• وبلاگ : تفحص شهدا
  • يادداشت : روايتي تکان دهنده از سردار شهيد حاج حسن خرازي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شهدا چاكريم

    گفته بودي که به دنيا ندهم خاک وطن را

    بــرده ام تا بسپارم به دم تير بدن را

    بــاد از پيرهنت رد شده تا بـاز بيارد

    بـه مشـام گل هر باغچــه اي عطر ختن را

    کربــلائيست هويــزه که در آن عهد نمودي

    مثل مولات نبيني به بـدن غسل و کفــن را

    و نسيمي که وزيده است از آن خــاک معطر

    غــرق گل ساخته هر خار بيابان و گون را

    پـاي در راه شهـادت که نهـادي و سرت رفت

    يـاد دادي به همه عالميـان زنـده شدن را

    حـال با خواندن يک دست گل فـاتحه بر تو

    قصد دارم کــه معطــر بکنم باز دهن را