، شهید کریم و رحیم جمشیدون در سال 1344 و 1342 در خانواده رنج دیده و مستضعف متولد شدند. آنها در مدارس لار دوران تحصیل خود را بخوبی گذرانند.
رحیم، جوانی پاک و معتقد بود و نسبت به پدر و مادر حق شناس. در نماز جمعه حضور فعالی داشت. روزهای نوجوانیش در سال هایی سپری شد که ایران عزیز در پیچ و تاب روزهای منتهی به پیروزی انقلاب بود. در آن روزها او خود را به خیل عظیم و خروشان ملت می رساند و در تظاهرات حاضر می شد و با رژیم شاهنشاهی مبارزه می کرد.
خانواده شهید جمشیدون درباره رفتار رحیم می گویند: هیچ وقت از او کار بدی ندیدیم و اگر از ما کار خلافی صورت می گرفت، او به ما تذکر می داد. ما را راهنمایی می کرد. یادمان هست با زبان روزه به کمک نیازمندان می شتافت.
خانوداه شهید در خصوص اعزام به جبهه ی شهید رحیم می گویند: شهید دوره آموزشی را در کرمان گذراند، 3 ماه و نیم پس از از داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل به خانه برگشت و یک قاب عکس با خود آورده بود و می گفت این عکس را آورده ام که وقتی شهید شدم جلو تابوتم بزنید و تعداد زیادی عکس کوچک آورده بود که می خواست به دوستانش هدیه دهد.
سراسر دفاع هشت ساله ی مقدس مان پر است از رشادتها وجانفشانیهای بزرگ مردانی همچون سید علی دوامی که شهادت را برای خود،به تعبیر امام عارفان خمینی عزیز،عزت وحیات ابدی می پنداشتند وحریم خلوت الهی را در زیر پوتینهای خاکی شان!
واین همان سری است که اهل تراب را بدان آگاهی نمی دهند،مگر کسی که دست از خاک!بشوید واز خویشتن هجرت نماید.
وچه خوش گفت امام خامنه ای (حفظه)که شهادت گل خوشبو ومعطری است که جز دست برگزیدگان خداوند در میان انسانها به آن نمی رسد. روایت زیر ،داستان شجاعت دلاور مرد خطه شمال، سردار شهید سیدعلی دوامی است که یکی از همرزمانش نقل می کند:
درمسیر یکی از شناسائی ها به یک خانه نیم مخروبه برخورد کردیم ،سیدعلی ازمیان وسائل به جامانده در آن خانه یک شمشیر پیداکرد،وهمراه خود آورد.
هر روز به شمشیر رسیدگی و آن را تیز می کرد،بعد از آن در یک شناسائی دیگر مجبور شدیم در میان نیزار پنهان شویم ،عراقی ها هم متوجه حضور ما شده بودند،اما چون گرائی از حضور ما نداشتند اقدام به پخش موسیقی مبتذل با صدای زن نمودند.
سیدعلی که خیلی حساس بود، بالاخره طاقتش سر آمد و آماده شد که به آب بزند
به او گفتم؛ کجا میری سید
گفت؛می روم سرآن بعثی را ببرم وصدای بلندگویش را خفه کنم.
با همان شمشیر به آب زد
چند دقیقه بعد صدا قطع شد
وچند دقیقه بعد تر هم سید علی برگشت با همان شمشیر
می گفت،کارش را تمام کردم
دیگر برای همیشه صدای دکل عراقی قطع شده بود.
گزارش از:خادم الشهدا سیدهاشم موسوی نژاد
ساعت 16 شنبه شب یکی از دانشجویان دوره کارشناسی ارشد برق (گرایش قدرت) دانشگاه خواجهنصیرالدین طوسی که همراه همسر و فرزند خود بود در مقابل در خانهاش در خیابان بنیهاشم، خیابان خادم رضائیان هدف سوءقصد 2 موتور سوار قرار گرفت و شهید شد.
شهید دکتر داریوش رضایی نژاد در صبح پنج شنبه 20 بهمن سال1356 در شهرستان آبدانان از شهرستانهای استان ایلام به دنیا آمد.