اگرلابه لای ذهنتان را چنگی بیندازید یادتان می آید که روزگاری نواها و موسیقی هایی بوده که جنگ را به ما گوشزد می کرده زمان جنگ موسیقی سر وشکل امروزی اش را نداشت موسیقی آن روزها بیشتر کلام بود تا آهنگسازی بیشتر نوحه های ریتمیکی بود که با نگاه حماسی شان بار جنگ رابه دوش می کشیدند موسیقی هایی که درعرض 24 یا 48 ساعت ساخته می شدند و سرزبان مردمی می افتادند که به دنبال پیروزی بودند حالا که سالها از جنگ گذشته من و شما کلاهمان را قاضی می کنیم می بینیم ترانه های آن روزها ماندگاری عجیبی داشته اند
سنگرخوب و قشنگی داشتیم ...
در دوران جنگ نزدیک به 17 نوحه خوان در سراسر جبهه و در دل گردان ها نوحه می خواندند آن روزها استفاده از واژه ترانه اکراه به همراه داشت و به این قطعه ها می گفتند سرود با اینکه خیلی هایشان سرود نبودند (سرود دسته جمعی خوانده می شود و اصولاً شعر فاخری دارد )البته در آن میان «همپای جلودار »حسام الدین سراج که مربوط به آلبوم نینوا می شد سرودی بود که اتفاقاً یکی از بهترین سرودهای جنگی آن سالها بود سرودی باشعری از حمید سبزواری که با نریشن سراج شروع می شد «وقت است تا برگ سفر برباره بندیم /دل برعبور از سد خار و خاره بندیم...»و بعد اوج می گرفت «گاه سفر آمد برادر گام بردار/چشم ازهوس از خورد ،از آرام بردار...»خیلی از قطعه ها هم اصلاً جنگی نبودند اما به همت تدوین گرهای سیما و تصاویری که روی آنها مونتاژمی شد کم کم به قطعه هایی ماندگار برای جنگ تبدیل شدند مثل تصنیف اندک اندک جمع مستان می رسند ساخته ذوالفنون که شهرام ناظری آن را می خواند و آن روزها به لطف تصاویر جبهه ها و رزمندگان قطعه ای برای جنگ شد تعداد قطعه ها و آلبوم هایی که برای هشت سال دفاع مقدس ساخته شده خیلی کمتر از آن چیزی است که باید در دوران هشت سال جنگ حدود 600 سرود و قطعه با این مضمون ساخته شد اما بعدش چطور پرکارترین مرکز در این زمینه که مرکز موسیقی صدا و سیما بود از سال 71 تا 85 روی هم رفته 108 اثر بی کلام و با کلام با مضمون جنگ و دفاع مقدس ساخت یعنی تقریباً سالی هشت قطعه (اولین سرود و موسیقی جنگ هم با عنوان بسیج از طرف همین مرکز ساخته شد )البته ساخته های اخیر ماندگاری ساخته های بی ساز و برگ آن روزها را هم ندارد و همین ها باعث می شود بگوییم موسیقی جنگ ما موسیقی پرباری نبوده است حالا بیایید گوش هایمان را یک بار دیگر به ماندگاری آن دوران روشن کنیم قطعه هایی که شنیده ایم و جنگ را با آن لمس کرده ایم
کربلا کربلا ما داریم می آییم ...
الحق که نوحه خوانی های آهنگران ،کویتی پور و فخری ،موسیقی دفاع مقدس را بدجوری ماندگارکرد البته آن روزها گروه های موسیقی پشت خط مقدم جبهه هم اجرا می کردند مثل رشید وطن دوست و گروهش درآن میان خیلی وقت ها نغمه هایی بداهه ازطریق خود رزمندگان شکل می گرفت که خیلی شنیدنی بود و هست کربلا کربلا ما داریم می آییم یکی از نغمه های بی نظیری است که کار یکی از رزمندگان شیرازی بود کسی که خودش هم جانباز شد و برادرش شهید اسمش را کسی به یاد ندارد البته خیلی ها فردی را که درشیراز به«شهید بی سر»معروف است ،خالق این نغمه حماسی می دانند.
سوی دیار عاشقان...
این سرود با دکلمه ای با صدای خود آهنگران شروع می شد و بعد حاج صادق صدایش را رها می کرد سوی دیارعاشقان آهنگران درقطعه هایش ساز خاصی نداشت صدایش غم داشت و همین کافی بود. می خواند و رزمنده ها جوابش را می دادند .این اثر آن قدر معروف شد که درهمان سال ها آرم بخش های اصلی خبر درصدا و سیما شد.البته «یاران چه غریبانه» کویتی پور و «منتظریم کی شب حمله فرا می رسد»هم خیلی معروف شدند و درهمین مایه ها بودند.
زمزمه:گرفته ایم جان به کف و نثارجانان کنیم/ جان و سر و وجود خود فدای قرآن کنیم...
جاده و اسب...
غزل معروف ابوالقاسم حسینجانی خیلی زود و بعد از خواندن آهنگران سرزبان ها افتاد. این شعردررثای امام حسین(ع) بود نوای دف دراین شعر،حالت حماسی آن را بیشتر می کرد بعدها این قطعه با تنظیم ارکسترال و با صدای آهنگران به بازار آمد کار تنظیم و آهنگسازی آن به عهده محمد میرزمانی بودو زمزمه:جاده و اسب مهیاست بیاتابرویم /کربلا منتظرماست بیا تا برویم /ایستاده است به تفسیر قیامت زینب (دربعضی اجراها به جای زینب،خورشید است)/آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم ...
درباغ شهادت باز،بازاست...
«...به اتفاق دوخانواده شهید،چهل شب می رفتیم گلزار شهدای اصفهان و متوسل می شدیم. لامپ های زردی که درسی و سه پل استفاده شده درگلزار شهدا هم نصب شده بود. فضا آن قدر غمگین بود که این شعر از همان جا شکل گرفت ...؛حاج آقا زم-رئیس وقت حوزه هنری از قادرطهماسبی (فرید)شاعر این شعرمی خواهد که به کمک آوینی برود این شعر را می دهد دست آوینی و اولین بار تیرماه 70 درمجله سوره چاپ می شود.چند وقت بعد دردانشگاه تربیت مدرس اصفهان این شعر
را دربرنامه ای می خواند. وقتی پایین می آید، کسی گریه کنان به سمتش می آید:«چرا این شعر ر ابه من ندادی »آن آدم ،آهنگران بوده...
زمزمه :سبکبالان خرامیدند و رفتند /مرا بیچاره نامیدند و رفتند ...مرا اسب سپیدی بود روزی /شهادت ر اامیدی بود روزی ...درمیخانه را گیرم که بستند/کلیدش را چرا یا رب شکستند ...
شب است و سکوت ...
روزهای بعد از قطعنامه بود که علیرضا قزوه این شعر را داد به آهنگران این مثنوی پرسوز بعدها شد تیتراژ«روایت فتح»آوینی و یکی از نوستالژیک ترین آثار موسیقایی دفاع مقدس اسمش هم بود «مثنوی شرمساری ».
زمزمه :شب است و سکوت است و ماه است و من/فغان و غم و اشک و آه است و من/شب و خلوت و بغض نشکفته ام / شب و مثنوی های ناگفته ام /شب و آخرین سوز مستانه ام/شب و های های غریبانه ام ...
ای لشکر حسینی...
باز هم آهنگران «ای لشکرحسینی » با همراهی مخاطبان که دیگر فقط شنونده نبودند اجرا می شد و همین حالت حماسی اش را بیشتر می کرد رزمندگان مثل گروه کربا آهنگران دراین قطعه قطعه «بهرآزادی قدس... »همراهی می کردند سینه زدن هم جزئی از این قطعات بود که هم سر ضرب نوحه را به قطعه می داد و هم به خاطر صدای تولید شده سونوریته (رنگ آمیزی و فضا سازی )خوبی ایجاد می کرد.
زمزمه :ای لشکرحسینی ،ای لشکرحسینی /تاکربلا رسیدن،یک یا حسین دیگر ...
بهرآزادی قدس ازکربلا باید گذشت / ازکنار مرقد آن سرجدا باید گذشت(باکسر ج)
ملوانان،خلبانان ...
این قطعه به اندازه کافی معروف بود قطعه ای که برای ملوانان و خلبانان زمان جنگ ساخته شده بود و به دوزبان فارسی و ترکی اجرا می شد.اما بعد از اخراجی های 1 هم دوباره حسابی سر زبان ها افتاد خواننده این اثر جمشید نجفی بود بعد از این او بیشتر آلبوم های محلی گیلکی خواند.
زمزمه:حمله ور شد ارتش خلق ایران/سوی دشمن از زمین و آسمان /نرود جزراه حق و راه دین/چون گرفته درس و مکتب از قرآن ...پرواز کن/فرشته حق یارت باد/ الله نگهدارت باد...
دایه دایه وقت جنگه...
این ترانه یک ترانه بختیاری و بومی است و یک گروه محلی آن را زمان جنگ اجرا کردند سابقه این ترانه هم به نبردهای طایفه ای و جنگ جهانی اول و دوم برمی گردد قبل از انقلاب استاد سقایی این ترانه را خوانده بود اما زمان جنگ این ترانه با اجرای جدید و تغییراتی با خوانندگی میرزاوندی اجرا شد «دایه دایه »اجرای رضا سقایی با تنظیم استاد مجتبی میرزاده بعد از جنگ درفهرست آثار فاخرو برجسته موسیقی معاصر قرارگرفت.
زمزمه :دایه دایه وقت جنگه /وقت دوستی با تفنگه /قطار که بالا سرم پورش دشنگه ...
صبح پیروزی...
محمد گلریز و اسفندیارقره باغی در آن سال ها به همت شورای شعر و موسیقی صدا و سیما سرودهای زیادی را با موضوعات متنوع مربوط به جنگ خواندند در آن میان سرود«صبح پیروزی »گلریز خیلی معروف و ماندگار شد این سرود تمی مارش مانند داشت و مضمون امید بخش و قهرمانانه آن خیلی آن را محبوب کرد این سرود را گویا برای آزادسازی خرمشهر ساختند.
زمزمه:از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما /جاودانه شد از فروغ سحرپگاه ما/صبح آرزو دمیده از کرانه ها /شاخه های زندگی زده جوانه ها /این پیروزی خجسته باد این پیروزی...
ممد نبودی ببینی ...
غلام کویتی پور با الهام از آهنگ های محلی بوشهرموسیقی جنگ را رواج داد آهنگران بیشتراز ملودی های دزفول شوشتر بختیاری و دیگر نواحی جنوبی ایران بهره می گرفت و کویتی پور منحصراً به نغمات منطقه بوشهرتوجه داشت. این قطعه کویتی پوربعد از آزاد سازی خرمشهر و به یاد جهان آرا اجراشد تم این نوحه بعدها در یکی دو اثر سمفونیک به کار گرفته شد و خود کویتی پور هم بعد از جنگ آن را با ارکستر سازهای زهی در آلبومی به نام «غریبانه» خواند
زمزمه:ممدنبودی ببینی شهرآزاد گشته /خون یارانت پرثمر گشته /آه و واویلا کو جهان آرا /امیدم گشته ناامید بعد از هجرتو/یاران می آیند اندرپی تو...
ای لشکرصاحب زمان...
درآذرسال 1360 بعد از عملیات طریق القدس که منجر به آزاد سازی بستان شد من دعای کمیل خواندم و ازهمان جا کارم به عنوان نوحه خوان در جبهه های جنگ آغاز شد اما آهنگران وقتی آهنگران شد که بیشتر خوزستانی ها از شهرهای جنگ زده شان آواره شده بودند و او در جماران نوحه «ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود »راخواند و امام خیلی پسندیدند «ای لشکر صاحب زمان ...»فقط سربندش برای خود آهنگران بود و بقیه اش را شاعر کارهایش یعنی حبیب الله معلمی گفت ملودی اش را خودش ساخت و خیلی هم ماندگار شد این قطعه تقریباً همزمان با «بانوای کاروان»ساخته شد البته کویتی پور هم قطعه ای شبیه به این دارد «ای مهدی صاحب زمان/آماده ایم آماده ایم...»
زمزمه:ای لشکرصاحب زمان آماده باش آماده باش /بهر نبردی بی امان آماده باش آماده باش...»
گل ارغوان...
شهرام ناظری قطعه های زیادی در زمان جنگ خواند مثل قطعه برخیزکه دشمن به دیارآمده امروز /ای شیردلان وقت شکار آمده امروز که لطفی آن را بعد از حادثه هویزه نوشت و غزلش هم سروده کاشانی بود بعد از شهید شدن یکی از اقوام ناظری که خلبان هم بوده او قطعه شهید را بازهم با همکاری لطفی خواند اما معروف ترین اثر او برای دفاع مقدس مربوط به بعد از جنگ است قطعه گل ارغوان او هنوز هم با کلیپی که یادآورحسین فهمیده است .هرازگاهی پخش می شود
زمزمه:می گذرد کاروان /روی گل ارغوان/قافله سالار آن /سرو شهید جوان...خورشیدی/تابیدی/ای شهید/در دل ها جاویدی ای شهید...
مادر برام قصه بگو...
بچه های گروه سرود آباده،اواخر سال 66 و اوایل 67 کارشان گرفت تعدادی نوجوان که با تک خوانی یکی از آنها به نام محمد حسین توکل (که حالا برای خودش پزشک این مملکت شده )سرودی را می خواندند که سوزعجیبی داشت اواخر جنگ بود و مردم هم خسته این سرود مضمون «بودن و ماندن» رابعد از چند سال تشویق به رفتن رواج می داد این سرود جزو اولین آثاری بود که بازگشت از جبهه ها و چشم نگرانی خانواده ها
را نشانه می رفت .سرود با یک ارگ ساده ساخته شده بود و در مایه دشتی .
زمزمه:مادر برام قصه بوگو/دل تنگه تنگه /قصه باباموبوگو/دل تنگه تنگه /مادر مادر مادر .مادربرام حرف بزن/ازایمونش بوگو/دیشب خواب بابامودیدوم دوباره...