>
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آرشیو دی ماه 91 - تفحص شهدا

خادمین شهدا
آرشیو دی ماه  91 - تفحص شهدا
شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و اجعلنامن خیرانصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه ************** باکی از این نداریم که شهادت نصیب عزیزان ما شده است. این یک شیوه ی مرضیه ای است که در شیعه ی امیرالمؤمنین از اول پیدایش اسام تاکنون بوده .من در میان شما باشم یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد، نگذارید پیش کسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند. امام خمینی قدس سره ************* شهید حمید باکری جانشین فرماندهی لشکر 31 عاشورا بود و چه زیبا گفت از دوستانش که دراین سال های بعد از جنگ چگونه خواهند شد!! دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند، در غیر این صورت زمانی فرا می رسد که جنگ تمام میشود و رزمندگان امروز سه دسته می شوند: دسته ای به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند!! دسته ای راه بی تفاوتی را بر می گزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند!!! دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد!!! پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان باشید . چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن بسیار سخت و دشوار خواهد بود!!!
آرشیو دی ماه 91 - تفحص شهدا وصال ؛ پایگاه جامع وب نوشته های  جهادگران فضای مجازی ما می توانیم www.it-help.blogfa.com
بیانیه جنبش حمایت از تهیه کننده برنامه سمت خدا
تماس با نویسنده

موضوعات مطالب
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گلایه‌ . 8 سال دفاع مقدس . انتفاضه سایبری . ایران . بانه . بیانیه . بیمارستان . پیرترین رزمنده دفاع مقدس . پیکر مطهرش . تنها زن . تیم اطلاعات عملیات . جبهه وبلاگی غدیر . جبهه وبلاگی غدیر اعلام کرد جنبش سایبری من به دانشجوی پولی معترضم . جنبش سایبری بصیرت حسینی . جنبش سایبری علمداران بسیج» . حاج حسین خرازی . حاج صفرقلی رحمانیان . حاج عباس کریمی . حماسه حضور زنان . حماسه دفاع . حماسه هویزه . حماسه هویزه و تأثیر آن . خاطرات رهبر انقلاب . خشونت سانسور شده . داشتیم میرفتیم کربلا اتوبوس مان را منفجر کردند ..... . دانلود مداحی شهدا . دفاع . دلاور مردان . رهبری . روایت . روز قدس . روند جنگ عراق علیه ایران . روند جنگ عراق علیه ایران (1) . زریبافان . زنان . زیبا و دلنشین . سالگرد شهادت . سالم پیدا شد . سردار بزرگ اسلام . سردار سرلشکر احمد کاظمی . شرمنده . شهدا . شهید . شهید امیر حاج امینی . شهید غلامرضا یزدانی . شهید قاسم نصرالهی . شهید همت . شهید کبیری . عملیاتها . عکس اسرای ایران در عملیات بدر . فرمانده سپاه . فرمانده لشکر محمد رسول الله(ص) . فسا . گلعلی بابایی . لحظه شهادت . لیست کامل . محمد مهدی کاظمی . محمدعلی شاه ، افغانستان ، جبهه ، جنگ ایران و عراق ، مجاهد ، زندا . ناگفته هایی از زنان . هشت دفاع مقدس . هشتم اسفندماه . همسران سرداران شهید . وصیت نامه . ولایت فقیه . یادواره وبلاگی . یک فرزند شهید . کمپین، حامیان توافق خوب .
آرشیو وبلاگ
آرشیو مرداد ماه87
آرشیو شهریور ماه 87
آرشیو مهر ماه 87
آشیو آبان ماه 87
آرشیو آ ذر ماه 87
آرشیو دی ماه 87
آرشیو بهمن ماه 87
آرشیو اسفند ماه سال 87
آرشیو فروردین ماه 88
آرشیو اردیبهشت ماه 88
آرشیوخرداد ماه 88
آرشیو تیر ماه 88
آرشیو مرداد ماه 88
آرشیو مهر ماه 88
آرشیو آبان ماه 88
آرشیو آذر ماه 88
آرشیو دی ماه 88
ارشیو بهمن ماه 88
آرشیو اسفند ماه 88
آرشیو فروردین ماه 89
آرشیو اردیبهشت 89
آرشیوخرداد ماه 89
آرشیو تیر ماه 89
آرشیو مردادماه 89
آرشیو شهریور ماه 89
آرشیو مهر 89
آرشیو آبان 89
آرشیوآذر ماه 89
آرشیو دی ماه 89
آرشیو بهمن ماه89
آرشیو اسفندماه89
آرشیو فروردین ماه 90
آرشیو اردیبهشت ماه 90
آرشیو خرداد ماه 90
آرشیو تیر ماه90
آرشیو مرداد ماه 90
آرشیو شهریور ماه90
آرشیو مهرماه 90
آرشیو آبان ماه 90
آرشیو آذر ماه90
آرشیو دی ماه 90
آرشیو بهمن ماه 90
آرشیو اسفند ماه 90
آرشیو فروردین ماه 91
آرشیو اردیبهشت ماه 91
آرشیو خرداد ماه 91
آرشیو تیر ماه 91
ارشیو مرداد ماه 91
آرشیو شهریورماه 91
آرشیو مهر ماه 91
آرشیو آبان ماه 91
آرشیو آذرماه 91
آرشیو دی ماه 91
آرشیو بهمن ماه 91
ارشیو اسفند ماه 91
آرشیو فروردین ماه 92
آرشیو اردیبهشت ماه 92
آرشیوخرداد ماه 92
آرشیو تیر ماه 92
آرشیو مرداد ماه 92
آرشیو شهریورماه 92
آرشیو مهر ماه 92
آرشیو آبان ماه 92
آرشیو آذر ماه 92
آرشیو دی ماه 92
آرشیو بهمن ماه 92
ارشیو اسفند ماه 92
آرشیو فروردین ماه 93
آرشیو اردیبهشت ماه 93
آرشیو خردادماه 93
آرشیو تیرماه 93
آرشیو مهرماه 93
آرشیو آذر ماه 93
آرشیو فروردین ماه 94


لینکهای روزانه
آپدیت نود 32 [1]
[آرشیو(1)]



لینک دوستان
عاشق آسمونی
EMOZIONANTE
شین مثل شعور
آخرالزمان و منتظران ظهور
پوکه(با شهدا باشیم)
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
مهندس محی الدین اله دادی
بچه مرشد!
ای نام توبهترین سر آغاز
****شهرستان بجنورد****
..:: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ::..
فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور
قهرمان من
.: شهر عشق :.
وبلاگ مهربان
بوی سیب
ایران اسلامی

بچه های خدایی
شبستان
سه قدم مانده به....
عشق
یادداشت های من
توشه آخرت
ترخون
سیاه مشق های میم.صاد
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
شکیبا
قتیل العبرات
کیمیا
کشکول
واژه های باران
سیرت
صل الله علی الباکین علی الحسین
وبلاگ گروهی جبهه جهادگران مجازی
نیم پلاک
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود
سونامی
جامع ترین وبلاگ خبری
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
گروه رزمی کاران ذوالـــفقار. (درچه)
مناجات با عشق
سرباز ولایت
نه آبی .. نه خاکی
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
مطلع مهرورزی ومحبت
صراط مبین
قرآن
* امام مبین *
دوستانه
دکتر علی حاجی ستوده
وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان
انا مجنون الحسین
حباب هایی از ح ق ی ق ت
یکی بود هنوزهم هست
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
بسیجی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
گذر دوست
امتداد قاصدک
مجنون الحسین
سیب های کال
منتظر
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
اجلاسیه سرداران و 14600 شهید استان فارس
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
سرافرازان
تارنما
نیم پلاک یعنی شهید
::::: نـو ر و ز :::::
مرد آبا دانی(جانباز عطشانی)
کانون فرهنگی اهل البیت(ع)
پلاک طلائی
مردمی ترین رئیس جمهور
طلاییه
شهید حاج عماد
هویزه
جنبش سبز علوی
یا رب الحسین
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
پایگاه فرهنگی مذهبی بنیان
وبلاگ حاج حسین خرازی
پایگاه اینترنتی ماوا
عروج، دل عاشق می طلبد
تا شهدا با شهدا
بصیرت در قرن 21
پایگاه شهید دوران
ملکوت
انجمنی( اسد زاده)
عاشق آسمونی
EMOZIONANTE
شین مثل شعور
آخرالزمان و منتظران ظهور
پوکه(با شهدا باشیم)
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
مهندس محی الدین اله دادی
بچه مرشد!
ای نام توبهترین سر آغاز
****شهرستان بجنورد****
..:: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ::..
فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور
قهرمان من
.: شهر عشق :.
وبلاگ مهربان
بوی سیب
ایران اسلامی

بچه های خدایی
شبستان
سه قدم مانده به....
عشق
یادداشت های من
توشه آخرت
ترخون
سیاه مشق های میم.صاد
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
شکیبا
قتیل العبرات
کیمیا
کشکول
واژه های باران
سیرت
صل الله علی الباکین علی الحسین
وبلاگ گروهی جبهه جهادگران مجازی
نیم پلاک
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود
سونامی
جامع ترین وبلاگ خبری
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
گروه رزمی کاران ذوالـــفقار. (درچه)
مناجات با عشق
سرباز ولایت
نه آبی .. نه خاکی
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
مطلع مهرورزی ومحبت
صراط مبین
قرآن
* امام مبین *
دوستانه
دکتر علی حاجی ستوده
وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان
انا مجنون الحسین
حباب هایی از ح ق ی ق ت
یکی بود هنوزهم هست
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
بسیجی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
گذر دوست
امتداد قاصدک
مجنون الحسین
سیب های کال
منتظر
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
اجلاسیه سرداران و 14600 شهید استان فارس
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
سرافرازان
تارنما
نیم پلاک یعنی شهید
::::: نـو ر و ز :::::
مرد آبا دانی(جانباز عطشانی)
کانون فرهنگی اهل البیت(ع)
پلاک طلائی
مردمی ترین رئیس جمهور
طلاییه
شهید حاج عماد
هویزه
جنبش سبز علوی
یا رب الحسین
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
پایگاه فرهنگی مذهبی بنیان
وبلاگ حاج حسین خرازی
پایگاه اینترنتی ماوا
عروج، دل عاشق می طلبد
تا شهدا با شهدا
بصیرت در قرن 21
پایگاه شهید دوران
ملکوت
انجمنی( اسد زاده)
عطش عشق
وبلاگ قالب
قالب سازمذهبی

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
  ربات مسنجر قافله شهداء - طرحی نو
لوگوی وبلاگ
آرشیو دی ماه  91 - تفحص شهدا



لوگوی دوستان













آمار بازدید

کل بازدیدها : 534221

بازدیدهای امروز : 22

بازدیدهای دیروز : 111

 RSS 

   

«شهید محمد رجبی همدانی» سال 1360، در سن 37 سالگی و عملیات آزادسازی بستان شهید شد. او از حول و حوش آبان 59 ، یعنی همان اوایل جنگ به جبهه رفت و در ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران حضور داشت.

به گزارش تسنیم ، پیش از این با خانواده‌ «شهید محمد‌ اله‌داد» و شهیدان «مرتضی و محسن نورصالحی» گفت‌وگو کرده بودیم. هم‌اکنون سراغ خانواده‌ی «شهیدمحمد رجبی همدانی» رفته‌ایم و از رزم‌شجاعانه‌اش سوال کردیم.
 
«شهید محمد رجبی همدانی» سال 1360 در سن 37 سالگی و عملیات  آزادسازی بستان شهید شد. او از حول و حوش آبان 59‌، یعنی همان اوایل جنگ به جبهه رفت و در ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران حضور داشت. دو فرزند به نام‌های محمد حسن و حوریه دارد. که امروز نام پدر را زنده نگه می‌دارند.
 
«محمد‌حسن رجبی همدانی» پسر شهید رجبی همدانی، متولد 1350 و فرزند ارشد خانواده است. او 10 ساله بوده که پدرش شهید می‌شود. هم‌اکنون یک پزشک است و برای ما از خاطرات کودکی خود و پدرانه‌های شهید رجبی همدانی تعریف می‌کند. او می‌گوید:"یکبار که پدر نمی‌توانست برای مرخصی بیاید خانه، ما برای دیدنش رفتیم و در جبهه عباسیه او را دیدیم که با شهید چمران و شهید رستمی نشسته بودند و نقشه‌ای را بررسی می‌کردند. من آنجا حضورا و برای اولین بار شهید چمران را دیدم."
 
او در مورد پدرش می‌گوید:‌ "قبل از جنگ رفت و آمدهایی به لبنان داشت و با امام موسی صدر در تماس بود و در همین رفت و آمدها با شهید چمران آشنا شده بود."
 
رجبی همدانی ادامه می‌دهد: "پدرم یک کارگاه ملامین‌سازی داشت و توی آن کار می‌کرد در واقع کارش آزاد بود. اما با جنگ و مبارزه از قبل از انقلاب آشنایی داشت، چون علیه رژیم شاه مبارزات فراوانی می‌کرد."
 
شهید رجبی همدانی در فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم شاه آبدیده شده بود. و تمام روش های مبارزاتی را خوب می‌دانست. پسرش می‌گوید:"چون قبل از انقلاب علیه رژیم طاغوت فعالیت می‌کرد. به ما یاد می‌داد که اگر از ساواک آمدند خانه یا کسی در مورد پدر چیزی از ما پرسید به او حرفی نزنیم. مثلا اگر کسی پرسید بابا کجاست؟ کی می‌آید؟ و با کی رفته؟ چیزی نگوییم. به اسم حج می‌رفت لبنان ملاقات امام موسی صدر و شهید چمران و ما یاد گرفته بودیم این مسأله را نگوییم"
 
"یکبار نزدیکی‌های پیروزی انقلاب، چند سرباز فراری را آورده و در خانه پناه داده بود. یکی دو ماهی را این‌ها در خانه‌ ما بودند تا انقلاب پیروز شد و رفتند. اما تا وقتی در خطر بودند، پدر آن‌ها را در خانه پناه داده بود و ما نباید در مورد آن‌ها به کسی چیزی می‌گفتیم."
 
محمد‌حسن رجبی‌همدانی به خاطر می‌آورد که پدرش وقتی علیه رژیم شاه مبارزه می‌کرد به خاطر ناشناخته ماندن از دید ساواک، همیشه لباس‌های متعددی داشت و دائما چهره عوض می‌کرد و بیرون می‌رفت. او می‌گوید:"بارها به من گفته بود که می‌رویم سینما، ولی هیچ گاه به سینما نمی‌رفتیم، بلکه پدر در پوشش این عنوان بیرون می‌آمد و به اقدامات سیاسی‌اش می‌رسید و به ملاقات آدم‌های مبارز و مهم می‌رفت. اینگونه وانمود می‌کرد تا اگر کسی جلویمان را گرفت و پرسید کجا می‌رویم بگوییم سینما."
 
رجبی همدانی از روحیات شهید در خانه چنین می‌گوید:"من همیشه با صدای نماز صبح پدر از خواب بیدار می‌شدم. پدرم همیشه به ورزش صبحگاهی علاقه داشت و در کارهایش نظم و ترتیب زیادی را رعایت می‌کرد."
 
شهید رجبی همدانی اما لابلای تمام درگیری های مبارزاتی و رفت و آمدهایش به جبهه حضورش در خانه پررنگ بود. پسرش می‌گوید: " بابا وقتی به خانه می‌آمد برای ما وقت می‌گذاشت، صحبت می‌کرد. بازی می‌کردیم. قبل از انقلاب علاقه داشت چریک بشوم. گاهی صحبت‌ها و بازی هایمان هم در همین جهت بود. وقتی بازی می‌کردیم به ما یاد می‌داد که فردا روز اگر بزرگ‌تر شدیم بدانیم چگونه زندگی کنیم."
 
وقتی از رجبی همدانی می‌پرسم الان چقدر حضور پدر را احساس می‌کنید؟ می‌گوید: "خیلی فراوان؛ هر گاه اتفاق خوبی برای ما می‌افتد، می‌دانم که حتما یک نگاهی، اثری و نشانه‌ای از پدر وجود دارد. این‌ها احساس من است."
 
از طبع بلند و وابسته نبودن پدر به این دنیا تعریف می‌کند: "سال‌ها قبل، کارخانه‌ای داشتیم که داشت ورشکست می‌شد. وقتی کارگر آن کارخانه را جواب کردیم و گفتیم برو گفت من حاضرم مجانی برایتان کار کنم اما به من نگویید برو چون پدر شما به من خیلی کمک کرد تا خانه‌دار شدم در حالیکه خودش هنوز مستأجر بود و خانه نداشت."
 
او ادامه می‌دهد: "با اینکه پدر خودش مستأجر بود اما لطف او بوده که همه‌ی ما، یعنی هم من، هم مادر و خواهرم صاحب خانه هستیم و حتی یک روز هم من به مستأجری نرفته‌ام."
وی آخرین خاطره‌ای را که از روزهای رزمندگی پدر به خاطر دارد برایمان تعریف می‌کند:"یکبار تعریف می‌کرد که وقتی با یکسری از رزمنده ها برای شناسایی رفته بود سربازی را دیده که آمده بود بالای تپه؛ او را با تیر می‌زند، وقتی بالای سرش می‌رود و کارت شناسایی و وسایل همراهش را بررسی می‌کند، می‌بیند که سربازی که در جبهه عراقی ها مبارزه می‌کرده مال کشور سومالی بوده و کارت شناسایی و مدارکش ملیت سومالی او را تایید می‌کند. پدر مدارک او را با خود آورد که یک عدد خود نویس هم در آن بود و آن را به من داد و من هنوز آن‌ها را به یادگار دارم."
 
می‌پرسم می‌دانید چطور شهید شده؟ می‌گوید: "نحوه‌ی شهادتش را یکی از همرزمانش که از بستگانمان هست برایمان گفته که تیر از پشت به طحالش خورده و مجروح شده است. او را به بیمارستان منتقل می‌کنند و همان روز زیر عمل دوام نمی‌‌آورد و به شهادت می‌رسد."
 

و اینگونه ورق سرخ دیگری از دفتر شهادت به نام شهید محمد رجبی همدانی ثبت می‌شود..



نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 1:21 عصر روز چهارشنبه 91 دی 27

حاج احمد کاظمی توی عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد ؛ ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس .
می گفت: کسی نفهمه زخمی شدم ، همین جا مداوام کنین
... دکتر اومد و گفت : زخمش عمیقه ، باید بخیه بشه . بستریش کردند
از بس خونریزی داشت بیهوش شد .
... بعد یه مدت یک دفعه از جا پرید و گفت : پاشو بریم خط ؟؟؟
قسمش دادم و گفتم : آخه تو که بیهوش بودی ، چی شد یهو از جا پریدی ؟
گفت : بهت میگم ، به شرطی که تا زنده ام به کسی چیزی نگی
بعد برام تعریف کرد .
وقتی بیهوش بودم دیدم حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) وارد شدند .
بهم فرمودند : چیه ؟ چرا خوابیدی ؟
عرض کردم : سرم مجروح شده ، نمی تونم ادامه بدم .
حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند : بلند شو ، چیزی نیست...
بلند شو برو به کارهایت برس .
راوی: آقای خانزاد
منبع: کتاب خط عاشقی کوچک کردن این پست


نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 9:43 صبح روز دوشنبه 91 دی 25

 

  آنچه می خوانید؛ روایتی است عاشورایی، از زبان سردار  کمیل از فرماندهان و یادگاران گرانقدر دفاع مقدس، که در عملیات غرورآفرین کربلای 5 بوقوع پیوست:

با شروع عملیات کربلای 5، ارتش بعث بشدت احساس خطر کرده بود و موجودیت خود را در خطر می دید چرا که عملیات روبروی بصره بود و موجودیت عراق به مخاطره افتاده بود لذا با تمام توان و امکانات خود وارد عرصه شد و هر آنچه داشت به منطقه آورد و در مقابل، سپاه و بسیج هم با تمام امکانات نظامی محدود خود وارد نبرد شدند.  130 یگان ارتش بعث در برابر کمتر از 30 یگان رزمندگان اسلام قرار گرفت.  ارتش عراق حجم وسیعی از هواپیماهای پیشرفته، میگ، هلی کوپتر، موشکهای زمین به زمین و تانکهای فراوان تمام منطقه را به زیر آتش گرفته بود.

گارد ریاست‌ جمهوری‌ عراق هم به‌ منطقه‌ اعزام‌ می‌شود و بی‌ درنگ‌ پاتک‌های‌ سنگین‌ خود را آغاز می‌کند.

منطقه شلمچه پر از دود و آتش شده بود. هیچ شیئی سالم بر روی زمین باقی نمی ماند. گازهای شیمیایی که در هوا پیچیده بود تنفس را بشدت دچار مشکل کرده بود. چشمها بشدت می سوخت. درگیری ها وجب به وجب بود. اجساد کشته ها بحدی زیاد بود که نیروهای ما از روی اجساد عراقی عبور می کردند و به جلو می رفتند.

لشکر ویژه 25 کربلا با جسارت و شجاعتی وصف ناپذیر، در شب اول عملیات از معبر بسیار سخت آب عبور کرد و خطوط دفاعی شرق کانال ماهی را بتصرف درآورد و صبح فردا نیز غرب کانال ماهی را فتح کرد. با وجود حجم انبوه آتش دشمن، رزمندگان لشکر25 مقاومت جانانه ای برای نگه داشتن غرب کانال ماهی کردند. چراکه غرب کانال ماهی موقعیت بسیار استراتژیکی محسوب میشد و اگر حفظ نمیشد کل عملیات به مخاطره می افتاد.  پشتیبانی از نیروها هم فقط توسط یک پل روی کانال ماهی انجام می گرفت که بشدت زیر آتش بعثی ها بود.

سردار ولی الله نانواکناری

ادامه مطلب...


نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 2:36 عصر روز جمعه 91 دی 22

<      1   2   3   4      >