ماه??(رضوان خواه به روایت همسر شهید) را نوشته ام که انتشارات روایت فتح آن را چاپ کرده. کتاب «فرمانده بیست ساله» که شامل خاطرات و عکس های باباست رو تموم کردم و حال برای چاپ آماده ست.

نرم افزار موبایل شهید رضوان خواه رو با شرکت ژوبین تهران تهیه کردیم که قابلیت نصب روی موبایل رو داره و شامل عکس ها، زندگی نامه، وصیت نامه، سخنرانی شب عملیات بابا و متن کتاب نیمه پنهان ماه است.

"نرم افزار موبایل شهید حسن رضوان خواه"

در حال نگارش کتاب «یادنامه شهدای گل سفید» هستم که ان شاءالله تا چند وقت دیگه تموم می شه.

چند طرح دیگه رو هم در حال انجام مقدماتش هستم و توی این راه به کمک خود شهدا محتاجم. البته تا حالا هم خودشون کارها رو پیش بردند و من یه وسیله بودم.

از تحصیلات دانشگاهی و شغل تان و ... و  اگر احیانا ازدواج کرده اید بگویید؟

رشته مهندسی هوافضا را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران خوانده ام. کارمند وزارت ارشاد هستم و متاهلم.

شهید حسن رضوان خواه فرمانده شجاعی بودند. این شجاعت آیا به اعضا خانواده و بویژه شما به ارث رسید؟ (سوال عجیبی است) اگر رسیده کجاها نمود پیدا کرده، بیان نمایید؟

در مورد این سوال شما هرچه بگویم حدیث نفس است. این جور موارد را دیگران باید نظر بدهند. اما در مورد بابا بله، موارد زیادی را شنیدم که چه گونه شجاعت به خرج می داد. چه طور یک تنه به دل خطرات می رفت. یک مورد را از هم رزم هایش شنیدم که در برابر خمپاره ها و ترکش ها هیچ سرش را خم نمی کرد. یا در مقابله با منافقین چه گونه یکه و تنها می رفت و دستگیرشان می کرد.

آیا موفق به دیدار حضرت امام یا رهبر معظم انقلاب شدید؟ چه احساسی نسبت به آنها دارید؟ (اگر نمی خواهید به این سوال جواب ندهید)

امام که سعادت نداشتیم ببینیمش. اون موقع بچه بودیم. روز رحلت امام اما خوب یادمه. خانم همسایه مون اومد خبر رو به مامان داد و با هم روی ایوان خانه نشستند گریه کردند. من هم باهاشون گریه می کردم. اما «آقا» رو بله. یه بار همون زمان جنگ، دیداری با خانواده های شهدای عملیات کربلای دو داشتند که آقا روی سرم دست کشیدند. الان هم هر وقت دلم براشون خیلی تنگ بشه و فرصتی پیش بیاد به مراسمات بیت می رم.

قطعا فضای جامعه امروز ما (رفتار مردم و مسئولین) با فضای آرمانی ای که پدر شما و سایر شهدای بزرگوار بخاطرش جانشان را تقدیم کردند تفاوت ها وشباهت هایی دارد، آنها را بیان نمایید.

 برای جواب به این سوال دوست دارم از چیزی حرف بزنم که از ابتدای انقلاب، آرمان و هدف امام عزیز و شهدامون بود. یعنی «ولایت». «ولایت فقیه». پس بسم الله:

می دونیم که نظام همیشه به دنبال جذب اکثر و دفع اقل بوده و هست و دلایل محکمی هم می شه آورد. اما بدون شک دو گروه رو نمی شه توی این چارچوب آورد: 1- سکولارها و لیبرال ها 2- مذهبی هایی معتقد به جدایی دین از سیاست. (هر کدومشون هم تفاوت های مبنایی با جمهوری اسلامی دارن و سر آشتی هم ندارن. پس از دایره «جذب حداکثری» فاصله می گیرن) می خوام از حوادث و فتنه ی پارسال بگم. در دایره کسانی که هوادار نظام و توی دل نظامند، اون چیزی که توی آزمون بزرگ الهی در سال88 دیدیم یک سری ریزش ها و رویش ها بود. اول باید ببینیم ریزش و رویش از چه چیزی.

ما مسلمونا معتقد به یه نظریه درباره ی حکومتیم؛ و اون اینه، «نظریه مرجعیت امر الهی یا حکومت الهی» که می گه: معیار مشروعیت یک حکومت، حق الهی و امر اوست. اگه خدا آفریدگار انسان هاست، چرا حق دستور دادن و حکم کردن نداشته باشه؟! در ثانی اگه به وجود خدا معتقد باشیم بر این باوریم که احکام الهی به سود خدا نیست، بلکه در جهت مصالح خود مردمه. و در ادامه اگه خداوند کسی رو برای اجرای احکامش نصب کنه، او حق حاکمیت داره: حکومت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) {که این دومی مختص اعتقاد ما شیعیانه} که با نصب خاص الهی صورت گرفته و حکومت ولی فقیه در زمان غیبت امام معصوم با نصب عام از طرف امام معصوم. توصیه می کنم به خواننده های عزیزتون که کتاب آیت الله مصباح رو در مورد ولایت فقیه مطالعه کنند.

این تا این جا. برمی گردیم به حرکت های نزولی سال قبل:

اول: اونایی که سر مصداق ولی فقیه دچار شبهه و ایراد شدن

دوم: کسایی که با اصل ولایت فقیه مساله پیدا کردند (یا مساله داشتند).

سوم: اونایی که از اساس، کارآمدی دین رو در سیاست و اجتماع زیر سوال بردند.

بحث من روی ایناست. این سه طیف رو هم نخبه ها و هم محدودی از عموم جامعه شکل می دادن. اون جایی که شبهه تقلب در انتخابات شکل گرفت. این ها به کنار. اما این روند تا روز عاشورا و نه دی و بعدش ادامه پیدا کرد و زاویه های برخی با نظام و ولایت زیاد شد و همه دیدیم. این سه گروه رو باهاشون چه می شه کرد؟؟ اینا کجای ترازوی ولایتند؟ ولایت مطلقه پیشکش شان.

شهدا حفظ ولایت فقیه برایشان مهم بود و توی همین راه جان شان را دادند. حال می بینیم افرادی همه ی این آرمان ها و ارزش ها را زیر پا می گذارند. اگرچه بتوان دست شان را از عرصه ی سیاست کوتاه کرد، اما این مقوله، یعنی جدایی دین از سیاست، یعنی ندیده گرفتن فقاهت و ولایت در امر حکومت داری به صورت یک فرهنگ درآمده و مقابله با این فرهنگ وظیف ی ماست. وظیفه ی هر کسی که دلش برای انقلاب و ارزش هایش می تپد.

اگر خدای ناکرده جنگی شود شما چه می کنید؟ پدرتان چند دوست را با خود به جبهه بردند؟ آیا شما هم همان تعداد یار جبهه رو دارید؟ بیشترند یا کمتر؟

 از همرزم هایش شنیده ام که بابا وقتی توی محل قدم می زد، سعی می کرد تیپ هایی رو جذب خودش کنه که اهل مسجد و مذهب نبودند و می گفت که این هنر نیست که فقط با افرادی دم خور باشی که اهل مسجد و پایگاه و مذهبی اند. باید چهار نفر اون وری رو هم جذب کنی و این هنره.

دوست داشتم زمان جنگ سنم به اندازه ای بود که می تونستم اون جا خودم رو نشون بدم. زمینه ی جنگ، محلی بود برای عرض اندام مردانی که می خواستند تو راه تکامل قدم وردارند. زمینه ای بود که می شد ره صد ساله ی رسیدن به خدا رو یک شبه رفت. البته با اراده ای محکم که هر کسی ازش بر نمیاد. الان هم همین جوره. جوان های امروز رو «آقا» بهشون خیلی امید داره. مثل شهدامون الان هم پیدا می شن. فتنه ی پارسال یک نمونه ش.

چه کارهایی برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه نشده که به نظرتان باید انجام شوند؟

توی همین گیلان خودمون خیلی کم کار شده. ما باید حداقل شهدای بزرگ مون رو توی سطح کشور بشناسونیم. این درده که مثلا شهید املاکی مون رو کسی در سطح کشور حتی اسمش رو نشنیده. «آقا» وقتی می فرمایند «قهرمان یعنی این»، ما باید از فردای همون سخنرانی آقا دست به کار می شدیم. اما چند سال گذشته و ... . باید دل سوزوند. باید عشقش رو داشت. باید با شهدا زندگی کرد تا خودشون کمک کنند و این فرهنگ جا بیفته.

"شهید رضوان خواه و شهید حسین املاکی"

مساله ی دوم بقیه ی شهدا هستند. توی کتابی که در حال نگارشش هستم یعنی «یادنامه ی شهدای گل سفید»، سعی کردم از هر ?? شهید روستای گل سفید مطالبی رو جمع کنم. همه ی شهدا باید از گمنامی در بیان. توی این زمینه یه طرح پایه ای هم دارم.

- چرا خانواده های شهدا کمتر مبادرت به شناساندن شهیدشان در جامعه می کنند؟ آیا شده که از بیان "فرزند شهید بودن" امتناع کنید؟ چرا؟

هیچ وقت از این که فرزند شهید هستم امتناع نمی کنم. چرا باید این گونه باشد. این درست که از فضل پدر مرا چه حاصل، ولی این فضل یک نعمت است و اگر آدم درستی باشم حاصلش را هم می بینم. مرد میدان باید بود.

- برخورد همرزمان پدرتان با خانواده و شما چگونه است؟ برخی مطالبی که نمی دانستید و از آنها شنیده اید بگویید؟

برخوردی همراه با احترام و محبت. ممنون همه شان هستم. این از برخورد و اخلاق باباست که با همه به خوبی رفتار می کرد و بازتابش را حالا می بینیم. بابا دوست نزدیکی داشت به نام آقای سید مهدی حسینی که من عمومهدی صدایش می کنم. ایشان هنوز بوی آن روزهای با شهدا بودن را می دهند. بابا هنوز به خوابش می آید. خاطرات زیادی دارند. در حال نوشتن خاطرات شان هم هستند. از عمومهدی خاطره ای شنیدم که می خواهم این جا بگویم. شب های نزدیک به عملیات کربلای دو بود. بابا ایستاده بود به نماز. بقیه هم رفتند پشت سرش و به بابا اقتدا کردند. وقتی رسید به قنوت طولش داد. گریه می کرد. اشک بقیه هم درآمده بود. عمومهدی می گفت چه نماز پر شور و حالی شده بود و دیگر برایش تکرار نشد.

"سیدمهدی حسینی در کنار بابا - منطقه عملیاتی والفجر شش- تابستان شصت و سه"

- شما الآن در سنی هستید که از سن پدرتان در هنگام شهادت اندکی بزرگ تر هستید. انشاءالله خدا عمرتان دهد مثلا سی سال بعد این اختلاف سنی هم بیشتر می شود. چه حسی نسبت به پدری دارید که از لحاظ سن از شما کوچکتر است؟

 آخرین بار چند هفته پیش به خوابم آمده بود. جایتان خالی، تا دیدمش سفتِ سفت همدیگر را بغل کردیم. بوسیدیم و کمی گریه کردیم. باهام حرف زد. توی خواب هم سنش بودم! انگار که برادرم یا اصلا خودم باشد. اما هنوز برایم بزرگ بود. مقام او کجا و منِ گناه کار کجا. او پاک و بدون هیچ گناه، اکنون سر سفره ی خداست. ماها هنوز خیلی کار داریم. وظایفی هم بر دوش ماست که اگر خودش کمک نکند به هیج جا نمی رسیم.

سالهای پس از جنگ، برخی فرماندهان با گذشته خود تفاوتهای جدی کرده اند؟ فکر می کنید اگر پدرتان شهید نمی شدند چه تفاوتهایی می کردند؟ دوست داشتید بودند و مثلا الآن یک سرتیپ تمام یا فرمانده مهم بودند و ...؟

دنیا رنگ هایی دارد که بعضی وقت ها مجذوب مان می کند. آن قدر جذبش می شویم که روزی می رسد و می بینیم چه قدر فاصله گرفته ایم با ارزش هایی که بودند و برایش جان دادیم. هنوز هستند کسانی که رنگ و بوی جبهه ها را فراموش نکرده اند. این درست که بابا شهید شد، اما همان طور که گفتم هنوز هم دارد با ما زندگی می کند. توی لحظه لحظه های من و مامان و آبجی می توانم سراغش را بگیرم. دیگر نیاز نیست بگویم اگر او الان زنده بود چه می کرد. او همین الان هم پیش من است.

- هر چه می خواهد دل تنگتان بگویید.

می خواهم باز از ولایت بگویم. ما به ریسمانی به نام ولایت فقیه چنگ زده ایم و تا پای جان برایش ایستاده ایم. همان ریسمانی که شهدا برایش خون دادند و امام بزرگ برایش خون دل می خورد. «آقا» و صحبت هاشان شاخص و معیار ماست. اشاره های این مرد بزرگ برای ما فصل الخطابه. وقتی معنای درست ولایت فقیه رو درک نکرده باشیم؛ وقتی علناً مخالفت ها و دشمنی ها با ولایت فقیه رو ببینیم و باز به مواضع مون پافشاری کنیم؛ وقتی له شدن ارزش هامان را ببینیم و به خاطر برخی بیهوده گویی ها ساکت بنشینیم، همین می شود؛ توی جریان فتنه 88 وقتی با بعضی ها بحث می کردیم بهمان می گفتند از کجا معلوم که اعتقاد شما درست است؟ وقتی از سایه ولایت فقیه بیرون بیاییم دیگر بحث ما خدایی نیست. بحث ولایت شیطان می شود. این درست که همیشه باید در خوف و رجا باشیم که حق و ناحق را رعایت کنیم و حرف حق بزنیم. اما دلیل نمی شود که روز روشن بی حرمتی ها و دشمنی ها با امر مهمی چون ولایت فقیه را ببینیم و باز شک کنیم که آیا برحقیم یا نه. این جا دیگر شک معنا ندارد. بحث ما دو حال بیشتر ندارد؛ یا اصلاً ولایت فقیه را قبول نداریم، که بحث جدا می شود و با ما کاری نیست. یا این که قبول داریم و این بازی ها و ادا و اصول ها دیگر چیست. اختلاف بر سر مصادیق با ولی فقیه دیگر معنا نمی دهد. این یعنی این که معنای ولایت فقیه را خوب درک نکرده ای دیگر برادر! اول باید تکلیف خودشان را با این موضوع روشن کنند، بعد بیایند بهمان بگویند که در دین اسلام، مذهب شیعه و زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران، اعتقاد ما درست هست یا نیست. بعد تازه می رسیم به این حدیث امام صادق(ع) که می فرمایند در آخرالزمان شناخت حق از باطل بسیار آسان است، اگر به درجه ای از اعتقاد برسی.



نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 10:0 صبح روز شنبه 90 خرداد 28