سرویس فرهنگی بولتن نیوز:
علی رضا که سال 66 در منطقه ی سومار در غرب کشور ردای زیبای شهادت را به قامت خویش نشانده و قامتش در لابلای سنگرها وگودال ها پنهان شده بود، پس از 24 سال برای التیام دل همسر مهربان، فرزندان منتظر و خواهران صبور، قصد بازگشت نمود.او می دانست که همه دست به کار شده اند که پس از سال ها، مراسم یادبود و گرامی داشتی برایش برگزار کنند. تصمیم گرفت خود نیز در این آئین حضور یابد. ملیحه ابراهیمی همسر سرلشکر شهید امیر حزب الهی علی رضا اشرف گنجویی صبورانه در پاسخ به پرسش ها، ما را میهمان خاطرات خود نمود.
پرسیدیم و شنیدیم:
چه سالی ازدواج کردید؟
سال 63
فامیل بودید یا غریب؟
پدر شوهرم، پسر عمه ی پدرم بود. همدیگر را و خانواده های یک دیگر را می شناختیم. قبل از انقلاب در راه پیمایی ها حضور داشتیم. چون رفت و آمد داشتیم، شناخت هم داشتیم، سال 63 که ایشان دانشکده ی افسری را به اتمام رساندند، به خواستگاری آمدند و روز 12 فروردین 63 به عقد هم در آمدیم.
یعنی روز جمهوری اسلامی؟
بله همان روزی که شناسنامه هایمان متبرک به مُهر «آری» در رفراندوم جمهوری اسلامی شد، پیوند مبارک و مقدّس ما نیز ثبت شد.
مهریه ی شما چیست؟
یک جلد کلام الله مجید و صد هزار تومان پول.
بعد از عقد؟
ایشان یک روز بعد از عقد به محل خدمت خود یعنی زاهدان رفتند.دو هفته بعد آمدند و گفتند باید به جبهه بروم.
شما مانع از رفتن ایشان نشدید؟
من خودم مشوق ایشان بودم برای جبهه رفتن. هر چند علی رضا نظامی بود و باید می رفت. اما علاوه بر این که خودش مشتاق رفتن بود، من نیز مانع رفتن او نمی شدم.
چه تاریخی مراسم عروسی برگزار شد؟