>
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آرشیو بهمن ماه 90 - تفحص شهدا

خادمین شهدا
آرشیو بهمن ماه 90 - تفحص شهدا
شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و اجعلنامن خیرانصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه ************** باکی از این نداریم که شهادت نصیب عزیزان ما شده است. این یک شیوه ی مرضیه ای است که در شیعه ی امیرالمؤمنین از اول پیدایش اسام تاکنون بوده .من در میان شما باشم یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد، نگذارید پیش کسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند. امام خمینی قدس سره ************* شهید حمید باکری جانشین فرماندهی لشکر 31 عاشورا بود و چه زیبا گفت از دوستانش که دراین سال های بعد از جنگ چگونه خواهند شد!! دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند، در غیر این صورت زمانی فرا می رسد که جنگ تمام میشود و رزمندگان امروز سه دسته می شوند: دسته ای به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند!! دسته ای راه بی تفاوتی را بر می گزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند!!! دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد!!! پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان باشید . چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن بسیار سخت و دشوار خواهد بود!!!
آرشیو بهمن ماه 90 - تفحص شهدا وصال ؛ پایگاه جامع وب نوشته های  جهادگران فضای مجازی ما می توانیم www.it-help.blogfa.com
بیانیه جنبش حمایت از تهیه کننده برنامه سمت خدا
تماس با نویسنده

موضوعات مطالب
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گلایه‌ . 8 سال دفاع مقدس . انتفاضه سایبری . ایران . بانه . بیانیه . بیمارستان . پیرترین رزمنده دفاع مقدس . پیکر مطهرش . تنها زن . تیم اطلاعات عملیات . جبهه وبلاگی غدیر . جبهه وبلاگی غدیر اعلام کرد جنبش سایبری من به دانشجوی پولی معترضم . جنبش سایبری بصیرت حسینی . جنبش سایبری علمداران بسیج» . حاج حسین خرازی . حاج صفرقلی رحمانیان . حاج عباس کریمی . حماسه حضور زنان . حماسه دفاع . حماسه هویزه . حماسه هویزه و تأثیر آن . خاطرات رهبر انقلاب . خشونت سانسور شده . داشتیم میرفتیم کربلا اتوبوس مان را منفجر کردند ..... . دانلود مداحی شهدا . دفاع . دلاور مردان . رهبری . روایت . روز قدس . روند جنگ عراق علیه ایران . روند جنگ عراق علیه ایران (1) . زریبافان . زنان . زیبا و دلنشین . سالگرد شهادت . سالم پیدا شد . سردار بزرگ اسلام . سردار سرلشکر احمد کاظمی . شرمنده . شهدا . شهید . شهید امیر حاج امینی . شهید غلامرضا یزدانی . شهید قاسم نصرالهی . شهید همت . شهید کبیری . عملیاتها . عکس اسرای ایران در عملیات بدر . فرمانده سپاه . فرمانده لشکر محمد رسول الله(ص) . فسا . گلعلی بابایی . لحظه شهادت . لیست کامل . محمد مهدی کاظمی . محمدعلی شاه ، افغانستان ، جبهه ، جنگ ایران و عراق ، مجاهد ، زندا . ناگفته هایی از زنان . هشت دفاع مقدس . هشتم اسفندماه . همسران سرداران شهید . وصیت نامه . ولایت فقیه . یادواره وبلاگی . یک فرزند شهید . کمپین، حامیان توافق خوب .
آرشیو وبلاگ
آرشیو مرداد ماه87
آرشیو شهریور ماه 87
آرشیو مهر ماه 87
آشیو آبان ماه 87
آرشیو آ ذر ماه 87
آرشیو دی ماه 87
آرشیو بهمن ماه 87
آرشیو اسفند ماه سال 87
آرشیو فروردین ماه 88
آرشیو اردیبهشت ماه 88
آرشیوخرداد ماه 88
آرشیو تیر ماه 88
آرشیو مرداد ماه 88
آرشیو مهر ماه 88
آرشیو آبان ماه 88
آرشیو آذر ماه 88
آرشیو دی ماه 88
ارشیو بهمن ماه 88
آرشیو اسفند ماه 88
آرشیو فروردین ماه 89
آرشیو اردیبهشت 89
آرشیوخرداد ماه 89
آرشیو تیر ماه 89
آرشیو مردادماه 89
آرشیو شهریور ماه 89
آرشیو مهر 89
آرشیو آبان 89
آرشیوآذر ماه 89
آرشیو دی ماه 89
آرشیو بهمن ماه89
آرشیو اسفندماه89
آرشیو فروردین ماه 90
آرشیو اردیبهشت ماه 90
آرشیو خرداد ماه 90
آرشیو تیر ماه90
آرشیو مرداد ماه 90
آرشیو شهریور ماه90
آرشیو مهرماه 90
آرشیو آبان ماه 90
آرشیو آذر ماه90
آرشیو دی ماه 90
آرشیو بهمن ماه 90
آرشیو اسفند ماه 90
آرشیو فروردین ماه 91
آرشیو اردیبهشت ماه 91
آرشیو خرداد ماه 91
آرشیو تیر ماه 91
ارشیو مرداد ماه 91
آرشیو شهریورماه 91
آرشیو مهر ماه 91
آرشیو آبان ماه 91
آرشیو آذرماه 91
آرشیو دی ماه 91
آرشیو بهمن ماه 91
ارشیو اسفند ماه 91
آرشیو فروردین ماه 92
آرشیو اردیبهشت ماه 92
آرشیوخرداد ماه 92
آرشیو تیر ماه 92
آرشیو مرداد ماه 92
آرشیو شهریورماه 92
آرشیو مهر ماه 92
آرشیو آبان ماه 92
آرشیو آذر ماه 92
آرشیو دی ماه 92
آرشیو بهمن ماه 92
ارشیو اسفند ماه 92
آرشیو فروردین ماه 93
آرشیو اردیبهشت ماه 93
آرشیو خردادماه 93
آرشیو تیرماه 93
آرشیو مهرماه 93
آرشیو آذر ماه 93
آرشیو فروردین ماه 94


لینکهای روزانه
آپدیت نود 32 [1]
[آرشیو(1)]



لینک دوستان
عاشق آسمونی
EMOZIONANTE
شین مثل شعور
آخرالزمان و منتظران ظهور
پوکه(با شهدا باشیم)
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
مهندس محی الدین اله دادی
بچه مرشد!
ای نام توبهترین سر آغاز
****شهرستان بجنورد****
..:: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ::..
فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور
قهرمان من
.: شهر عشق :.
وبلاگ مهربان
بوی سیب
ایران اسلامی

بچه های خدایی
شبستان
سه قدم مانده به....
عشق
یادداشت های من
توشه آخرت
ترخون
سیاه مشق های میم.صاد
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
شکیبا
قتیل العبرات
کیمیا
کشکول
واژه های باران
سیرت
صل الله علی الباکین علی الحسین
وبلاگ گروهی جبهه جهادگران مجازی
نیم پلاک
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود
سونامی
جامع ترین وبلاگ خبری
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
گروه رزمی کاران ذوالـــفقار. (درچه)
مناجات با عشق
سرباز ولایت
نه آبی .. نه خاکی
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
مطلع مهرورزی ومحبت
صراط مبین
قرآن
* امام مبین *
دوستانه
دکتر علی حاجی ستوده
وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان
انا مجنون الحسین
حباب هایی از ح ق ی ق ت
یکی بود هنوزهم هست
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
بسیجی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
گذر دوست
امتداد قاصدک
مجنون الحسین
سیب های کال
منتظر
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
اجلاسیه سرداران و 14600 شهید استان فارس
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
سرافرازان
تارنما
نیم پلاک یعنی شهید
::::: نـو ر و ز :::::
مرد آبا دانی(جانباز عطشانی)
کانون فرهنگی اهل البیت(ع)
پلاک طلائی
مردمی ترین رئیس جمهور
طلاییه
شهید حاج عماد
هویزه
جنبش سبز علوی
یا رب الحسین
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
پایگاه فرهنگی مذهبی بنیان
وبلاگ حاج حسین خرازی
پایگاه اینترنتی ماوا
عروج، دل عاشق می طلبد
تا شهدا با شهدا
بصیرت در قرن 21
پایگاه شهید دوران
ملکوت
انجمنی( اسد زاده)
عاشق آسمونی
EMOZIONANTE
شین مثل شعور
آخرالزمان و منتظران ظهور
پوکه(با شهدا باشیم)
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
مهندس محی الدین اله دادی
بچه مرشد!
ای نام توبهترین سر آغاز
****شهرستان بجنورد****
..:: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ::..
فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور
قهرمان من
.: شهر عشق :.
وبلاگ مهربان
بوی سیب
ایران اسلامی

بچه های خدایی
شبستان
سه قدم مانده به....
عشق
یادداشت های من
توشه آخرت
ترخون
سیاه مشق های میم.صاد
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
شکیبا
قتیل العبرات
کیمیا
کشکول
واژه های باران
سیرت
صل الله علی الباکین علی الحسین
وبلاگ گروهی جبهه جهادگران مجازی
نیم پلاک
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود
سونامی
جامع ترین وبلاگ خبری
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
گروه رزمی کاران ذوالـــفقار. (درچه)
مناجات با عشق
سرباز ولایت
نه آبی .. نه خاکی
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
مطلع مهرورزی ومحبت
صراط مبین
قرآن
* امام مبین *
دوستانه
دکتر علی حاجی ستوده
وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان
انا مجنون الحسین
حباب هایی از ح ق ی ق ت
یکی بود هنوزهم هست
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
بسیجی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
گذر دوست
امتداد قاصدک
مجنون الحسین
سیب های کال
منتظر
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
اجلاسیه سرداران و 14600 شهید استان فارس
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
سرافرازان
تارنما
نیم پلاک یعنی شهید
::::: نـو ر و ز :::::
مرد آبا دانی(جانباز عطشانی)
کانون فرهنگی اهل البیت(ع)
پلاک طلائی
مردمی ترین رئیس جمهور
طلاییه
شهید حاج عماد
هویزه
جنبش سبز علوی
یا رب الحسین
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
پایگاه فرهنگی مذهبی بنیان
وبلاگ حاج حسین خرازی
پایگاه اینترنتی ماوا
عروج، دل عاشق می طلبد
تا شهدا با شهدا
بصیرت در قرن 21
پایگاه شهید دوران
ملکوت
انجمنی( اسد زاده)
عطش عشق
وبلاگ قالب
قالب سازمذهبی

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
  ربات مسنجر قافله شهداء - طرحی نو
لوگوی وبلاگ
آرشیو بهمن ماه 90 - تفحص شهدا



لوگوی دوستان













آمار بازدید

کل بازدیدها : 533835

بازدیدهای امروز : 47

بازدیدهای دیروز : 39

 RSS 

   

به گزارش رزمندگان شمال، آنچه می خوانید؛ روایتی ست شیدایی از عشق و ارادت شهدا به حضرت روح الله:

در عملیات کربلای 5 و بعد از فتح موقعیت استراتژیک غرب کانال ماهی توسط رزمندگان لشکر ویژه 25 کربلا،

با اینکه در محاصره کامل بودیم، عراقی ها توده ای وار نیرو وارد می کردند تا غرب کانال را پس بگیرند. ت

انک ها، هواپیماها و آتش توپخانه دشمن، خارج از کانال را با انبوه آتش خود، شخم زده بودند.

بچه های ما که مهماتشان رو به تمام شدن بود، سعی می کردند مهمات کمتری مصرف کنند.

این در حالی بود که اگر سرت را از کانال بلند می کردی، بجای گلوله، تیر مستقیم تانک به تو اصابت می کرد.

بیرون از کانال، دو دیده بان داشتیم که آتش خمپاره های ما را به سمت نیروهای دشمن هدایت می کردند. 


یکی از این برادران، رزمنده ی معلمی بود به نام سید حمید هاشمی که از روستای سنگتراشان ساری  به منطقه اعزام شده بود.

برای اینکه دید تانکهای عراقی از آرپیچی زن های ما کور شود، همراه با یکی از برادارن که طلبه بود، نزد آنها رفتیم و گفتیم لوله ها

و موانع را ببرید جلوی تانکها که مانع دیدشان شوند تا رزمندگان راحت تر تانکها را بزنند.

بعد از توجیه آنها و در هنگام برگشت به کانال، طلبه ای که همراهم بود، کاغذی را به من داد که دیده بان سید حمید هاشمی

در همان لحظاتی که کنار آنها بودیم و در میان آتش شدید دشمن، روی یک تکه کاغذ نوشته بود: «سلام ما را به امام برسانید.

به امام بگوئید ای کاش بعد از شهادت مان و هنگام دفن جنازه ی ما، مقداری از خاک زیر نعلینش را بر چهره ی خونین مان

می پاشیدند تا در روز قیامت افتخارمان این باشد که خاک پای امام هستیم.» لحظاتی از خواندن نامه نگذشته بود که با تیر مستقیم

تانک ، این دیده بان عزیز به شهادت رسید. 


نکته خاطره انگیز دیگر اینکه؛ فکر می کردیم دیده بان دیگری که در کنار شهید هاشمی بود هم بشهادت رسید.

اما چند سال قبل که در یادواره شهدایی در بابلسر این خاطره را تعریف می کردم ، این برادر رزمنده که الان جانباز 70 درصد به بالاست،

از میان جمعیت بلند شد و گفت: دیده بان دوم من بودم. این جانباز عزیز تعریف کرد «بعد از شهادت سید حمید هاشمی، من نیز بشدت

مجروح شدم و همه گمان کردند که بشهادت رسیدم. لذا من را به سردخانه منتقل کردند، اما در آنجا به هوش آمدم.»

راوی: سردار حاج کمیل کهنسال


روح مان با یادش شاد، با ذکر صلوات   




نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 10:45 عصر روز یکشنبه 90 بهمن 16

سید مسعود شجاعی طباطبایی از هنرمندان برجسته و شناخته شده‌ی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با انتشار تصویر تکان‌دهنده‌ای از میدان مین در عملیات رمضان، دل‌نوشته‌ای متناسب با شرایط امروز نیز منتشر کرد.

و این‌بار باز هم شلمچه، شلمچه گویی خانه‌ی وصل عاشقان نور بود، زمین نبود، آسمان بود، بسیجیان عاشقان ولایت بار دیگر در معبرمین، بال گشودند و به طلعت ازلی شتافتند. طلعتی که در آتش و خون شکل می گرفت، اما در حقیقت در کربلا معنا می یافت. در حزن غروب شفق، درعهدی که پروانه ها در عشق بسته بودند، در پیامی جاودانه با آینه حق آشکار شدند تا بقا را در فنا به نمایش در آوردند، اینجا زمین معبر شمع است و نور سرمدی آن، همان نوری است که از عاشورا تا ابد، عاشق با معشوق بسته است. فدایتان شوم، چون خورشید در آسمان شب برآمدید، آینه‌ی دلتان شفاف بود و زلال و روشنی دلتان در قدمگاهی مقدس گسترده شد اینک دوباره به دیدار شما آمده ایم، پیکرهای پاکتان سرشار از جراحت بود، میدانم برای رسیدن به یار باید گلگون شد، زیبا شد، معطر شد، رسیدن به وصال حق، خون میخواهد و خون شما همچون نور جاری است تا منظومه شقایقها با خون شما در بهار دل انگیز عشق بشکفد، انگار به سوی معبود بال گشودید.

شهید، ای وصی امام عاشق، آنان که معنای "ولایت" را نمی دانند، در کار شما سخت درمانده اند. اما شما چه خوب دانستید که سرچشمه اطاعت و تسلیم در کجاست. چقدر دلمان برایتان تنگ شده است، کاش می‌توانستیم سخت در آغوش‌تان بگیریم و سر بر شانه تان بگذاریم و بگرییم، نگاه‌تان را دنبال کردیم و جز ولایت چیزی نیافتیم. می پنداشیم که بازمانده ایم از صبح و از قافله، اما  وقتی به سیمای خورشید گونه اش نگریستیم، دلهایمان که سرشار از بغضی پنهان بود، آرام گرفت، چشمان شما را در نگاه باقی او جستیم و کلام‌تان را در فیضی ازلی درسخنان حکیمانه ی او یافتیم، رهبر فرزانه انقلاب، در صراحت صبح چه زیبا سخن گفت و ما نگران از اینکه گوش نامحرمان نشنود به دورش حلقه زدیم و میعاد بستیم که بر پیمانی که شما با او بسته بودید وفاداریم. از شنیدن کلامش اشک از چشمان جاری می شد اما فرو نمی ریخت و در جلوه ای از نور، آسمانی می شد. همان نوری که مبدا ازلی عالم و آدم و مقصد ابدی آن در بی قراری عهد ابدی میثاق با امام عاشقان است.

رهبر عزیز، ما طلعت عنایت ازلی را در نگاه شما باز یافتیم. لبخند شما شفقت صبح را دارد و شب انزوای ما را می شکند. سر و جان ما فدای شما که وصی عشق هستید و تا جان داریم در کنار شما باقی خواهیم ماند.

1-گل واژه های این مطلب از شهید آوینی است.

2- رهبر انقلاب: همه انسان‌ها می میرند ولی شهیدان این سرنوشت همگانی را به بهترین وجه سپری  کردند، وقتی قرار است این جان برای انسان نماند چه بهتر در راه خدا این رفتن انجام بگیرد.

تکریم شهیدان به آن است که این ملت هرگز در برابر سلطه گران مستکبر سرخم نکنند. یاد شهیدان باید همیشه در فضای جامعه زنده باشد.



نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 11:34 عصر روز شنبه 90 بهمن 15

صدام در جنگ به طور کلی از سه عامل تاول زا یا گاز خردل (سولفورموستارد)، عامل اعصاب یا گازهای ارگانوفسفره مثل تابون و سارین و سومان و عامل خون یا سیانور استفاده کرد   سال 63 در عملیات بدر بعد از کلی دربدری به دلیل دیر رسیدن بالاخره تونستم تو گردان تعاون لشگر سیدالشهدا به واسطه دوستی با برادر هوشیار(فرمانده گردان) یه جای خالی گیر بیاورم. تو دسته ای که به آن معرفی شدم، تقریبا همه حال و روز منو داشتند و دقیقه 90 به منطقه رسیده بودند و با کلی التماس و درخواست تونسته بودند در گردان تعاون جایی داشته باشند.

از بچه های دسته ما یعنی کسانی که الان ازشون خبر دارم تنها سه نفررا می تونم اسم ببرم: 
مسیح الله بروجردی (نوه ی دختری حضرت امام (ره))، سعید رمضانعلی که تقریبا همیشه با هم بودیم (در عملیات بیت المقدس در حالی که هر دو در نزدیکی هم بودیم، من به خاطر گرمازدگی به عقب منتقل شدم و سعید اسیر شد) و حسین کلهر( که در همان عملیات دو چشم خود را از دست داد)
فرصت خیلی کم بود و تا اومدیم همدیگرو بشناسیم، رسیدیم به منطقه (جزیره مجنون)، و تا رسیدیم صدام هم نامردی نکرد (شما بخوانید نامردی کرد)، یه شیمیایی زد وسط گردان و تا بیاییم از رنگ (چون بمب فسفری که معمولا برای گرای توپخانه از آن استفاده می شد، رنگ سفید دارد و غالبا در هنگام حملات شیمیایی صدام برای اینکه هم متوجه موقعیت شود و هم از عنصر غافلگیری استفاده کند از این معجون در ترکیب بمبش استفاده می کرد) یا بوی آن (بوی سیر، پیاز یا تربچه) بفهمیم چه خبره، همه یه جورایی آن را استنشاق کردیم. 
صدام در جنگ به طور کلی از سه عامل تاول زا یا گاز خردل (سولفورموستارد)، عامل اعصاب یا گازهای ارگانوفسفره مثل تابون و سارین و سومان و عامل خون یا سیانور استفاده کرد.
اولین نفر که مدتی از رده خارج شد، برادر هوشیار بود که ماسکش را به راننده اش داد و با چفیه خیس بر صورتش سعی کرد از محل اصابت بمب خارج شود. چند سال پیش اتفاقی او را دیدم، سر و مر و گنده، مثل همیشه. شنیده بودم شهید شده برای همین از دیدنش خیلی خوشحال شدم و به شوخی چند بار گفتم:
شهیدان زنده اند، عجب!، چقدر دنبال یه نمونش بودم!
منو دعوت کرد رفتیم دفترش در صندوق قرض الحسنه بسیجیان در خاوران.
بعد خاطره عجیبش را برایم تعریف کرد: "گفت سه سال بعد از این اتفاق در دوکوهه، شب هنگام مشغول نماز بودم، و در سجده آخر بدنم کاملا بی حس و سر شد، طوری که سر و صدا ها رو می شنیدم، اما امکان اینکه تکانی بخورم را نداشتم، بچه ها سفره شام را انداخته بودند و منتظرم بودند تا من هم به جمعشان اضافه شوم، مدتی گذشت، چند تیکه نثارم کردند، مثل برادر هوشیار، نمازت جعفر طیار شد، ولی در نهایت نگران شدند و یکی از بچه ها بالای سرم آمد و بعد از چند بار صدا زدن  با دست من را تکان داد که باعث شد تا روی زمین بغلطم. بلافاصله من را راهی تهران کردند، اما عامل اعصاب به گونه ای عمل می کرد که هر چند ساعت دچار تشنج شدید می شدم، به گونه ای که به خاطر هیکل درشتم چند نفر هم حریفم نمی شدند و به همین دلیل من را به تخت می بستند. طولی نکشید که به کما رفتم..."
در کما بودم که از بزرگی برایم وقت گرفتند تا مرا نزد او ببرند تا دعای خیرش واسطه ی سلامتی ام شود. زمان مقرر رسید و مرا بر روی ویلچر به خانه اش بردند، دوستانم از تشنج هایم گفتند به همین دلیل اطرافیان این مرد بزرگ اصرار داشتند که حتما در کنار ما بمانند، اما وی با درخواست آنها مخالفت کرد و از آنها خواست تا از اتاق بیرون بروند تا برایم دعا بخواند، من تنها زمانی را بیاد می آورم که سرم بر بالین او بود و وقتی چشم باز کردم فقط او را دیدم، و از دیدن او آنچنان دچار شوق شدم که با صدای گریه ام  دوستانم و اطرافیان به داخل اتاق آمدند، او همچنان دعا می خواند و بر سرم دست می کشید ."
به اینجای حکایتش که رسید، با هم زدیم زیر گریه، و برادر هوشیار گفت پس از آن دیگر تمام مشکلاتم  رفع شد...
خوب اینها همه مقدمه بود برای رسیدن به مطلبی که در این مقال نمی گنجد!!...
 
در عکس بالا(بعد از اینکه آمپولامون رو زده بودیم، گفتیم قبل از هر اتفاق غیرمنتظره دیگر عکسی به یادگار بگیریم) کسی که فلش بالای سرش است، منم!، سمت راستم به ترتیب سعید رمضانعلی و کلهر قرار دارند، سمت چپم، به ترتیب نفر اول اسمش همچنان نوک زبانم می چرخد! و نفر بعدی را هم عمرا نمی توانم به یاد بیاورم!
پی نوشت:
یک ضرب المثل فرانسوی است که می گوید "هر حقیقتی را نباید گفت." اما من گفتم!
toute vérité n"est pas bonne à dire
*مسعود شجاعی طباطبایی



نویسنده » شهید فریبرز ا.. بخش پور زارع » ساعت 10:32 عصر روز سه شنبه 90 بهمن 11

<      1   2   3      >