هادی حسینی
بار دیگر و همزمان با شهادت شیخ الائمه و امام العلماء حضرت صادق آل محمد صلوة الله علیهم اجمعین لاله¬های سرخ عاشق، از جوار قرب حق تا لحظه لحظه عرفان دل¬شکستگان معرفت، کوچ کردند و در جمع سنگریان علم و تقوی آرمیدند.
این بار برگزیدگانی از نسل مردانگی با ردایی به بلندای حیا و قلوبی به طهارت آفتاب، آمدند تا در بیعتی نو با امامزادگان عشق تجدید پیمان کنند و در میهمانی لاله¬ها از خوان گسترده عنایت ایشان توشه برگیرند.
و باز هم خبر از درد و ماتمی عمیق و قدیمی بود و... صحبت از دخیل معرفت به چند تکه استخوان قدیمی و پلاکی چروکیده و جسد متلاشی شده یک تفنگ!
این بار مردمانی از جنس نور، با سلاح علم وتقوی، ابراز ارادت خود را نثار آستان پرستوهای سینه سرخی نمودند که هنوز ذکر «لبیک یا امام» از استخوان¬های ترک خورده و خاک گرفته¬شان به گوش می¬رسید...و این پیوندی بود بین شیران جبهه¬های دفاع از آرمان¬های دیروز و دلاوران جبهه¬های دفاع از آرمان¬های امروز... آری! مردان و زنان سنگر علم و معرفت، گوشه¬ای از جهاد خویش را در زنده نگه داشتن یاد مردانی می¬بینند که به فرموده رهبر فرزانه¬مان، زنده نگه داشتن یاد آنها، امروز کمتر از شهادت نیست.
هر چند که قاب عکس ها در گذر زمان پیر شده اند و شمعدانی ها دیگر ترانه عشق نمی سرایند... و اگر چه عقربه¬های ساعت¬ها خاطرات زمان¬های وصل از یادشان رفته است... و نیز عده ای از پدران و مادران و خواهران و همسران شهدا، آرزوی لبخند وصال عزیزان¬شان را در کفن¬هایشان پنهان ساخته اند، اما آن شور و حالی که مردمان قبیله دانش و معرفت داشته و دارند، بار دیگر خاطره رهایی از زندان تن را در ذهن¬ها احیا نمود و به اماره¬ها فهماند که احیای شب های قدر، قدر شهادت را برای اهل معرفت صد چندان ساخته است.
هر چند که «مداد العلماء» از «دما الشّهداء» افضل است، اما دخیل اهل علم به قاصدک های دیار شهادت، در ذهن ما این معنا را به تصویر کشید که چترِ رحمتِ خون شهداست که سایه آسایش بر سنگر دانش امروزی ها گسترانیده و عظمت ایشان است که عزت اهل علم را در فتح قله¬های دانش به دنبال داشته است.
وامروز تیر و تفنگ و نیزه و شمشیر و... در قلم عالمان آرام گرفته و طوفان و هیاهوی خویش را در دهانِ زبان به کام گرفته کتاب¬ها ونوشته¬های آنان جاری و ساری ساخته است.
پیوند قافله شهادت با خیل دلسوختگان سنگر دانش، در سالروز شهادت غریبانه سرخیل عالمان و خورشید تابان سلسه علوم اهل بیت علیهم¬السلام حضرت صادق آل محمد علیه¬السلام، به ما آموخت که سال هاست مداد علما میان بُر راه وصال را جز در پناه شهادت نمی داند، و اهل این قافله نیز تجلی عمل به علوم خود و وصال محبوب را جز در عشق به شهادت معنایی نکرده اند.
...عشق و ایمان جمع دانشگاهیان، محفلی از شور و شعور و پیوندی از علم و اعتقاد بر پا ساخت و پذیرایی از یاران سفر کرده، دل کندن از غبار و تیرگی¬های دنیای ناماندگار بود.
قلم ها، نوای آرام گرفتگانِ در تابوت های رقصانِ بر دستان انبوه جمعیت را خوب شنیدند و بر گوش صفحات کاغذ این گونه زمزمه کردند که؛
«سربند های سوراخ و پوتین های گل اندود شده، یادگاری شب های عملیات بود و سینه سرخ «عاشقان خمینی» سند افتخار یاران فکه و مجنون و دهلاویه و اروند، و آیا امروز «فدائیان ولایت» برای آیندگان یادگار و سند افتخاری را جاودانه خواهند کرد؟! اگر دیروز ما در سنگر مبارزه با سیاهی و تباهی نامردمی های برخاسته از جهل گذشت، وظیفه امروز شما این است که در سنگر دانش این سیاهی ها را از لوح دل آیندگان بزدایید و در مقابله با جهل سلاح قلم را بکار گیرید. سفره میدان مین امروز با والمری و ضد نفر رنگین نشده، بلکه جهل عالمان بی تقوا و متهجران روشنفکر نما و منور الفکرهای غرب زده، نفر به نفر این سپاه را از پای در خواهد آورد! زنهار که دست از دامن تقوی کوتاه کنید! و مبادا در این سنگر بدون مهمات تهذیب، دست به سلاح قلم ببرید! که این سلاح یادگاری است که زمانه آن را دست به دست از بزرگانی چون ملاصدرا و شیخ بهایی و ابن سینا و... و در راس ایشان از دستان پر فضیلت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به شما رسانیده است! امروز سینه کسی آماج تیر و گلوله و ترکش قرار نخواهد گرفت، بلکه کافیست تا سم مهلک کژ فهمی در ذهن یکی از اهل طایفه شما رسوخ کند، تا نسل کشی عقاید به راه اندازد و انسانیت را به قهقرای ذلت سوق دهد!
ای دوستان طریق دانش و معرفت و ای پویندگان راه علم و تقوی! نگذارید که روشنفکران غرب زده و دین گریزان متوسل شده به شیطان، بر گستره فرماندهی و سیاست گذاری این طایفه مستولی گردند و پایه¬های این انقلاب را که حاصل مجاهدت¬ها و قلم فرسایی عزیزانی چون مطهری و بهشتی و... است، به لرزه درآورند. مجاهدانی که در قلم فرسایی و مبارزه با مکاتب منحرف، خون خود را مرکب قلم¬هایشان ساخته¬اند، بدانند که افتخاری برای شهدا و اهل بیت علیهم السلام خواهند بود و آنانی که راه پیروی از نفس را پیشه خود ساخته¬اند، و علوم ایشان مظروف ظرف تقوی نیست، تنها از تنگه گمراهی و ضلالت عبور خواهند کرد.
ما نیز بیعت دوباره امروزتان را به رسم امانت، به دستان پر مهر صاحب امروز می¬سپاریم و دستان بیعت¬گر شما را در دستان ولایت می گذاریم. باشد تا بار دیگر شما را در جوار قرب الهی ملاقات کنیم.»
…و ما آمدیم... آمدیم تا بار دیگر عهد تازه کنیم و در گوش زمان فریاد برآوریم که خون شما امتداد راه انبیا بود و قلم های ما امتداد راه شما... ابعاد پنجره نگاه ما راهی را می بیند که آخرش به شهادت ختم می شود و دستان ما به جز با ولی زمان با دیگری عهد نخواهد بست!... و آمدیم تا بگوییم که تا شما هستید ما نیز تا آخر ایستاده¬ایم و راه شما و امام راحل مان را ادامه خواهیم داد. ان شاءالله